دروازه‌های بدون تور؛ «ورزش ما بین دولتی و خصوصی به‌شدت گیر کرده است»

توداک- اگر مشکلات و معضلاتی که کل ورزش به آن مبتلاست را کنار بگذاریم، برخی رشته، مسائلی جدی تر و آسیب پذیرتر دارند. مثلا نبود اسپانسر، بسیاری از رشته هایی که از قضا در نتیجه، موفق تر از آن یکی ها عمل کرده اند را بیشتر آزار می دهد.

رسیدن به ریشه این گونه مسئله ها، می تواند بار سختی ها و مشکلات را از روی دوش بسیاری از ورزشکاران کم توقع و البته کل ورزش، بکاهد. کیوان صادقی سرمربی سابق تیم ملی هندبال جوانان به این ماجرا بیشتر پرداخته است.

 

آقای صادقی! سالها حضورتان در ورزش باعث شده اشراف کافی به این حوزه داشته باشید. به خصوص که به عنوان مربی نیز هم در تیم های پایه کار کردید و هم بزرگسالان. با توجه به تجربیاتی که طی این سالها کسب کردید، فکر می کنید بزرگترین و اصلی ترین مشکل ورزش کشور چیست؟

نداشتن اسپانسر. دغدغه همه ورزشکاران نبودن اسپانسرهای قوی در ورزش به خصوص رشته هندبال است.

نداشتن اسپانسر چه مشکلاتی می تواند ایجاد کند؟

خب جذب نیروی انسانی خود به خود کم می شود. الان شما اگر نگاه کنید، در رشته هایی مثل بسکتبال و والیبال ورزشکارانی وجود دارند که به درد هندبال می خوردند اما به سمت والیبال و بسکتبال کشیده می شوند. چرا که حمایت اسپانسرها از این رشته ها به مراتب بیشتر از هندبال است. در واقع انگیزه ای برای ورزشکار نیست. چرا که تا حدی با علاقه جلو می آید اما به یک جایی که می رسد می بیند دارد از زندگی عقب می افتد و کنار می رود. این نتیجه نبود اسپانسر برای حمایت مالی است.

 

اسپانسر ها نقش حائز اهمیتی را در ورزش دنیا ایفا می کنند. اما فکر می کنید چرا اسپانسرها در ایران علاقه ای برای حضور در ورزش و حمایت از آن را ندارند؟

در برخی رشته ها شاهد حضور نسبی اسپانسرها هستیم. اما این را نمی توان به همه رشته های ورزشی تعمیم داد. برای نمونه در هندبال خیلی شاهد استقبال اسپانسرها نیستیم. این نیز به عوامل زیادی بستگی دارد. شاید تبلیغات در آن رشته کم باشد. خب اسپانسری که می خواهد از یک رشته حمایت مالی کند بی شک می خواهد دیده شود. اما ورزش ما امروز بین دولتی و خصوصی به شدت گیر کرده است. به همین دلیل اسپانسرها نمی دانند الان که می خواهد پا پیش گذاشته و حمایت از یک رشته یا یک تیم را به عهده بگیرند می توانند پخش مستقیم بگیرند. می توانند دیده شوند و هزینه هایی که کردند را به شکلی به دست آورند یا نه. خیلی دلایل متعددی دارد. متاسفانه در کشور ما بهایی به اسپانسرهای کلان که قصد سرمایه گذاری در ورزش را دارند داده نمی شود. علاوه بر ان هیچ پوئن مثبتی هم به این دسته از سرمایه گذاران داده نمی شود به همین دلیل ترجیح می دهند درجایی جز ورزش سرمایه گذاری کنند. مثلا خیلی جاهای دنیا وقتی یک اسپانسری در یک رشته سرمایه گذاری می کند اگر به همان اندازه در نیاورد کمتر در نمی آورد اما در کشور ما حق پخش یک مشکل دارد. بحث تبلیغات یک مشکل است. عدم حمایت از سرمایه گذار یک مشکل است و همه اینها دست به دست هم می دهند تا شرایط برای استقبال اسپانسرها در ورزش مهیا نباشد. زیاد به بخش خصوصی بها داده نمی شود در ورزش.

