اختصاصی/ دکتر صفاوردی: مدرک محوری ما را با نسلی از جوانان بدون مهارت روبرو کرد

افرادی در محدوده سنی ۱۵ تا ۲۴ سال که نه در حال تحصیلند و نه آموزش و مهارتی دیده اند تا شاغل باشند و نه بدنبال شغل هستند اما در سن تحصیل و اشتغال قرار دارند را به اصطلاح NEET می نامند. در ایران آمار متقنی از این قشر موجود نیست اما وزارت کار بر طبق سرشماری های مختلف اعداد و ارقامی در این باره منتشر کرده است. براساس مطالعات مختلف در کشورهای جهان، این جوانان بیشتر در معرض بزهکاری، اعتیاد به مواد مخدر و ارتکاب اعمال مجرمانه بوده و بر همین اساس سیاستگذاران و برنامه‌ریزان در سطح دنیا بیشترین توجه را برای فراهم‌کردن امکان اشتغال و مهارت‌آموزی برای این‌دسته از جمعیت معطوف می‌دارند.

افرادی در محدوده سنی 15 تا 24 سال که نه در حال تحصیلند و نه آموزش و مهارتی دیده اند تا شاغل باشند و نه بدنبال شغل هستند اما در سن تحصیل و اشتغال قرار دارند را به اصطلاح NEET می نامند. در ایران آمار متقنی از این قشر موجود نیست اما وزارت کار بر طبق سرشماری های مختلف اعداد و ارقامی در این باره منتشر کرده است. براساس مطالعات مختلف در کشورهای جهان، این جوانان بیشتر در معرض بزهکاری، اعتیاد به مواد مخدر و ارتکاب اعمال مجرمانه بوده و بر همین اساس سیاستگذاران و برنامه‌ریزان در سطح دنیا بیشترین توجه را برای فراهم‌کردن امکان اشتغال و مهارت‌آموزی برای این‌دسته از جمعیت معطوف می‌دارند.

در این باره خبرنگار”توداک” با دکتر سوسن صفاوردی عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی و فعال حوزه اجتماعی و زنان به گفت و گو نشسته که در ادامه می خوانید:


با توجه به رتبه بالای ایران از نظر درصد جمعیت نیت ها، در خصوص خطرات و آسیب های این قشر در جامعه بفرمایید؟

در واقع باید گفت بحث جمعیت فاقد تحصیلات، اشتغال، و مهارت،  تحت عنوان «نیت ها»  که بیش از دو دهه قبل ابتدا در انگلیس مورد تحقیق قرار گرفت و تمرکز بر روی جمعیت بین ۱۵تا۲۴ مبتلا به موارد فوق را در این کشور مورد مطالعه قرار داد ، موضوعی است که امروز گریبانگیر بسیاری از جوامع من جمله، جامعه ماست.

ما نیز امروز که نه ، از مدتها قبل با یک جمعیت غیر مولد که مصرف کننده است مواجه ایم و همین نقش باعث شده تا سرخورده و نا اميد به آینده نگاه کند و در واقع آینده  برای خود نمی بیند که بخواهد برای آن زحمت بکشد. البته همانطور که قبلا ذکر شد این معضل در بسیاری از کشورها وجود دارد ودر ژاپن حتى  اين جمعیت را بین سنین ۱۵تا۳۴  تخمین می زنند.

یعنی صنعتی شدن جوامع باعث بیکاری شده است؟

در هر صورت بنظر می رسد با صنعتی شدن جوامع و از بین رفتن آموزش های سنتی که  نسل به نسل انتقال پیدا می کرد و کمتر خانواده جوانی را بدون کسب مهارت و شغل تجربه می کرد، صنعتی شدن که  ضرورت کسب مهارت های جدید و آموزش آکادمیک را برای بدست آوردن جایگاه شغلی ایجاد می کرد، رفته رفته این معضل پنهان متولد شده و در نسبت به توجه و یا عدم توجه سیاستگذاران رشد پیدا کرده تا آنجا که امروز تقریبا به یک معضل جهانی تبدیل شده و موسسات تحقیقاتی را وادار کرده تا بصورت متمرکز این امر را مورد مطالعه قراردهند، و بدنبال راه حل برای جمعیتی باشند که می توانند، عرصه اقتصاد، اجتماع و فرهنگ را دچار مشکلات عدیده كند و يا موجب رشد آن شود. حال با توجه به گسترش آمار این جمعیت فاقد تحصیلات، اشتغال و مهارت در کشورمان، زنگ های خطر در این جا  نيز بصدا در آمده است. بحث رشد این جمعیت از یکطرف به فرهنگ بر می گردد. در واقع گسترش فرهنگ مدرک محوری و به تبع آن پشت میز نشینی، ما را با نسلی مواجه کرده است که از همان دوران نوجوانی او را برای زندگی بدون مهارت لازم حتی در رابطه با مدرک احراز شده، بطور غیرمستقیم تربیت کرده است.

پس مدرک بدون مهارت خودش به نوعی می تواند تبعات سنگین اجتماعی و اقتصادی در پی داشته باشد؟

در بسیاری از کشورهای پیشرفته، بعضا مهارت بالا در یک حوزه بدون مدرک در اولویت قرار می گیرد.
 این مطلب را در نشستی که سالها پیش در دانشگاه تهران برگزار شد مدیر صنعت خودروسازی بنز آلمان تاکید کرد. همین الان هم در حالی که برای بسیاری از افراد گرفتن اقامت در کشورهای اروپایی یک رویای دست نیافتنی است، برای افرادی که در حوزه های مختلف مورد نیاز این کشورها مهارت داشته وحرفه ای بلد باشند، وضعیت کاملا متفاوت است.

