سلمان کدیور:دولت می خواهد فشار از روی خود کم کند
کشور مشکلات عدیدهای دارد که در حوزه دولت و حاکمیت باید مورد توجه قرار گیرد نه حذف ارز ترجیحی و وارد کردن فشار اقتصادی به قشر کم درآمد
اجرای طرح مردمیسازی یارانه ها و جراحی اقتصادی دولت سیزدهم موجب انتقادات و اما و اگرهایی از سوی کارشناسان و صاحب نظرها شده است و بحث های متعددی نیز در این زمینه و در مورد تبعات اجتماعی و اقتصادی این طرحها درگرفته است. به همین جهت، توداک سراغ متخصصین و کارشناسان حوزههای مختلف جامعه رفته است و طی گفتوگوهایی نظرات آنها را جویا شده است. در ادامه، متن گفتوگوی توداک با سلمان کدیور، نویسنده و فعال و منتقد اجتماعی، را می خوانید.
با توجه به تجربه اعتراضات سال ۹۶ و ۹۸ به نظر جنابعالی چه عواملی موجب شده تا واکنش های اعتراضی و خیابانی مردمی چندانی پس از جراحی اقتصادی دولت و مردمی سازی یارانه ها برگزار نشود؟ این موضوع عجیب نبود؟ به عبارت ساده تر چه شد که اگرچه فراخوان های زیادی برای تجمعات اعتراضی داده شد؛ اما تجمعات اعتراضی چندانی برگزار نشد؟
واکنش بوده در برخی شهرها اما نه مثل سال 98 . شاید بخاطر این هست که زودتر یارانه ها را برای مردم واریز کردند .مهم این است دولت بتواند قیمت ها را ثابت کند و نگه دارد. دولت اعلام کرد فقط 4 کالا مجوز افزایش قیمت دارد. این دستوری است ولی نمی توان قیمت روغن را تغییر بدهی ولی به شیرینی فروش بگی قیمت را ثابت نگه دار.شیرینی فروشی که کارش با آرد و روغن است یا به یک رستوران. این روش نباید برخورد کرد. اگر مدیریت به نحوی باشد که با همینقدر یارانه، قیمت ها ثابت بماند درست است اما بی تردید این قیمت ها در آینده بی ثبات می شود. باید تعادلی بین عرضه و تقاضا در بازار ایجاد شود تا مشکلی برای مردم پیش نیاید.
پیش بینی می کنم اعتراضات ادامه دار باشد و این عوامل مختلفی دارد. علت آن مسائل داخلی و خارجی و در نهایت جهانی است. در بعد داخلی تصمیم گیری های غلط اقتصادی و در بعد خارجی وقوع جنگ اوکراین و روسیه که اکنون بلوک بندی های تازه ای شکل میگیرد. از طرفی مشکل صنایع غذایی بخصوص غلات موضوع سیاست های صادراتی و وارداتی را تحت تاثیر قرار داده تا از این طریق فشارهایی وارد شود. حال از آنجایی که ایران به لحاظ آب و هوایی جزو کشورهای خشک منطقه محسوب می شود و وارد کننده غلات و محصولات غذایی است بنابراین تنش نیز وجود دارد و نباید گفت که بدون ارتباط با دنیا میتوان نیازهای اساسی خود را در این بخش تامین کرد. البته مسوولان تاکید دارند که با خودکفایی می شود بخشی از نیازها را تامین نمود اما شرایط به گونه ای است که اکنون توان آن در کشور خیلی مهیا نیست.
در بحث تحریم ها نیز مشکلات اساسی کشور را احاطه کرده است که اگر برای آن چاره اندیشی نشود و فشاری که اکنون بر اقتصاد مستولی است برداشته نشود مشکلات معیشتی مردم بیشتر خواهد شد نمونه آن اخبار حاصله از مذاکرات اخیری که گفته شده به بن بست رسیده است. این موضوع باعث افزایش قیمت دلار تا 30 هزار تومان شد. بنابراین باید دقت شود در حوزه تحریم ها خود کفایی آنچنان در کف جامعه جایگاهی ندارد و این شعاری بیش نیست. چون مشکلات فراتر از آنچیزی است که می توان فکر کرد. بنظر میرسد ارتباط با دنیا ضروری است و نمی توان بدون آن زندگی کرد.
پیش بینی شما از رفتارهای فردی و اجتماعی در مواجهه با افزایش قیمت های مختلف در پی حذف ارز ترجیحی در آینده نزدیک یا بلند مدت چیست؟ آیا این احتمال می رود که در آینده نارضایتی های اقتصادی ناشی از گرانی های احتمالی بر نارضایتی های شغلی و درامدی بار شود و اعتراضات فراگیر شود؟
با توجه به فشار اقتصادی که احتمالا درپی بی ثباتی قیمت ها در بازار ایجاد شود و اگر دولت نیز کنترل ثبات قیمتی را از دست بدهد این امکان وجود دارد که خیلی ها به دلیل افزایش هزینه و ناتوانی در تامین نیازهای ضروری با مشکل جدی مواجه و جامعه ملتهب شود بنابراین ثبات قیمت کالاهای اساسی ضروری است ولی از آنجایی که کالاها بدلیل افزایش قیمت جهانی افزایش می بابند این موضوع فشار به دولت می آورد اما اگر قیمتها دوباره افزایش یابد از حیث مسائل اجتماعی مشکل آفرین خواهد بود.
چه پیشنهاداتی به حاکمیت می توان ارائه داد تا اثرات منفی اجتماعی و التهابی این شوک اقتصادی هر چه بیشتر کاهش پیدا کند؟
کشور آنقدر مشکلات عدیده دارد که در حوزه دولت و حاکمیت باید مورد توجه قرار گیرد نه حذف ارز ترجیحی که قیمت کالاهای اساسی را چندین برابر کرده و فشار اقتصادی به قشر کم درآمد وارد کرده است.به طور مثال مسئله قاچاق الان حرف اول را می زند. چرا باید ناکارآمدی های مسوولین را مردم تاوان بدهند. طبق گزارش های موجود 90 درصد قاچاق از مبادی رسمی انجام می شود و آن کوله بر بی نوا که یک کالا را کیلومترها کول می کند نباید قاچاق محسوب کرد یا فردی که گالنی گازوئیل جابجا می کند. اما اینکه 90 درصد از مبادی رسمی میرود جای سوال است .اگر جلوی همین مقدار قاچاق گرفته میشد نیاز به حذف ارز ترجیحی نبود.
از طرفی سیاستهای پرداخت یارانه که به دهه 70 برمیگردد تورم را سال به سال افزایش داده است و ادامه آن نیز اکنون اشتباهی سخت است . چرا مساله قاچاق حل نشد؟ و چرا باید قاچاق از جایی انجام شود که مشخص است و راحت می توان جلوگیری کرد.
بحث موضوع درآمدهای نفتی و صادرات آن نیز اکنون جای سوال دارد و درآمدها معلوم نیست کجا میرود و حاکمیت باید این مشکلات را اصلاح و نظام مند کند. طبق اظهارات یکی از نمایندگان مجلس بخش عمده ای از پول صادرات نفت وارد بودجه نمی شود که این فاجعه است و اینها باید در اولویت اصلاح قرار گیرد نه اینکه فشار به مردم بیاید. مسئله حل فساد مهمتر از هر چیزی بود اما مسولین ساده ترین راه را انتخاب کردند که جز داروی مسکن برای دولت نیست و در ماه های آینده بی تردید مشکلات همین موضوع گریبان دولت را میگیرد چرا که دولت می خواهد فشار از روی خود کم و بر مردم بیافزاید.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0