 

وقتی اسپانسرها کم باشند جذب نیروها کمتر می شود. یعنی یکسری افراد وارد ورزش می شوند اما در میانه های راه دلسرد می شوند و می روند. آیا عینا شاهد حضور استعدادهایی بودید که در نیمه راه به دلیل مشکلات قید ادامه حضور در ورزش را زده باشند؟

متاسفانه خیلی زیاد. مخصوصا در مقاطع جوانان. وقتی مقطع جوانان تمام می شود و ورزشکار وارد رده سنی امید می شود، معمولا شاهد هدر رفتن استعدادهای زیادی میشویم. مگر اینکه ببینید چه شرایطی برای آن ورزشکار به وجود آمده باشد یا حالا آن باشگاه واقعا باشگاهی باشد که سرمایه گذاری خوبی کرده باشد تا بتواند این ورزشکار یا ورزشکاروان را حفظ کند. اصولان جوانان وقتی می رسند به یک مقطعی، مخصوصا بین جوانان بزرگسالان یک فضایی است که باید نیروی تلاش زیادی برای حفظ نیروی انسانی ورزش بکنیم. یعنی در یک مقطع یکی دو سه ساله باید خیلی کار کنیم تا ورزشکار بتواند انگیزه های خود را برای ادامه راه حفظ کند. یعنی جوان باید بداند که یک فضا و آینده ای هست برایشان. مثلا در فوتبال شاهد برگزاری مسابقات امیدها در فاصله زمانی بین جوانان و بزرگسالان هستیم که می تواند باعث حفظ نیروهای انسانی و ورزشکاران بشود. چرا که بین فاصله سنی جوان تا بزرگسالان یک فضای چند ساله ای وجود دارد که عدم مدیریت آن باعث می شود استعدادهای زیادی را از دست دهیم. چرا که نه اسپانسری هست حمایت کند. نه مسابقاتی هست. خود ورزشکار هم شرایط زندگی اش به گونه ای است که یا باید از سربازی بیاد یا باید به سربازی برود یا به ادامه تحصیل بپردازد. تقریبا می بیند تمام تلاشی که کرده از بین رفته. البته هستند باشگاهایی که سرمایه گذاری می کنند و ممکن است بتوانند تعدادی از این ورزشکاران و استعدادها را نیز جذب کنند اما الان در حال حاضر در هندبال شاید صراحتا بتوان گفت 90 و خورده ای از باشگاهها شرایط حفظ این ورزشکاران را ندارند و کار به جایی می رسند که همه چیز را رها می کنند و ورزشکار هیچ چاره ای ندارد جز اینکه ورزش را رها کرده و برود.

 

فکر می کنید دلیل اصلی این اتفاقی که رخ می دهد چیست؟ عدم توجه و برنامه ریزی روی پایه ها؟

نه. خب خیلی جاها روی این پایه ها کار و سرمایه گذاری می کنند. اما نمی توانند حفظ کنند.

 

اما خب حفظ این پایه ها که فردا می توانند بدنه تیم ملی بزرگسالان را تشکیل دهند نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.

بله اما من شخصا فکر می کنم حداقل در هندبال مشکل این است که اسپانسری نیست که در آن مقطع این ورزشکاران را حفظ کنند. یعنی شما الان خیلی از شهرستانها را می بینید که در نونهالان، نوجوانان و حتی جوانان تیم دارند اما بعد از این مقطع هیچ تیمی ندارند و حتی نتوانستند که در سطح لیگ حضور پیدا کنند. حتی رفتند در لیگ یک هم شرکت کردند اما دیدند که با این شرایط مالی جوابگو نیستند که بتوانند به سوپرلیگ وارد شوند.مثلا خمینی شهر یا فلاورجان نمونه ای از این موارد هستند که سرمایه گذاری کردند در مقاطع پایه قهرمان کشور هم شدند اما به بزرگسالان که رسیدند اسپانسر مالی نداشتند که آنها را حفظ کنند و به نظر من در خیلی از رشته ها مثل هندبال مشکل نداشتن اسپانسر است.

خب در این تیم هایی که نتوانستند ادامه دهند، چقدر استعدادهایی را شاهد بودید که می توانستند در آینده عضوی تاثیرگذار در تیم ملی باشند؟

خیلی بازیکنانی بودند که تاثیرگذار بودند. مخصوصا در نوجوانان و جوانان و کاملا مشخص بود که آینده خوبی دارند اما یا دلسرد شدند یا مثلا آن شهرستان یا باشگاه اجازه نداده بازیکن راهی باشگاه بزرگتر و بهتری شود و به همین عمر ورزشی آنها کوتاه شده است. مثلا دراستان، نجف آباد، فلاورجان و خمینی شهر استعدادهای خیلی خوبی دارند. مخصوصا در مقاطع پایه اما کسی نیست که این استعدادها را حفظ کند و. یا شرایط طوری است که بازیکن می بیند مثلا باید از نجف آباد برود اصفهان در یک باشگاه خب رفت و آمد این بازیکن هزینه دارد. هزینه ها هم سنگین است و می بیند با شرایط مالی او نمی خواند. به همین سادگی ناچار می شود از ورزش دست بکشد و استعدادش هدر می رود. خیلی در مقاطع پایه شاهد هدر رفتن استعدادهای قابل توجهی بودم.خیلی.

