اختصاصی/ مهدی اسفندیار: مجرم اقتصادی را برای کار اجباری باید به مناطق محروم فرستاد نه زندان اوین
فساد اقتصادی از معضلاتی است که دولت ها همواره داعیه دار مبارزه با آن بوده و شفافیت اقتصادی را پادزهر آن معرفی کرده اند. با این وجود شرکتهای دولتی از این گزند به دور نماندند؛ به ویژه بخش هایی از دولت که درآمدهای مالی سرشار داشته و نظارت بر آنها آنچنان که باید صورت نگرفته است. دراین باره و برای یافتن گلوگاههای فساد در زیرمجموعه های اقتصادی وزارتخانه تعاون, کار و رفاه اجتماعی به سراغ مهدی اسفندیار از اعضای گروه تحقیق و تفحص از تامین اجتماعی در مجلس نهم رفتیم. مشروح گفتگوی با وی را در ادامه می خوانید:
فساد اقتصادی از معضلاتی است که دولت ها همواره داعیه دار مبارزه با آن بوده و شفافیت اقتصادی را پادزهر آن معرفی کرده اند. با این وجود شرکتهای دولتی از این گزند به دور نماندند؛ به ویژه بخش هایی از دولت که درآمدهای مالی سرشار داشته و نظارت بر آنها آنچنان که باید صورت نگرفته است. دراین باره و برای یافتن گلوگاههای فساد در زیرمجموعه های اقتصادی وزارتخانه تعاون, کار و رفاه اجتماعی به سراغ مهدی اسفندیار از اعضای گروه تحقیق و تفحص از تامین اجتماعی در مجلس نهم رفتیم. مشروح گفتگوی با وی را در ادامه می خوانید:
به عنوان فردی که بررسی هایی را در مقوله فساد در زیر مجموعه وزارت تعاون داشته ، بفرمایید بروز فساد در این مجموعه را چطور ارزیابی می کنید؟
چون آقای عبدالملکی رفتهاند و راحتتر میتوان دربارهاش صحبت کرد معتقدم در دوره ایشان ما ناکارآمدی داشته ایم اما فساد نداریم، ناکارآمدی به دلیل قرار گرفتن افراد بدون دانش در حوزه مرتبط بود، اینها اتمسفر اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی برای حضور در وزارتخانهای را که سالها به دست جریان چپ بوده است نداشتند و آن را نمیشناختند به همین دلیل بیش از حد سیستم را دچار تکانه کردند، چون هدف آنها ایجاد کمی شفافیت هم بود از همه طرف دوره شدند و یک سری گافهای لسانی و رسانه ای هم داشتند که کار دستشان داد تا عرصه برای آقای عبدالملکی تنگ شد وگرنه به لحاظ عملکردی شفافیت در حوزههایی نظیر تامین اجتماعی نسبت به گذشته قطعا بهتر شده است.
اما اعتقاد دارم که تا اینجا هم زور آقای موسوی در تامین اجتماعی نرسیده تا بخواهد در شستا و جاهای دیگر نفوذ پیدا کند و همان جریان هایی که در گذشته حضور داشتند هنوز هم هستند ضمن اینکه فساد در تامین اجتماعی چیزی جدا از فساد در ارکان دیگر نیست؛ به عنوان یک کارشناس حقوق میگویم منشا فساد در کشور متاثر از چند عامل است یکی همین نظام حکمرانی که سازوکار جدید رفتار مدرن اداری و دولتی را در دنیا نمی پذیرد، یعنی بر خلاف تجارب کشورهای توسعهیافته منع دوشغلهگرایی، منع تعارض منافع، منع فعالیت همزمان بخش دولتی و خصوصی در هر شکل و شفافیت درآمد مدیران و کارکنان را رد میکند و متاسفانه معتقدیم که تحت هیچ شرایطی مشکلی با وزیر شرکتدار، مدیر کل شرکتدار، نماینده دو شغله و سه شغله، یا بازنشسته نشدن آدمها نداریم و با همان الگو هم جلو میرویم. این در همه حوزه ها برای کشور فساد به وجود آورده است در صورتیکه تا نظام سیاسی و بینش سیاسی در این مورد شکل نگیرد.
