بنیاد ملی گفتوگو راه بیاندازیم
حجت الاسلام و المسلمین علی سرلک عضو هیات علمی دانشگاه هنر ضمن ارائه پیشنهاد شکل گیری بنیاد ملی گفت و گو در مصاحبه با خبرنگار توداک عنوان کرد: بر این اساس هرکسی در هر حوزهای اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مخالفتی دارد، امنیتش تامین شود و بتواند به راحتی با کارشناسان حرف بزند یا مناظره کند. این شیوه اگر ضابطه مند و قاعده مند شکل بگیرد، خیلی سودمند خواهد بود.
مشروح مصاحبه را بخوانید:
تحلیل شما از اعتراضات اخیر و علت اصلی آن چیست؟ آیا اصل حجاب مورد اعتراض است یا شیوه عملکرد گشت ارشاد؟
این یک مسئله پیچیده و چند وجهی است که هم زمینه های اعتقادی دارد و هم زمینه های اجتماعی و مبارزه ای. در واقع چند بخش را درگیر خودش کرده است.
واقعیت این است که جریانی حجاب را نماد دین داری و انقلاب اسلامی، نماد هویت زن ایرانی و اسلامی می دانستند و می دانند و به هر حال حجاب را برنمیتابند، در این اعتراضات فرصت پیدا کردهاند که همه آن چیزی را که در این سال ها نسبت به حجاب با زبانهای و ظرفیتهای مختلف بیان کرده اند، یکجا و به شکل خشن و تند و کاملاً رادیکال به میدان بیاورند. آنها به بهانه مرگ یک دختر خانم همه ساختارها و بنیانهای اعتقادی و همه چیزهایی را که به حجاب مربوط بود، مورد هجوم قرار دادند.
واقعیت این است که تا به حال گشت ارشاد بسیار محدود در شهرهایی فعالیت میکرد و در تهران کمتر از ۲۰ تا گشت ارشاد بود، اما به بهانه مرگ آن دختر خانم، عدهای با شدت و حدت بسیار و در بعد مبارزاتی وارد شدند و مخالفتهای خیلی خشن از خود نشان دادند. خیلی روشن است که در این مواجهه ها همان طور که خودشان گفتند حجاب بهانه است. حجاب را به عنوان یک المان و مرز و به عنوان دروازه ورود به اسلام و جمهوری اسلامی استفاده کردند که تا حدودی هم درست است و حجاب همین نقش را هم دارد.
شما نقش دشمنان خارجی را در حوادث اخیر چگونه میبینید؟
خیلی درست نیست که مخالفتها را از نظر تقسیم بندی جغرافیایی داخلی و خارجی کنیم. بیشتر نحوه تفکر اعتقادی افراد است که از این جریان حمایت کنند یا نه. یعنی تفکری که انسان را منهای خدا می بیند، پشتیبان این اعتراضات است. این تفکر ممکن است در خود تهران یا حتی در قم وجود داشته باشد. البته ریشه های این تفکر به جغرافیای غرب برمیگردد اما از این جهت که عدهای معتقد هستند انسان خود بنیان و خود محور است و خدایی نیست و بالاخره دنبال حضور بدنمند زن در جامعه هستند، حضور زنان بر مبنای جذابیتهای زنانگی در جامعه برایشان یک هنجار است. البته همه ما می دانیم و اندیشمندان غربی هم اعتراف کردهاند که این جنس حضور زن به ضرر خود زن تمام شده است و به نفع بنگاههای اقتصادی و کارتل ها و تراست ها است. بنگاههای اقتصادی پشت قضیه بی حجابی زنان هستند تا از بدن نمایی زن سود بزرگی را به جیب بزنند و نمادش را می توانیم در فیلم های هالیوود ببینیم. هالیوود یک جریان فرهنگی است ولی انگیزه های اقتصادی و درآمدزایی در آن وجود دارد.
