دکتر تقی آزاد ارمکی در گفت‌وگو با توداک:

 انباشت نارضایتی منجر به اعتراض می شود/ نظام حقوقی و قانونی تقویت شود

دکتر تقی آزاد ارمکی استاد و عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران معتقد است اگر ما یک بازنگری اساسی به لحاظ حقوقی در جامعه نکنیم و رویه ها و روش ها را تغییر ندهیم و باور به این نداشته باشیم که با یک جامعه تغییر کرده رو به رو هستیم، هر لحظه منتظر وقوع حادثه ای به شکلی طوفانی تر خواهیم بود.

مشروح مصاحبه را در ادامه بخوانید:
تحلیل شما از اعتراضات اخیر و علت اصلی آن چیست؟

هم حجاب و هم شیوه عملکرد گشت ارشاد و هم مسایل دیگر علت اعتراضات بود. مسایل باقی مانده ای در ایران وجود دارد که هیچ وقت حل نشدند مثل بیکاری، نا بسامانی های اجتماعی که در زمینه تقاضاهای مردم در حلش برای بروکراسی پیش می آید و مردم در جامعه سرگردان هستند، مساله آموزش، فقر و نابرابری و بسیاری از مسایل دیگر از گذشته در ایران مطرح شده و برای آنها راه حل اساسی درست نکردیم و همچنان این مسایل را رها کردیم، می توان گفت که نیازها، مشکلات، نابسامانی ها و بحران های انباشتی کلید اصلی اتفاق اخیر را زده که البته یکی از مشکلاتی که همچنان بلاتکلیفی و بی صاحب است، بحث حجاب و بی حجابی است.
حجاب و بی حجابی غیر از سابقه تاریخی در دوره رضاشاه و جمهوری اسلامی تقریباً به 10 تا 12 سال گذشته بر می گردد که در ایران به عنوان یک موضوع اساسی گفت وگو قرار گرفته است. عده ای در حوزه علمیه، عده ای در دانشگاه و حوزه روشنفکری و فضای عمومی مساله حجاب و نحوه حجاب را مورد مناقشه قرار دادند که چقدر حجاب، چه نوع حجابی و برای چه زنی و در چه مکان هایی محورهای اصلی بحث ها بود.
عده ای بحث کردن که حجاب در ایران و در اسلام به معنایی که ما امروز دنبال می کنیم، حتی در زمان پیامبر(ص) هم سابقه نداشته است و عده ای از مسلمانان و متشرعین هم آن را یک پدیده من در آوردی می دانند.
عده ای هم مفهوم قدیمی حجاب اجباری را دستور کار خود قرار دادند که این پدیده ای برای جمهوری اسلامی است و برای اسلام نیست.
برای عده ای دیگر حجاب رنگین مورد نظر بود نه یک حجاب یکدست و یکسان.
گروه چهارم کسانی هستند که از حجاب عرفی دفاع می کردند و گروه پنجم هم جامعه ای که در آن با حجاب و بی حجاب وجود داشته باشد.
بنابراین مساله حجاب هم موضوعی است که تقریباً بلاتکلیف بود و به عنوان یک چالش بنیادین مطرح بوده است. این ماجرا در طول این 10 تا 12 سال خودش را نشان داده مثلاً برخی از هنرپیشه ها و آدم ها و شخصیت های خارجی و … مقابله با حجاب و بی حجابی را مساله کردند و ما هم نه به لحاظ رسمی و نه به لحاظ عرف، فرهنگ و گفت وگو به این مساله توجه نکردیم.
نکته دیگر بحث گشت ارشاد و شیوه ورود به مساله است. به نظر من اگر بخواهیم آنچه موجب حوادث امسال شد را مورد بررسی قرار دهیم، اول به بحران های متراکم و دوم بحران معنا و بحران حجاب و سوم هم به نحوه مداخله و رفتار گشت ارشاد و چهارم به انباشت بحران های اجتماعی در ایران برمی گردد.

 