ما اعتقاد داریم که یک الگوی بومی خاص خودمان را داریم که در آن الگو میشود وزیر چند شغله باشد و معاون و مشاور هم به همین ترتیب، اشکالی هم ندارد این وسط کمی هم رانت وجود داشته باشد!
اصول حکمرانی اگر اصلاح نشود با جابه جایی اشخاص هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و تغییر ملموس، اثربخش، ممتد و متمادیای هم نخواهیم داشت.
چرا تلاش ها برای مبارزه با فساد در این وزارتخانه بی نتیجه بوده است؟
فساد در وزارت تعاون در هیچ دوره ای جزو ماموریت های وزرا نبوده است بلکه بحث بر سر فساد خودی و غیر خودی مطرح بوده است، یعنی اگر آدمهایی رفتند آدمهای شفافتر از آنها سر کار نیامدند. آقای ربیعی در زمان وزارت صحبت از مبارزه با فساد کردند، اما به اعتقاد من پایه تفکر و همه نفسکشیدنهای آقای ربیعی سیاسی بوده است، یعنی حضور خود آقای ربیعی در آن منصب بر اساس کارآمدی نبوده و مبنای سیاسی داشته است، ایشان ادعای شایسته سالاری داشت اما سیستم شایستهسالار افرادش را از طریق فراخوان و مصاحبه انتخاب می کند و نه از كانال احزاب، بعد هم كه آقای ربیعی میرود، در همان دولت آقای شریعتمداری میآید و ایشان شوی آقای ربیعی در مبارزه با فساد را به شکل حرفهایتری اجرا میکنند، مي بينيم كه لیستی منتشر ميشود و میگوید: شفاف به شما اعلام ميكنم من این آدم ها را شناسایی کردم و افراد منصوبین و سفارش شده ها و … هستند، همان زمان من واکنش نشان دادم و گفتم آقای فلانی باشد شما راست میگویید و این افراد سفارش شده و با رانت وارد شدهاند، شما آنها را برکنار میکنید حالا بگویید چه کسانی را قرار است به جای این اشخاص بگذارید؟
آقای شریعتمداری هم همان فرمول قبلی را در انتصابها پیش گرفت و یک سری خبرنگار و فعال سیاسی را دور خود جمع کرد و آنها را درمجموعه خود آورد. باید سوال شود که آقای شریعتمداری کدام بخش را در وزارت تعاون شفاف کرد و کدام نقیصه اصلاح شد؟
اما آقای عبدالملکی به اعتقاد من تحلیلهای نامناسبی كرد و خطاهایی در مصاحبهها و مشاورین غیرحرفهای داشت اما در تاریخ نوشته خواهد شد که وي برای مبارزه با فساد واقعا دغدغه داشت. همان روزی که ایشان از مجلس رای اعتماد گرفت من نوشتم که عبدالملکی اولین گزینه استیضاح و برکناری است. دقیقا روز رای اعتماد من این را نوشتم و منتشر کردم. اما آدمهایی که اقای عبدالملکی وارد سیستم کرد پتانسیل تحقق اهداف وی را نداشتند؛ تنها کسی که از اين قواره برخوردار بود آقای میرهاشم موسوی است که دکترای خود را 4 سال در حوزه سیاست رفاهی تنظیم کرد.
مواردی بوده که از فسادی اطلاع دهید و برخورد شود؟
بله هر گاه از طریق دوستانی که می شناسیم و تیمهایی که در مبارزه با فساد بودهایم در این دولت جاهایی را پالس داديم همان جا را جراحی کرده اند.