به همین خاطر حتماً و بدون تردید کسانی که پشت این ماجرا هستند، نفع اقتصادی دارند. ویل دورانت می گوید زنانی که به مرزهای بیحجابی رسیدهاند و این بی حجابی مقدمهای برای آنها شده است که نیروی بازار شوند، اگر روزی خواستند بفهمند که چه کسی آنها را به میدان آورده و از خانواده دورشان کرده است، انگشت اشاره شان را به سمت کارخانه دارها و سرمایه دارها ببرند، چون آنها به دنبال نیروی ارزان کار بودند و زن را برای اینکه به میدان بکشند و از خانواده دور کنند، باید برای او جاذبه هایی را تعریف و هویتهای جدید ترسیم می کردند و با دست بردن در ظاهر آنها جاذبه های پر رنگ و لعاب میآفریدند. لذا ویل دورانت می گویند این زنها از کارخانه دار ها متشکر باشند چون آنها از این جنس حضور زنها در کارخانه بهره میبرند.
آیا گشت ارشاد و حجاب تنها یک دستاویز برای اجرایی کردن برنامه ها اصلی دشمنان به دست اقشاری است که فریب جریانات و گروه های سیاسی را خوردند؟ و چرا تلویزیون های خارجی این قدر بی سابقه در آتش این اغتشاشات می دمند؟
یک بخش از آن حتماً سویه فرهنگی دارد و یک بخش از آن هم سویه سیاسی دارد. دشمنان ما به دنبال براندازی هستند و آنها از آغاز تولد انقلاب اسلامی شمشیر را از رو بستند. جنگ تحمیلی را بر ما تحمیل کردند و در عرصههای گوناگون ورود پیدا کردند. اینجا هم گمان میکنند فرصتی است برای تضعیف پایه های اقتدار جمهوری اسلامی تا این جنس حاکمیت را در این گوشه حساس جهان از بین ببرند. به هر حال تلویزیون های آنها اقدام بی سابقهای علیه کشور ما شکل دادند. مثلا “ایران اینترنشنال” در یک اقدام کاملاً غیر حرفه ای در ده روز اول این شلوغی ها هزار پست گذاشت؛ یعنی هر یک ربع یک پست و این یک رفتار کاملا غیر حرفه ای است. یا” بی بی سی” و “من و تو” به قدری رپورتاژ ها و مصاحبه های غیر حرفه ای در این موضوع داشته اند و به قدری عکس و فیلم و مصاحبه منتشر کردند که هجوم بسیار عجیب و غریب، حیرت انگیز و بی سابقه ای را وارد کردند. من وقتی این هجوم را میبینم یاد زمان جنگ میافتم. در یکی از عملیات ها تپهای بود که موقعیت استراتژیکی داشت در این تپه هر نیم متر یک خمپاره زده بودند. حتی یک مورچه هم نمی توانست آنجا زنده بماند، آن قدر آن تپه را گلوله باران کرده بودند. انگار تپه را کنده بودند تا درخت بکارند. حتی برای درخت هم این قدر زمین را زیر و رو نمیکنند. انگار زمین را شخم زده بودند تا گندم بکارند!
در این اغتشاشات هم یک هجمه عجیب و همه جانبه را علیه ما کردند. البته این رفتار دشمنان ما از یک جهت خوشحال کننده است چون اعتبار حرفه ای خود را به تاراج بردند و دروغ های فراوانی گفتند و تحلیل های عجیب و غریب و آبکی تحویل دادند.
اگر ماجرای فوت خانم امینی اتفاق نمی افتاد آیا اعتراضی صورت میگرفت؟
آنها سناریوهای آماده برای هجوم های گوناگون دارند. دشمنان ما جنگ را خیلی جدی گرفتهاند. در مسئله اقتصادی حضرت آقا فرمودند ستاد فرماندهی دشمنان ما وزارت خزانه داری آمریکا است. آنها آماده برای هجوم در همه عرصهها هستند. در عرصه اقتصادی این جور است، در عرصههای سیاسی این جور است، در حوزههای فرهنگی هم همینجور است. اگر خانم مهسا امینی در محل آموزش پلیس از دنیا نمی رفت، حتماً بهانه دیگری را پیدا می کردند و تردید ندارم این کار را می کردند. حالا این خانمامینی فوت کرده است و پزشکی قانونی دلیل فوت را بررسی کرده که ضرب و شتمی در کار نبوده است. اما دروغی ساخته اند و بر اساس آن دروغ مردم که نمی توانیم بگوییم بخش کوچکی از مردم را عصبانی کردند و مجموعههای براندازی مثل کومله و غیر کومله هم آمدند و به آنها ملحق شدند و این قائله را به پا کردند.
