برخورد با کشف حجاب؛ تکثر در جامعه گام به گام حذف شده است
بنابراین، در جامعه ای همچون ایران که تفاوت و شکافی آشکار میان حداقل ها و حداکثرهای آزادی وجود دارد، چالش ها جدی تر و عمیق تر و پرسر و صداتر است. رحیم محمدی جامعه شناس، تلاش کرده است که در این گفت وگو، ماجرای حجاب را از منظری دیگر، واکاوی کند.
آقای دکتر محمدی! تحلیل شما از موضوع حجاب و این تنش چیست؟
موضوع حجاب در ایران – چه وجه اجباری و چه وجه انتخابی آن – در واقع به صورت عادی از مناسبات درون جامعه و از انتخاب افراد و شهروندان بیرون نیامده است، بلکه در مناسبات و هنجارهای سیاسی تعیین شده است. برای فهمیدن موضوع حجاب به نظرم تغییرات جامعه و تغییرات ساختار حکومت هر دو باید مورد توجه قرار گیرد. در این ۴ دهه که از آغاز انقلاب ۵۷ میگذرد، هم جامعه ایران تغییر کرده و مراحل تغییر را بیشتر تجربه کرده است و هم حکومت و نظام سیاسی تغییر کرده و مراحل تغییرات خودش را طی کرده است. اما این دو دسته تغییر همسو نبودهاند، یک شکافی میان تغییرات جامعه و تغییرات نظام سیاسی کشور شکل گرفته است؛ شکاف مطرح شده این است که حکومت انقلابی به جهت آنکه هنجارها، ارزشها و جهانبینی سیاسیاش از درک دینیِ سنتی آمده، روز به روز بيشتر به ارزشها و هنجارهای سنتی و صنف روحانیون توجه کرده و سعی کرده خودش را با ارزشها و هنجارهای سنتی روحانیون منطبق کند. به عبارت دیگر آن تکثّر و تنوّعی که پیش از انقلاب و در لحظه پیروزی انقلاب ۵۷ وجود داشت، سال به سال و گام به گام آن تکثر و آن آزادی اجتماعی که در اثر این تنوع و تکثر در نظام سیاسی ایجاد میشد، حذف شده است و بیشتر به سمت هژمونی روحانیت و سنّتگرایان پیش رفته است. روحانیتی که جهان بینی، انسانشناسی و سیستم سیاسی آن از دنیای سنت و فکر قدمایی آمده است. بنابراین تغییرات سیاسی ما بیشتر به سمت بستهتر شدن حکومت حرکت کرده و از ورود افکار جدید به سیاست جلوگیری شده است. از آن طرف تغییرات جامعه ما به سمت توجه بیشتر به پیشرفتهای بشری و آزادی انتخاب شهروندان حرکت کرده است؛ یعنی جامعه بیشتر به پیشرفتهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و انسانی توجه پیدا کرده است. در حالی که دولت و نظام سیاسی به بازگشت به سنت و احیاء سنت و همچنین بسط ارزشها و جهانبینی سنتی توجه کرده است. این شکاف در بین این دو ساختار اصلی (جامعه و حکومت) سال به سال و مرحله به مرحله تشديد شده و حکومت هیچ وقت نتوانسته جامعه یا اکثریت مردم را به آنچه که او می گوید، قانع کند. بلکه مردم بیشتر از آن فاصله گرفتهاند. به عبارت دیگر، آن چیزی که 《تکامل》و 《تغییر اجتماعی》 و «پیشرفت» است، در جامعه ما به پیشرفتهای عقل بشری و پیشرفت های تکنولوژیک، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی معطوف بوده است. مثلا در جامعه به برابری انسانی زن و مرد بیشتر توجه شده است، به برابری فرصتها بین زن و مرد بیشتر توجه شده است، به تحقق حقوق و آزادی زنان بیشتر توجه شده است. در واقع اعضاء جامعه و بیشتر زنها، این گونه می فهمند که زن و مرد هر دو انسانند و فاصله و تبعیض بین آنها روا نیست و هر دو باید برابر باشند.