 

بدون شک پایه ها در هر رشته ای مهم ترین مسئله هستند و امروز همانطور که اشاره کردید ما شاهد استعدادهای خیلی خوبی در پایه های ورزشه به خصوص هندبال هستیم. فکر می کند وقتی شرایط برای خانواده ها مهیا نیست که فرزندانشان را باوجود داشتن استعداهای قابل توجه حمایت کنند و تیم ها نیز به دلیل عدم حمایت اسپانسرها در این مقوله وا مانده اند، در سطح کلان ورزش باید برای حفظ این استعدادها که هر کدام می توانند در آینده برای کشور افتخارآفرینی کنند چه می توان کرد؟

ببینید همانطور که همه مشکلات به مسائل مالی می رسد، همه راه حل ها هم به اسپانسر می رسد. به همین دلیل جذب اسپانسر که باشد مشکلات تا حد بسیار زیادی حل و فصل می شود. شما نگاه کنید در همین خمینی شهر، نجف آباد و فلاورجان،‌ که استعدادهای زیادی دارند از هر صد نفر تنها یک نفر موفق می شد به تیم ملی راه پیدا کند. چرا؟ چون بقیه واقعا نمی توانستند ادامه دهند. البته که بعد مصافت و عقب افتادن از تحصیل نیز می توانست دلایل موجهی باشد اما مشکل عمده اهم این روزشکاران مسائل مالی بود. اما اگر در این مقاطع که شرایط باعث می شود ورزشکار کناره گیری کند از ورزش حمایت کنند، ورزشکار می داند که می تواند در آینده درآمدی از ورزش داشته باشد. پس در کنار تحصیل به ورزش خود نیز ادامه می دهد. اما مسله مهم این است که در پایه ها هیچ پولی هم داده نمی شود. ممکن است یک سرمایه گذار بیاید برای تیم بزرگسالان هزینه کند اما من فکر می کنم ضعیف ترین مربیان ما در حال کار کردن روی پایه ها هستند. درست برخلاف دنیا که مربیان پایه ها حقوق قابل توجهی می گیرند که هم ازعهده زندگی خودشان بربیایند و هم بتوانند ورزشکاران خوبی تربیت کنند اما اینجا کاملا شرایط متفاوت است و متاسفانه حقوقی به مربیان پایه داده می شود که به زعم من نهایتا می تواند هزینه رفت و آمد مربی به سالن برای تمرین دادن باشد

 

این در نگاه کلان نمی تواند عدم توجه به پایه ها باشد؟ یعنی نگاه اشتباهی که باعث می شود آنطور که باید روی پایه ها و حفظ آنها سرمایه گذاری نشود؟

خب می تواند اما به نظر من اگر اسپانسر خوب باشد و بتواند پول بیاورد خود به خود برای پایه ها و مربیان پایه هم هزینه می کند. اما وقتی اسپانسر نباشد، مربی خوب هم بگذارند در پایه نهایتا یکسال کار می کند و در نهایت خسته می شود و می رود وقتی به لحاظ مالی تامین نشود. این هم برای مربی مصداق دارد و هم بازکین. درست است من مربی که در حال کار کردن روی پایه ها هستم به خاطر علاقه ای که دارم کار می کنم اما باید به لحاظ مالی هم بتوانم زندگی خود را تامین کنم. وگرنه ناچار می شود به فکر شغل و محل درآمد دیگری باشم.