آیا این اعتراضات را می توان اعتراض سراسری نامید یا به قشر خاصی محدود است؟
عموم مردم یا بهتر است بگوییم بیشتر مردم از مرگ مهسا امینی ناراحت شدند و واقعا ناراحت کننده بود که دختر جوانی که مثل فرزند همه ما بود، فوت کند و فوتش همه ما را متاثر کرد. ولی این رفتار به واقع برهم زننده ای را که در خیابان ها و در چند نقطه از کشور انجام شد، نمیتوان اعتراض سراسری نامید. اینها مردم نبودند این توهین به مردم است. جمعیت اینها فقط جمعیت اندکی بود. اعتراضات سال 88 را میتوان مردمی نامید، مردمی که در سال ۸۸ به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند، در آن سال به خیابان آمدند. البته آنجا هم بر اساس یک فریب به میدان آمده بودند ولی به هر حال بدنه اجتماعی بزرگی داشتند. ولی اینجا مردم نبودند. البته امکان دارد که دوباره داستان جدیدی اتفاقی بیفتد و این بار مردم بیایند. ولی تا به حال مجموعه کسانی که آمده اند، در شهرهای گوناگون نزدیک به ۶۰ هزار نفر بودهاند. این تعداد در یک کشور ۸۴ میلیونی بسیار اندک است. اینها تعداد بسیار اندکی هستند و بدنه اجتماعی هم ندارند. البته در میان آنها که به خیابانها آمدهاند گروهی هستند که واقعا هیجانی شدند و غفلت بر آنها مستولی شده است. زمینه های فشار اقتصادی هم دلیل بوده است اما بیشتر کسانی که به خیابانها آمدهاند هیجانی شده بودند. البته یک گروه هسته سخت هم دارند که در واقع کسانی هستند که آموزش دیده اند تا آمبولانس آتش بزنند، بانک آتش بزنند، آدم بکشند و پلیس سر ببرند. اینها یک گروه وحشی داعشی هستند که وجود دارند. خوشبختانه بخش عمده ای از آنها هم دستگیر شدهاند.
اصلاح گشت ارشاد یا نحوه اجرای آن را چطور ارزیابی می کنید ؟
همان طور که که مسئولان وزارت ارشاد گفتند، از چند ماه قبل ساز و کار تغییر رفتار گشت ارشاد در شورای انقلاب فرهنگی مطرح شده بود و حتماً نیاز به بازنگری دارد. وضعیت گشت ارشاد وضعیتی نیست که بتواند با این شکل ادامه داد. خود بنده فکر میکنم اگر گشت ارشاد باشد باید دو هدف را دنبال کند؛ یک ایجاد مصونیت برای دختران جوانی است که مورد تعرض و مزاحمت یک عده کمی از بیماران جنسی که همیشه در جامعه وجود دارند قرار می گیرند. بالاخره کسانی هستند که بیمار جنسی هستند و در همه کشورها وجود دارند و در کشور ما هم هستند. این ها گاهی به دختران و زنان ما متعرض می شوند و آنها را مورد جسارت قرار می دهند. من یکی دو بار در خیابان شاهد اینجور موارد بودم که حتی می خواستند به زور دختری را سوار ماشین کنند. بالاخره گشت ارشاد باید برای دخترانی مصونیت ایجاد کند که در خیابان و معابر عمومی و مراکز تجاری حضور پیدا میکنند و ممکن است مورد تعرض دیگران قرار بگیرند. آنجا باید گشت ارشاد مانند مشت آهنی در برابر مردان مریضی باشد که حریم دختر یا زنی را مورد تعرض قرار میدهند تا دیگر جرأت چنین کاری را نداشته باشند و امنیت این زن را فراهم کند.
بعد دوم که گشت ارشاد باید ورود پیدا کند البته نه به صورت فعلی، راجع به زنانی است که عده بسیار بسیار کمی هستند و همانطور که بیمار جنسی در میان مردان وجود دارد در میان زنان هم کسانی هستند که قصد ایجاد ناامنی عاطفی و روانی و فضاسازیهای آلوده و آلودگی های اخلاقی را دارند و رفتار هایی را انجام میدهند که در یک جامعه اصیل و با فرهنگ و متدین بسیار زشت است. تعداد محدودی از این گونه افراد همیشه وجود داشته اند.