نظام سیاسی چطور به این شکاف دامن زده است؟
در حوزه سیاسی بازگشت به سنن و التفات به جهانبینی و ارزشهای سنتیِ دینی اين شکاف و تبعیض را تشدید کرده است. سیاست، کارها و فضاها و حقوق و آزادیها را زنانه ـ مردانه کرده است. بخشی زیادی از آنها به مردان اختصاص یافته و بخش کمتری به زنان. برای مثال، نگاه کنید ورود زنان به مجلس خبرگان، شورای نگهبان، سیستم قضایی و ریاست جمهوری ممنوع است. این ممنوعیت نشانهی تبعیض است. این ممنوعیت از کجا آمده است؟ از سنت، فقه و جهانبینی قدیمی آمده است. در حالی که زن امروزی میگوید؛ من به اندازه مردها نقش سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و خانوادگی دارم و نباید بین زن و مرد تبعیض باشد. اینکه امروزه زنان بیشتر بر روی حجاب تاکید میکنند و آن را پدیدهای اجباری میدانند، فقط یکی از عناصر مشکل است. این شکاف جهانبینیها و ارزشیهای جامعه و سیاست در همه عرصهها مشکل تولید میکند. سال به سال تغييرات جامعه و سیاست موجب میشود این شکاف عمیقتر شود. یعنی سال به سال تغییرات جامعه، تغییراتی است که بیشتر به سمت تجدد، توسعه و برابری حقوق و آزادیها میرود و مقبولیت و مشروعیت اجتماعی بیشتری پیدا میکند و در ذهن مردم ایران مینشیند و جمعیت بیشتری از مردم به این علایق، ارزشها و جهانبینی اقبال پیدا میکنند. از آن طرف نظام سیاسی در خلاف جهت حرکت میکند و بیشتر یار و اقبال از دست میدهد و طرز فکر، جهانبینی و مشروعیت و کارآمدی خودش را از دست میدهد.
این شکاف چه صورتها و پیامدهایی داشته است؟
پس در واقع مشکلات و مسائل جامعه ما از این شکافِ جهانبینی و شکافِ گفتمانی و شکافِ فرهنگی بین جامعه و نظام سیاسی میآیند، اغلب مشکلات جامعه ما از اینجا میآید، فقط مشکل حجاب نیست. مشکل باشگاه و ورزش، سینما، دانشگاه، توسعه، آزادی، دموکراسی و حقوق هم هست. ما در سالهای اخیر چه تعداد ورزشکار و قهرمانان ورزشی را از دست دادیم؟ آنها چرا تیمهای ملی و استانی را رها کردند و رفتند؟ چه تعداد سینماگر و پرستار و پزشک و مهندس را از دست دادهایم؟ چرا این افراد مهاجرت کردند؟ البته مشکل حجاب به دلیل اینکه نیروی اجتماعی زنان را پشت سر خود دارد، بیشتر خودش را نشان میدهد. چون مشکل حجاب، با سبک زندگی زنان و با آزادی زنان بیشتر تعارض پیدا کرده است.
این شکافها باعث شده، سال به سال همکاری جامعه و سیاست در ایران کمتر شده است و تغییرات و مردم به سمتی رفتهاند که نظام سیاسی را تماشا کرده، نقد کرده، ناکارآمدی و مشکلات آن را فهم کرده و سختیهایی که این نظام سیاسی خلق کرده را به صورت تجربی آزموده و مخالفت کرده است. از سوی دیگر حکومت و نظام سیاسی هم بیشتر بستهتر شده و بر مقاومت خود افزوده است و مردم و جامعه را بیشتر سرکوب کرده است. در واقع نظام سیاسی به این تغییرات توجه نکرده و نتوانسته فهم کند و همچنین نتوانسته این تغییرات اجتماعی را به درون ساختار سیاسی جذب کند و در آنجا دست کم بخشی از آنها را اعمال کند. هیچ کدام از این اتفاقات نیفتاده است.
آیا حکومت نمیتواند مردم را قانع کند یا مجبور کند به حجاب برگردند؟
مسئلهای که می خواهم مطرح کنم، این است که سال به سال جامعه در روند خودش قدرتمندتر شده، اما نظام سیاسی در روند خودش ضعیفتر شده است. علیرغم سرکوبهای سیاسی که نظام سیاسی در این مدت مرتکب شده، دولت و نظام سیاسی ایران ضعیفتر شده است. ضعف دولت در روند تاریخی این چند دهه اخیر به وجود آمده و کاملا روشن شده است، از آن طرف جامعه آگاهتر، قویتر و قدرتمندتر شده است. به همین دلیل این جامعه است که در آینده اراده و خواست خودش را به نظام سیاسی تحمیل خواهد کرد. این یعنی وقتی که من جامعه و سیاست و مناسبات و روندهای بین جامعه و سیاست را دارم نگاه میکنم، به این نتیجه میرسم که در آینده روز به روز، این جامعه است که اراده و خواست و فرهنگ خودش را به حکومت و دولت تحمیل خواهد کرد و دولت مجبور خواهد شد کرنش کند. ببینید، علیرغم کشته شدن زنده یاد مهسا امینی که در اواخر شهریور سال جاری اتفاق افتاد، با همه فشارها و سرکوبهای گستردهای که به عمل آمد، هیچ تغييري در خواستهای مردم و جامعه به وجود نیامد و جامعه در روند خودش راسختر شده است.