مسایل اقتصادی و مشکلات معیشتی بر روی شکل گیری آن تأثیر داشت؟

به دلیل بحران های قبلی که داشتیم مثل بیکاری و نابرابری و مشکلات اقتصادی ما به یک جامعه کاملاً معترض رو به رو بودیم. امروز نسبت به گذشته قیمت کالاها 4 تا 5 برابر شده، قیمت مسکن 10 برابر شده و زندگی مردم به لحاظ اقتصادی سخت شده، مردم عصبانی و ناراحت بودند و کسی به اینها توجه نمی کرد. این مساله یک بار در دستور کار سیاسیون و مدیران این کشور قرار نگرفت. مدام روی تحریم دست گذاشتیم، جامعه هم فکر می کرد بحث برجام که مرتفع شود، قیمت ها به نقطه صفر برمی گردد، اما برجام که حل نشد و به بن بست رسید و جامعه به این نتیجه رسید که در زمینه راه نجاتی نیست و ما هر روز گرانی را داریم.
همه این مسایل عموم مردم را در معرض فشار قرار داد و از سوی دیگر درآمدهایی که افزایش پیدا نکرده به خاطر اینکه تولید صورت نمی گیرد و کار در این جامعه انجام نمی شود و منابع دولتی که توزیع می شود کفایت نمی کند.
در چنین وضعیتی که یک فاصله بسیار طولانی بین کسانی که ندارند و ارزش پولشان پایین آمده و از سوی دیگر افزایش قیمت ها دارید فشاری بر مردم وارد کرده است که تنها دولت جدید هم مقصر نیست و دولت ها در ایران همه این ماجرا را درست کردند و این آتش زیر خاکستر بود، ماجرای گشت ارشاد و فوت خانم امینی به این ماجرا کلید زد.
این ماجرا کلید خورد، اما ما می توانستیم این آتش را خاموش کنیم نه اینکه با عملکرد و ناتوانی مدیریت در پاسخگویی، این آتش فراگیر شود و به خیابان، دانشگاه و مدارس سرایت کند.
حال ما به یک جامعه آتش گرفته، رسیدیم و می خواهیم از انرژی و توان رهبری استفاده کنیم و نیروهایی که تا به امروز خواب بودند، به میدان آمدند و می خواهند دود این جامعه سوخته و آتش گرفته را کم کنند که فایده ای هم ندارد.
چرا که اولین چیزی که آتش گرفته، اعتماد اجتماعی در ایران است. دو تقابل بین نیروهای اجتماعی جدید است. اگر در بحران قبل تقابل بین گروه های سیاسی و اصلاح طلب و اصولگرا بود، امروز تقابل بین نظام سیاسی و جامعه است.

 

راه برون رفت از این فضا چیست؟

راه حل این است که به جای نظام قضایی، نظام حقوقی فعال شود. ما برای سامان پدیده از نظام قضایی دعوت کردیم. قوه قضاییه ایران، قوه قهریه است و باید مجازات کند در صورتی که عملکرد نظام حقوقی مجازات و قهریه نیست.
امروز ما چند گروه داریم که یک گروهی را محاکمه و گروه دیگری را تنبیه می کنیم و از گروهی هم اقرارنامه می گیریم و برخی هم آزادشان می کنیم؛ چنین نظامی، قضایی است. نظام حقوقی که فعال شود، بررسی می کند که ما از کجا آسیب دیدیم و باید آنجا را اصلاح کنیم. ما از نظام حقوقی دعوت نکردیم که قوانین و قواعد را تصحیح و ترمیم کند و اجازه ندهد که چنین حوادثی دوباره شکل بگیرد و این اشتباه دیگری بود که پس از این واقعه کردیم و همین مساله می تواند کلید مجموعه ای از حوادث بعدی باشد.

 

اگر ماجرای مهسا امینی و فوت او شکل نمیگرفت آیا اعتراضی صورت میگرفت؟

در چهار ماه گذشته مدام حوادثی تکرار شد و جامعه حساس شد و کسی هم پاسخ نداد. این اتفاقات انباشت شد و پس از ماجرای خانم امینی اعتراضات کلید خورد.
مثلاً پس از ماجرای همان مادری که جلوی ماشین را می گیرد و می گوید بچه ام بیمار هست، اگر افرادی که چنین برخوردی دارند را محاکمه می کردند، شاید حساسیت جامعه به این انباشت نمی رسید. به بسیاری از مسایل و مشکلات و برخوردهای گشت ارشاد رسیدگی نشد و همه این مسایل رها شد و یک هیجان اجتماعی شکل گرفت و منتظر آتش زده شدن بود که ماجرای خانم امینی این کار را کرد. همیشه در وقایع همینطور است، یعنی یک واقعه منفرد نیست، بستر آن پیدا می شود.

 

آیا امکان دارد که ما مجدد شاهد اعتراضاتی باشیم؟

اعتقاد من این است که اگر ما یک بازنگری اساسی به لحاظ حقوقی در جامعه نکنیم و رویه ها و روش ها را تغییر ندهیم و باور به این نداشته باشیم که با یک جامعه تغییر کرده رو به رو هستیم، هر لحظه منتظر وقوع حادثه ای به شکلی ولی طوفانی تر خواهیم بود. در این اعتراضات هنرمندان، دانشگاهیان، دانشجویان، زنان و جوانان بودند، اما تجار و بازاری ها و کارمندان نبودند، بنابراین ممکن است حوادث بعدی به این قسمت ها هم سرایت کنند و دیگر کسی نیست که جلوی این اعتراضات را بگیرد چون فراگیر است.