مثل رفتاری که ما درباره دزدی انجام میدهیم؛ اگر کسانی هستند که با روش های حرفه ای میتوانند اموال مردم را به سرقت ببرند و باید با یک تصمیم حاکمیتی مقابل اینها ایستاد و پلیس و کارآگاهانی وجود دارند که بتوانند از دزدی پیشگیری کنند، و همانطور که مواجهه با سارقان حرفهای کار عموم مردم نیست و کار بسیار تخصصی و حرفه ای است، در مواجهه با بخشی از کسانی که بسیار اندک هستند و در همه جوامع وجود دارند از جمله جامعه ما و اینها قصدشان این است که فضای جامعه را آلوده و جنسیتی کنند، گشت ارشاد باید اینها را ایزوله کند. حالا به عنوان گشت ارشاد هم نه با هر عنوان دیگر تا چنین کسانی ایزوله شوند و از سرایت رفتارهایشان به بقیه جامعه جلوگیری کنند.
گروه های مرجع که بتوانند به صورت اقناعی برای مردم جریانات و روندهای نادرست را تببین کرده و بر آن ها تاثیر بگذارند کدامند؟
در درجه اول خانواده ها هستند که باید فضای ارتباطی شان را با فرزندانشان بهتر کنند که در این سالها گسستی در این باره به وجود آمده است. دوم مراجع آموزش و پرورش، آموزش عالی و اساتید و معلمان هستند که مسئولیت بسیار بزرگی دارند. طبیعتاً روحانیون و کسانی که بالاخره مسائل مذهبی و اعتقادی را می توانند در جامعه تقویت کنند، نقش مهمی در این زمینه دارند. همچنین سیاستمداران پاک دست و مورد اطمینان که رهبری آن ها را خواص جامعه نامیدهاند نقش موثری میتوانند ایفا کنند. همچنین بخشی از آدم های مشهور به و معروف مثل سلبریتی ها که می توانند سخن بگویند، میتوانند از سرمایه اجتماعی شان برای آرامش در این فضا استفاده کنند. البته نه همه شان؛ چنان که دیدیم بعضی هایشان نمک نشناسی کردند و به پیکره جامعه ما خنجر زدند و باعث آسیب بیشتری به کشور شدند. به هر تقدیر به تعبیر روایت ما همه ما مسئولیت داریم؛ کلکم راع و کلکم مسئول. ولی طبیعتاً بعضی ها مسئولیت بیشتری دارند. رسانهها و خبرگزاریها و صدا و سیما هم مجموعه هایی هستند که مسئولیت مهمی دارند.
سرمایه گذاری ضد انقلاب بر نقش زنان در روند اعتراضات را چطور تحلیل می کنید؟
مشکلات اقتصادی که گریبانگیر جامعه ما بوده و هست، اساساً آسیب های اجتماعی را خود به خود زنانه کرده است. یعنی آسیب های اجتماعی بیشتر بروز و جلوه شان در جنسیت زن ها پیدا میشود. از جهت طلاق و قربانی خیانت شدن بگیرید تا اعتیاد خانوادهها. یعنی آسیب های اجتماعی به نظر من زنانه شده است. زنان در همه جوامع قدرت کمتری نسبت به مردان دارند و طبیعتاً این فشارها به روح و روان آنها بیشتر تحمیل میشود و به همین خاطر اتفاقاتی که بعضی از دختر خانم های نوجوان درباره سبک لباسشان و تغییر جسم خودشان انجام میدهند یا خود را شبیه به مرد میکنند، خیلی مسئله مهمی است. بالاخره به تعبیر امیرالمومنین زن یک گل و ریحانه است وقتی تحت فشار قرار میگیرد گل بیشتر آسیب می بیند. مردها این آسیبهای اجتماعی را تا حدودی کمتر تجربه میکنند و این به دلیل ظرفیت وجودی مردان و اخلاق جنگنده شان است، ولی زنان بیشتر آسیب می بینند و به همین دلیل سرمایهگذاری اصلی روی زنان است و خیلی این قضیه مهم است. اینکه افزایش سن ازدواج رخ میدهد، افزایش نرخ طلاق شکل میگیرد. با کاهش زاد ولد مواجه هستیم و زنان اتفاق مادری را کمتر تجربه می کنند یا زنان به مشاغل دست کم رو میآورند و به حقوق های بسیار ناچیز و بسیار کمتر از حق استحقاق شان راضی میشوند، یک بستر گسترده آسیب زا است، برای اینکه آسیبهای اجتماعی جنس زنانگی پیدا کند و زنانه شود. به همین خاطر در اتفاقات اخیر و به خلاف اتفاقات قبلی بخشی از این شورش ها و اعتراضها چهره زنانه داشت و زنها خلاف سالهای گذشته در میدان بودند.