پس یعنی برای حل عمده مشکلات باید شرایطی فراهم کنیم که اسپانسرها به سمت ورزش کشیده شوند

بله. الان شرایط زندگی آنقدر سخت شده که واقعا یک نفر نمی تواند به تنهایی جوابگوی زندگی باشد. شما دوره های قبل مثلا 20، 30 سال پیش بودند مربیانی که از جیب خودشان هم هزینه می کردند و با عشق پای کار می ایستادند. به شهرستان های مختلف می رفتند. دست در جیب خودشان می کردند. حتی بازیکنان را با ماشین خودشان می بردند و می آوردند و هزینه های آنها را از جیب خودشان پرداخت می کردند. اما الان شما حتی یک مربی ورزش را اگر به این شکل پیدا کردید. الان واقعا کسی توان این کار را ندارد. هزینه ها خیلی سنگین است. الان بازیکن یک جفت کفش که می خواهد بخرد پنج، شش میلیون باید هزینه کند. هزینه لباس به کنار. خیلی هزینه ها سنگین است. الان اگر یک مربی بخواهد چند نفر را به یک سالن ببرد و تمرین بدهد قبل از هرچیزی به او می گویند هزینه سالن را بدهد. قبلا با این مشکلات مواجه نبودیم. بزرگترین لطمه را بحث خصوصی سازی به ورزش زده است. خیلی ضرر کردیم. هر اکیپی می خواهد ورزش کند اول باید پول بدهید در حالی که ورزش کردن باید مجانی باشد.

 

وزارت ورزش یا فدراسیون نمی تواند با بررسی مسابقات در حفظ استعدادها و حمایت از آنها گامی بردارد؟

استعداد یابی می شود نه اینکه نشود ما خب همین مسئله است. مثلا آیند می گویند فلان شهرستان این بازیکنان استعداد دارند. فلان شهرستان این نفرات استعداد دارند. این نفرات جمع می شود اما همه اینها هزینه است. جذب کردن این ورزشکاران، برگزاری اردوها و مسابقات همه هزینه بر است. وقتی فدراسیون بودجه کافی ندارد مجبور است مسابقات نونهالان که استعداد یابی شد می رود نهایت شش ماه بعد اردو برگزار شود. این ها همه به پولی که توی جیب فدراسیون است بستگی دارد. حالا شما نگاه کنید پولی که به فدراسیون ها پرداخت می شود جوابگوی برگزاری لیگ هم نیست. به همین دلیل برای برگزاری لیگ هم باید پول بگیرند. وگرنه چه دلیل دارد والیبال، بسکتبال،‌هندبال که می خواهند لیگ برگزار کنند 400 میلیون ورودی می گیرند! چون پول نیست و میخواهند با ورودی هایی که میگیرند هزینه های لیگ را بپردازند چون بودجه اونقدر کم است که کفاف برگزاری لیگ را هم نمی دهد. چه برسد به بقیه مسائل!

 

یعنی در واقع بودجه ای که برای ورزش در نظر گرفته می شود عادلانه نیست؟

نه به هیچ عنوان این بودجه برای ورزش عادلانه نیست. مخصوصا که وزارت ورزش با جوانان ادغام شده که باید از بودجه در در نظر گرفته شده برای ورزش، در زمینه جوانان نیز هزینه شود. خب حساب کنید چقدر به هر رشته بودجه می رسد؟ برخی رشته ها هستند که اصلا شرایط درآمدزایی هم ندارند. این بستگی به بودجه کشور دارد. وقتی بودجه تخصیص داده به ورزش اینقدر پایین است، خود به خود بودجه پرداختی به هندبال که یک رشته درجه چندم به حساب می آید هم قاعدتا پایین می آید.

این کمبود بودجه می تواند در درجه چندم بودن یک رشته تاثیر گذار باشد؟

صدر در صد. شما وقتی پول داشته باشید اردو می گذارید. بازی دوستانه برگزار می کنید. در تورنمنت های مختلف شرکت می کنید. با حضور در مسابقات مختلف نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی می کنید و در راستای برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام می دهید. می روید مسابقه می دهید مقام می آورید. اما وقتی پول نباشد یک اردوی بلاتکلیف برگزار می کنید. می روید در مسابقه تازه می فهمید نقاط ضعفتان کجاست تا بخواهید آن را برطرف کنید مسابقه تمام شده و بدون کسب هیچ عنوان مقامی باید برگردید بدون اینکه نتیجه گرفته باشید. شما تیم های بزرگ دنیا را نگاه کنید وقتی مسابقاتی در پیش دارند از شش ماه قبل اردو برگزار می کنند. بازیهای دوستانه می گذارند. مهمان می شوند. میزبان می شوند. نقاط ضعفشان را برطر ف و نقاط قوتشان را تقویت می کنند. اما هندبال ما یک ماه مانده اردو می گذارند خب برید مسابقات نهایتا به واسطه روابطی که دارند در کشور میزبان یکی دو بازی دوستانه هم قبل از مسابقات برگزار کنند. اما این چه شناسایی نقاط ضعف و قوتی است؟ فرصتی برای جبران و حل و فصل آن هست؟