مثلا در واحدهای نظارتی معتقد بودیم که سیستم نظارتی منفعل است و خواسته بودیم که تغییراتی اعمال شود که این تغییرات صورت گرفت اما به دلیل آنکه تنها چند ماه از این تغییرات سپری شده است هنوز نمیتوانیم بگوییم آیا سیستم جدید درست عمل میکند یا خیر. یا مثلا در بخش اداره تخلفات کسانی که وزن انجام این کار را داشته باشند در هیات ها وجود ندارند و افرادی در این هیات ها بوده اند که منصوب افراد سیاسی هستند. عروس یک شخصیت بوده اند و حتی سابقه کار آنها در تامین اجتماعی به دولت قبل باز میگشت اعتقاد داشتم این هیات ها باید نمایندگی تفکر مبارزه با فساد را داشته باشند.
من معتقدم شعار مبارزه با فساد را نباید وزیر یا حتی رییس جمهور در دست بگیرد، مبارزه با فساد به شکل عملیاتی بدون خودی و غیر خودی، به شکل ملموس و به شکل ممتد و غیر شعاری باید دنبال شود و حتی نباید فرد مجرم را به اوین انداخت که شایعه درست شود وی در اوین هتل چند ستاره برایش ایجاد شده است، باید مجرم اقتصادی را به مناطق محروم تبعید کرد و وادار به انجام کارهای سخت ساخت، خبرنگارها بروند زندگیاش را به تصویر بکشند تا درس عبرت شود.
شفاف بگویم هنوز احساس نمی شود که مبارزه با فساد در دستور کار قرار گرفته باشد گرچه اعتقادم این است که حداقل وزارت اطلاعات تا جایی که من میدانم در طول چند ماه اخیر فعالیتهایشان در مبارزه با فساد تغییر کرده و نسبت به قبل بهتر شده است.
علت شفاف نشدن عملکردها در سازمان تامین اجتماعی را چه می دانید؟
هنوز در سازمان تامین اجتماعی تکلیف هیات مدیره مشخص نیست . این یک فاجعه است که بگوییم میخواهیم سازمان تامین اجتماعی را متحول کنیم اما مغز متفکر و قلب تپنده تعیین سیاست آن که هیات مدیره است هنوز بلاتکلیف مانده است. یک سال از عمر دولت گذشته و همچنان دوستانی که در دولت هستند به توافق نرسیدهاند که بین این همه فرد پنج نفر را انتخاب کنند، هنوز بحث بر سر این است که آدمهای قبلی ارتباطاتی با جاهایی دارند که احتمالا خواهند ماند! وقتی چنین کاری صورت میگیرد چه پیام شفافی به مردم میدهد؟ نمی خواهم بگویم آدمهای قبلی همه بد بودند اما به هر حال مردم برای ایجاد تغییر رای دادند. اگر قرار بود با همان آدمهای قبلی کار شود و همان کارها صورت گیرد چرا وقت ملت گرفته شد؟ در صورتی که با همه نقدهایی که به دولت آقای روحانی داریم اين يك كارش خوب بود كه در عرض یکی دو ماه تکلیف هیات مدیرهها روشن شد؛ ظرف حدود دو سه ماه تکلیف تمام معاونتها و سازمانها مشخص شد .
پیشنهاد شما برای رفع این معضلات چیست؟
ما در حوزه تامین اجتماعی بازیگران فعال و ذینفع یعنی شرکای اجتماعی و کارگران را داریم که نقش آنها در اداره این وزارتخانه عملا هیچ است و نمایندگان واقعی کارگران از یک سیستم بروکراتیک رشد نمی کنند و بالا نمیآیند تا بر عملکرد این وزارتخانه ها اشراف داشته باشند.
اصلا حضور دولت به این شکل در حوزه رفاه و تامین اجتماعی محل اشکال است و دولت باید تنها به عنوان ناظر در این حوزه حضور داشته باشد، اگر این اتفاق بیافتد و بازیگران اصلی وارد میدان شوند تمام خط مشیها و مسیر ها را خودشان میتوانند تعیین کنند اما متاسفانه اکنون اینگونه نیست .
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0