زنها حتی به عنوان لیدر اغتشاشات بودند. به هر حال جمهوری اسلامی باید بداند آسیبهای اجتماعی هویت زنانه پیدا کرده و منزلت زن با هجمه مواجه شده است و باید تصمیم های درستی در این حوزه گرفته شود. البته اگر نگوییم با همه این فشارها زنان بزرگ این سرزمین موفقیت های چشمگیری در همه زمینه ها داشتهاند، بی انصافی کردهایم. زنان ما در حوزههای ورزشی و علمی بگیرید تا مدیریتی و بخش های هنری به موفقیت های زیادی رسیده اند، اما بالاخره آن چیزی که ما احساس می کنیم این است که فشار زیادی روی همین زنان وجود دارد.
برای جلوگیری از تجمعات و بازگشت آرامش به جامعه چه پیشنهاد و روش هایی را مدنظر دارید؟
ما ۱۴۰۰ سال کار بر زمین مانده داریم ولی بزرگترین کاری که باید اتفاق بیفتد این است که فضای گفتوگو در جامعه فضای بازتری شود. باید امکان اعتراض جدی و بیان نقد فراهم شود. صدا و سیمای ما که رسانه ملی است باید مواجههای عمومی با مردم داشته باشد و ما نباید متهم به مونولوگ و یک سویه سخن گفتن شویم. باید امکان حرف زدن کسانی که نقد و اشکالی دارند در مراکز عالی، دانشگاه ها و صدا و سیما فراهم شود. من یک بار پیشنهاد بنیاد ملی گفتوگو را دادم که بر آن اساس هرکسی در هر حوزهای اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مخالفتی دارد، امنیتش تامین شود و بتواند به راحتی با کارشناسان گفتوگو کند، حرف بزند یا مناظره کند. این شیوه اگر ضابطه مند و قاعده مند شکل بگیرد و فضای جسارت و فضای تحرک های اساسی باز میشود، خیلی سودمند خواهد بود. الان خیلی از مدیران ما استعدادهای خوبی دارند. ذهنیتهای خوبی دارند ولی چون احساس می کنند فضا به قدر کافی برای آنها باز نیست، دست آنها بسته است و جسارت به خرج نمیدهند.
ما باید فضای گفتوگو را فراهم کنیم و این گفتوگو در درجه اول در خانواده ها شکل بگیرد. بسیاری از طلاقها و جدایی ها به خاطر این است که فضای گفتوگو آموزش داده نشده است. اینکه چطور حرف بزنیم، چطور رواداری کنیم، چطور مخالفت بورزیم، چطور موافقت کنیم، بسیار مهم است. به نظرم گفتوگو عنصر اصلی و حلقه مفقوده است که باعث میشود گاه و بیگاه کشورمان به بهانههای مختلف روی ناخوش رفتارهای امنیتی را ببیند. ما باید درباره فضای گفتگوی مان جدیتر فکر کنیم. متاسفانه الان بخشی از جامعه تصمیم شان را درباره بخش دیگر گرفتهاند و اصلا به حرف بخش دیگر گوش نمی دهند. اصلا هر استدلالی که طرف مقابل داشته باشد متهم به اجنبی بودن و طرفدار دشمن بودن میشود یا از این طرف متهم به جیره خوار بودن و منفعت طلب بودن و دست در حکومت داشتن. یعنی از قبل تصمیم خود را درباره حرفهای هم گرفتهایم چون فضا برای گفتوگو مناسب نیست. این فضا در جامعه خیلی خطرناک می شود و انسداد ایجاد میکند و سبب میشود هر از چند گاهی از جایی بیرون بزند. مثل یک دیگ زودپز که کاملاً در آن را بسته باشید و هیچ سوپاپی نداشته باشد، بالاخره این دیگ یک جا منفجر خواهد شد.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0