 

گروه های مرجع که بتوانند به صورت اقناعی برای مردم جریانات و روندهای نادرست را تببین کرده و بر آن ها تاثیر بگذارند کدامند و تاثیرشان چه حد است؟

اولین گروهی که بسیار مهم است، سلبریتی ها هستند. به سلبریتی ها اگر فحش دهند، اینها رادیکال می شوند و اقدامات مخرب انجام می دهند.
دومین گروه دانشگاهیان هستند که اگر نسبت به آنها بی اعتنایی صورت بگیرد، می توانند حادثه ای رقم بزنند.
سومین گروه روحانیون هستند که اگر وظیفه خود را به خوبی انجام دهند، حادثه ای رقم می خورد.
چهارمین گروه به معنای عام، روشنفکران و صاحبان قلم و قدرت هستند.
اینها گروه های مرجع کشور هستند که هیچ کدام در این عرصه به بازی گرفته نمی شود و از آنها دعوت نمی شود و اگر هم دعوت می شود، مشروط می آیند. باید کار را به اینها واگذار داد، اینان جامعه را تلطیف، اخلاقی و قانون مدار می کنند. به همین دلیل می گویم که راه ما دموکراسی است.

چرا نقش سلبریتی ها و فوتبالیست ها پررنگتر از قبل شده است؟

به خاطر اینکه فوتبال در ایران مهم شده است و امروز هم فصل فوتبال است و ما نزدیک جام جهانی هستیم، تلویزیون صبح تا شب فوتبال نشان می دهد و در حال آماده کردن جامعه برای رقابت با انگلیس و آمریکاست؛ بنابراین این افراد به اندازه رهبران یک کشور مهم هستند. ما اینها را مهم کردیم و نمی توانیم بگوییم فوتبالیست ها ساکت شوند، بنابراین وقتی حرف می زنند صدای آنها پژواک دارد.
این ماجرای جامعه ایرانی است و نمی توانیم بگوییم که فوتبالیست ها، سیاسیون و روحانیون حرف نزنید.
وقتی فوتبالیست ها و سلبریتی های فوتبالی مهم شدند و الان هم اهمیت دارند، نمی توانید بگویید که در این زمینه حرف نزنید .

 

اصلاح گشت ارشاد یا نحوه اجرای آن را چطور ارزیابی می کنید و آیا باید تغییری در آن صورت بگیرد و اگر معتقد به حذف آن هستید ناهنجاری ها باید به چه شکل مدیریت شود؟

به این سوال باید نظام کارشناسی پاسخ دهد ولی نشان می دهد که بد عمل کرده و سیستم باید بررسی کند که چگونه می تواند جامعه را کنترل و نظارت کند. آیا باید کنترل کند؟ کنترل محسوس باشد یا نامحسوس؟ کدام نیرو صلاحیت دارد کنترل را برعهده بگیرد؟ با چه روش و رویکرد باید کنترل کند؟
همه اینها مسایل حکومتی است و تا به امروز هنوز نتوانسته یک الگویی ارایه دهد. باید تصمیم بگیرد و الگوی قابل دفاعی را ارایه دهد که خشونت و درگیری ایجاد نشود.

 

برای کنترل ناهنجاری ها در جامعه چه پیشنهادی می کنید؟

باید نهاد و جامعه مدنی و همچنین نظام حقوقی و قانونی تقویت شوند، در این صورت اگر کسی خلاف کرد، می توان این فرد را محاکمه کرد. نظام دنیا پر از حادثه است، مردم مدام هیجان راه نمی اندازند که «مرگ بر» و «درود بر» بگویند. گروه اجتماعی خطایی می کند، شکایتی می شود و مقصر را می گیرند و مجازاتش می کنند و ربطی به نظام سیاسی هم ندارد.
همه آدم ها مجاز باشند که اعتراض و شکایت کنند. همه افراد به لحاظ نظام قانونی مورد بازخواست قرار بگیرند. این همان چیزی است که ما باید به آن تن دهیم و مورد نیاز جامعه ماست.

سرمایه گذاری دشمنان بر نقش دادن به زنان در روند اعتراضات را چطور تحلیل می کنید؟

آمریکا روی همه نیروهای اجتماعی در ایران سرمایه گذاری می کند؛ مسایل اجتماعی مثل همین بی حجابی و … چون در سطح فرهنگی و عمومی است، دیده می شود و مورد تبلیغ رسانه ها قرار می گیرد؛ ولی حوزه های تخصصی مثل ماجرای نیروهای نظامی، امنیتی، اطلاعاتی و روحانیون را کسی نمی داند و حتی بعضاً اینگونه مسایل به لحاظ امنیتی از دستور کار خارج می شود.
نکته دیگر اینکه آنچه ما در ایران منازعه می کنیم بحث فرهنگ عمومی است. مثل بحث نحوه غذا خوردن، راه رفتن، حرف زدن و پوشش و…
قبول دارم که آمریکا در این زمینه سرمایه گذاری کرده و می خواهد جامعه را تصاحب کند و در حال تصاحب است. اما از سوی دیگر ما برای اینکه پادزهر تولید کنیم، هیچ کاری نکردیم و بیشتر نارضایتی تولید کردیم.

انتهای پیام/