 

طی چند سال اخیر شاهد بالا رفتن تعداد پناهند های ورزشی ایران شدیم. فکر می کنید این مسائل و مشکلات تا چه اندازه می تواند در ترغیب ورزشکاران به جلای وطن و مسابقه دادن زیر پرچم کشوری دیگر ترغیب کند؟

ببینید وقتی شما نتوانید خواسته ها و نیازهای نیرویی که بیست سال است دارد زحمت می کشد و هزینه می کند را مهیا کنید، یعنی راه را برای رفتن او باز گذاشته اید. بگذارید به شکلی دیگر به این مسئله نگاه کنیم. مثال کوچک آن این است شما یک بازیکن را پرورش می دهید. به یک حدی می رسانید اما می گویید من بیشتر از صد تومان نمی توانم بدهم. اما باشگاه دیگری به او پیشنهاد پانصد تومان را می دهد. چه انتظاری دارید؟ بخاطر صد تومان بماند؟ خب معلوم است به سمت باشگاهی که بیشتر می دهد کشیده می شود. در بحث پناهندگی هم همین است می بیند هرچه تلاش می کند اینجا خواسته هایش تامین نمی شود می گوید بروم جایی که بتوانم حداقل زندگی اما را تامین کنم. شما ببینید هنر ورزشکار، ورزشی است که می کند. ما خیلی از ورزشکاران مان و قتی بازنشسته می شوند واقعا عاجز هستند از زندگی خودشان چون نمی توانند هزینه کنند. سرشان را بالا می گیرند می بینند عه سی و خورده ای سالشان شده،‌حالا برخی یک لیسانس هم دارند اما سنشان گذشته، کسی استخدامشان نمی کند. حالا چه بشود یکی استخدامشان کند اما با ماهی 5- 6 میلیون تومان چطور می توانند از عهده زندگی و هزینه های آن برآیند؟ خیلی ورزشکارانی را داریم که حتی کارمند دولت هستند اما در زندگی خودشان ماندند.

 

اینکه ورزشکار بعد از این همه سال افتخار آفرینی از عهده هزینه های زندگی خود برنمی آید می تواند باعث کاهش استقبال از ورزش در جامعه شود؟

بگذارید سوال شما را با این سوال جواب بدهم. شما فکر می کنید چرا جوانان بیشتر جذب فوتبال می شوند؟

پول؟

دقیقا. طرف را نگاه می کنید می بینید هیچ استعدادی در فوتبال ندارد اما پدرش می گوید بابا جان علی دایی را نگاه کن، فلان جای منیریه پنج تا مغازه خریده. فلان تجارت را دارد. اصلا نگاه نمی کند ببیند این بچه اصلا استعداد فوتبال ندارد. الان در همین رشته هندبال خیلی از ورزشکاران که فیزیک بدنی شان ساخته شده برای این رشته و باید جذب هندبال شوند به دلیل اینکه پول رشته های دیگری چون والیبال و بسکتبال بیشتر است به سمت آن رشته ها می روند. برود به سمت رشته هایی که شاید نابود هم بشود درحالی که از لحاظ بدنی برای هندبال ساخته شده اما چون چیز زیادی در این رشته نیست ترجیح می دهند به سمت رشته دیگری بروند. چرا؟ چون آینده این رشته تامین نیست. خود ما بعد از این همه سال وقتی قراردادهای ما را ببینید خنده تان می گیرید. چون در اصل فقط یکی دو باشگاه هستند که دارند خوب هزینه می کنند و سایرین آنچه پرداخت می کنند در حد ایاب و ذهاب است. شاید یکسری بگویند ایاب و ذهاب که اینقدر نیست. اما چرا هست وقتی یک ورزشکار یک پروتئین و یک کفش و لباس بخواهد بخرد خدادتومان باید پول بدهد این رقمی که دریافت می کند فقط ایاب و ذهاب می شود.