پس این مشکل مدرک گرایی، که در افراد بدون کسب مهارت لازم توقع ایجاد می کند، و چون نمی توانند صرف داشتن یک مدرک وارد بازار کار شود، خودش مشکل مضاعف کشور ما در رابطه با جمعیت «نیت ها» که باید جدا مورد بازنگری قرار گیرد، را بيشتر مى كند.

ما نیازمند یک بازنگری فرهنگی در رابطه با داشتن مدرک و ضرورت کسب مهارت هستیم تا معضل اشتغال حل شود. ما در این زمینه با کشورهای پیشرفته بسیار فاصله داریم. تجربه شخصی بنده در کشور آلمان که ظرف کمتر از پنجاه سال بعد از جنگ موفق می شود به یکی از پنچ کشور ثروتمند صنعتی تبدیل شود، با آنکه تمام زیر ساخت های گذشته اش در جنگ ویران شده بود، در همین نوع نگاه به مدرک و مهارت است.

باید برای ساختارمند کردن مهارت در جامعه چه کار کرد؟

در واقع تحصیلاتی که منجر به کسب مهارت لازم در آن رشته نشود، آموزش نیست. ارزش گذاری به پشت میز نشینی باید جای خودش را به ارزش در نمایش مهارت ها بدهد. که از همان کتب ابتدایی باید شروع شود تا در نگاه خانواده ها هم بعنوان یک ارزش نهادینه شود. در کشور ترکیه برای حل معضل «نیت ها» نیز مدلی توسط یک موسسه تحقیقاتی ترسیم شده است که به همین بحث آموزش های نظری و مهارتی  می پردازد. البته این مدلی است که بطور مثال کشور آلمان با طبقه بندی سطح آموزش مبتنی بر تمایل وعلاقه و توان فرد باایجاد گسترده مدارس فنی داشت.  افرادی که از این مدارس فارغ التحصیل می شدند، بلافاصله هم وارد بازار کار می شدند. این افراد در طول آموزش مقرری هم دریافت می کردند و لذا استقبال جوانان برای ورود به این مدارس به مراتب بیشتر از ورود به دبیرستان و گرفتن دیپلم بود، خصوصا که به لحاظ جایگاه اجتماعی، نیز داشتن یک مهارت از ارزش کمتری برخوردار نیست و با ضمانت شغلی تعریف شده برای افراد، بحث امنیت شغلی نیز خود مشوقی برای ورود به این مدارس بود. و لذا با یک بازنگری فرهنگی و اجتماعی می توان تا حد زیادی این جمعیت غیر مولد، سربار خانواده را به جمعیت مولد مستقل و امیدوار تبدیل کرد.

دولت و مسئولان برای کاهش نرخ بیکاری و کمک در این زمینه باید چه راهکاری داشته باشند؟

البته نقش سیاستگذاران را هم نباید نادیده گرفت و بطور مثال بحث تورم بی رویه برای یک جوان هر چقدر هم مولد باشد، چون نمی تواند به موازات تورم ها آینده خود را تضمین کند و مجددا نیازمند دستگیری و خانواده می شود، مشكلى است كه بايد توسط آنها برايش چاره اي پيدا شود.

اين نكته را بايد اضافه كرد، كه مشكل شغل هاى كاذب همچون دلالى كه در نتيجه سياستگذارى هاى غلط مديران ذيربط در كشور ما رواج پيدا كرده ، نيز وضعيت ما را خاص تر مى كند. چرا كه با تورم موجود رسيدن به يك استاندارد متوسط سطح زندگى از خارج از عهده يك اشتغال معمولى است و لذا خود اين امر مانع از ترويج مهارت آموزى براى ساختن آينده مطمئن مى شود.

چه عاملی باعث می شود که نیت ها استقلال خود را از دست بدهند و به نوعی سربار شوند؟

باید توجه داشت به لحاظ روانشناسی، هر چقدر افراد در جایگاه مصرف کننده بیشتر بمانند، دیگر اعتماد به نفس لازم برای مستقل شدن را از دست می دهند و نمی توانند توانایی های بالفعل خود را بالقوه کنند. که درمان این مشکل مجددا نیازمند هزینه های زیاد مادی و معنوی برای خانواده ها و به تبع آن جامعه و کشور است. چرا که معضلات اخلاقی و بزهکاری و فساد درست در این مقطع که شخص نسبت به خودش دچار بی اعتمادی میشود، سرباز می زند. و جوان با انجام یکسری کارها بدنبال سرپوش روی سرخوردگی و عدم اعتماد به نفس خود است. و یا غیر مستقیم حس انتقام از همه کسانی که اورا نادیده گرفتن و او را به این انفعال کشیده اند. ولذا مشکل جمعیت «نیت ها» هم باید در یک  پکیج مطابق با شرایط فرهنگی و آموزشی واقتصادی کشورمان دیده شود، و نیازمند هماهنگی همه دستگاههای ذیریط است.به ویژه که هزینه پیشگیری حداقل برای عدم گسترش بیشتر این جمعیت قطعا از درمان آن به صرفه تر خواهد بود.

انتهای پیام/