به نظر من با این روندی که آغاز شده است و همچنین تحلیل نشانهها این را به ما میگوید که «عرصه عمومی ایران» از حجاب اجباری عبور کرده و دیگر به آن برنخواهد گشت. هر چند دولت و نظام سیاسی هم بیشتر فشار بیاورند، این اتفاق نخواهد افتاد. بنابراین حاکمیّت چارهای نداشته سیاست تسامح را پذیرفته و دارد میپذیرد. نه اینکه دولت خودش، تسامح را انتخاب کرده باشد، بلکه مجبور شده است، سیاست تسامح و مدارا را بپذیرد و چارهای جز پذیرفتن آن ندارد. اگر چه بخشی از ساختار سیاسی به دلیل اینکه مقداری دلداری به خودشان بدهند، تهدید به جلب کارت ملی، عدم ارائه خدمات بانکی، عدم ارائه خدمات اداری، محرومیت از خدمات عمومی تهدید کرده است. اگر این کارها به صورت گسترده صورت بگیرد، خود اینها نیز به محل تنش و نزاع تبدیل خواهند شد. زمانی که خانمی بدون حجاب به بانک برود و خدمات به او ارائه ندهند، آنجا یک درگیری صورت خواهد گرفت و اگر این درگیریها تکرار شوند آنها به نقطههای شورش و جنبش تبدیل خواهند شد. بنابراین دولت اگر تصمیم به اعمال سیاستهای سلبی بگیرد یا سیاست منفی اتخاذ کند (به این معنا که از ارائه خدمات و امکانات به زنان بدون حجاب امتناع کند) دقیقا این نقطهها محل ظهور تنش و درگیری میان نیروهای دولتی، بانکها و سازمانهای خدمات دهنده با زنان و مردم خواهند شد و همان درگیری که بین گشت ارشاد و پلیس و زنان و خانوادههای آنها به وجود میآمد، تکرار خواهند شد. در واقع همان درگیریها بین زنان و خانوادهها با کارمندان و رؤسای بانک ها، رانندههای اتوبوس شهری، فروشندگان و سینماها و … بازتولید خواهند شد. شاید بهترین کار این باشد که نظام سیاسی که این تسامح را تحت فشار پذیرفته، آن را رسمیّت بدهد. البته برای نظام سیاسی چارهای جز اتخاذ راهبرد تسامح هم باقی نمانده است. اگر این تسامح اتفاق نیفتد، هم جامعه، و هم زنان و مردان بار دیگر مقاومت اجتماعی و نافرمانی مدنی تولید خواهند کرد و این مقاومت و نافرمانی که در زنان و مردان و خانواده ها ایجاد میشود باز تنش و اعتراض تولید خواهد کرد و شروع اعتراضات جدید را دامن خواهد زد. بنابراین حجاب پدیدهای است که باید در اختیار خود جامعه گذاشته شود و حجاب به یک مسئله اختیاری تبدیل شود؛ آنهایی که به حجاب باور دارند، با حجاب زندگی خودشان را تنظیم کنند، آنهایی که اعتقادی به حجاب ندارند، بدون حجاب زندگی خودشان را سامان دهند. بنابراین آنچه روند جامعه ما نشان میدهد، هم مردان و زنان و هم خانوادهها این را انتخاب کردهاند که از حجاب بگذرند و این را به یک انتخاب فردی تبدیل کنند. البته این روند از این پس گسترهاش زیاد هم خواهد شد و روز به روز بیشتر خواهد شد.
با گفت وگوشونده در اینجا، بیشتر آشنا شوید
(نظرات مطرح شده در گفت وگو، دیدگاه توداک نیست و صرفا برای تضارب آرا، بازتاب داده شده است)
تولید شده در تحریریه toudak.ir
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0