 

فکر نمی کنید باتوجه به اینکه بازتاب و بعد تبلیغاتی ورزش در دنیا از هر حوزه دیگری بیشتر است، سرمایه گذاری در ورزش به مراتب کم هزینه تر از سرمایه گذاریه در سایر حوزه ها باشد؟

قبل از پرداختن به جنبه های بین المللی، شما نگاه کنید وقتی ما در ورزش هزینه نکنیم باید در درمان هزینه کنیم. باید بیمارستان ها را بیشتر کنیم. هزینه های درمانی را بیشتر کنیم درحالی که با یک دهم آن می توانیم ورزشکاران را جذب ورزش کنیم. چه در بعد همگانی چه در بعد قهرمانی. وقتی جوانان به سمت ورزش کشیده شوند در یک محیط سالم رشد می کنند پس جامعه سالمی خواهیم داشت اما وقتی جوان به سمت ورزش نیاید خود به خود می تواند به سمت بزهکاری کشیده شود. به سمت اعتیاد کشیده شود یا دنبال مسیر اشتباه دیگری کشیده شود که باید میلیاردها تومان هزینه کرد تا آن جوان را به جامعه برگردانیم اما با اندکی هزینه کردن در ورزش می توان جلوی تمام این اتفاقات را گرفت. حالا بعد از اینکه جذب ورزش شد می توان او را به سمت ورزش قهرمانی سوق داد. به سمت کسب عنوان ها و افتخارات متعدد سوق داد و جوامع بین المللی نام کشور را مطرح کرد وپرچم آن را به اهتزاز در آورد. شما نگاه کنید در مسابقات جهاني 1989 مارتيني سوئيس، درست در زمانی که روابط ایران با کشورهای دیگر تیره و تار است، عليرضا سليماني کشتی گیر سنگین وزن ایران بالاتر از بوم گاتنر امريكايی و اصلان بيك از شوروي برسکوی نخست قهرمانی می ایستد و با دست یابی به گردن آویز طلا، پرچم پر افتخار ایران را بالاتر از پرچم آمریکا و شوروی به اهتزاز در می آورد. کجا ما می توانستیم پرچم کشورمان را نه فقط بین پرچم دو کشور آمریکا و شوروی، که بالاتر از آن به اهتزاز در آوریم جز ورزش؟

 

یعنی ما در ورزش خیلی ساده تر می توانیم حرفمان را دنیا بزنیم تا در سایر حوزه ها؟

بله همین الان شما نگاه کنید وقتی ما برای نمونه در کشتی وقتی یک موفقیتی در دنیا به دست می آوریم ازصبح تا شب در شبکه های مختلف سرود ورزشکاران دلاوران را پخش می کند. خب این تبلیغات است دیگر. که در کشورهای دیگر هم بازتاب های گسترده ای دارد. دیگر ما کجا می توانستیم در عرصه های دیگر این قدر قشنگ خودمان را نشان دهیم؟ این زیبا ترین روش و بهترین روش است که ثابت می کند باید به ورزش توجه بیشتری کرد. ما خیلی جاها هزینه می کنیم برای آنکه خودی نشان دهیم اما کجا بهتر از ورزش. این فقط مختص ما نیست. ها شما برزیل را نگاه کنید. اسم برزیل با فوتبال گره خورده. مثل آمریکا که نامش با بسکتبال گره خورده. یعنی میخواهم بگویم که ورزش بهترین معرف برای کشورهاست و بهترین تبلیغ برای آن. شما نگاه کنید الان همه در دنیا حساب ویژه ای روی کشتی ایران می کنند. این همان تبلیغات مفید و مثبت ورزش است که باعث می شود ما را به دنیا معرفی کند. به همین دلیل هم هست که خیلی کشورها سرمایه گذاریهای کلانی در ورزش می کنند. چون به واسه آن به اهدافشان می رسند و می توانند روابط زیادی برقرار کنند. چون برد تبلیغاتی که روزش دارد هیچ حوزه دیگری ندارد. مثلا یک مسابقات سطح بالا که برگزار شود، اکثر کشورها شاهد آن هستند.

 

در واقع ورزش بهترین بعد تبلیغاتی است.

بله. فقط هم نه در مجامع بین المللی. مثلا در همین هندبال خیلی از شهرستان ها به واسطه سرمایه گذاری در این رشته در سطح ایران مطرح هستند. در حالی که تا قبل از آن کمتر کسی شناختی از آنها داشت و اگر تیم ورزشی نداشتند کسی از وجود این شهرها شاید خبری هم نداشت اما به واسطه ورزش نام خود را بر سر زبان ها انداختند.

این مسئله می تواند حتی روی جاذبه گردشگری این شهرها یا کشورها نیز تاثیر مثبت داشته باشد و به درآمدزایی بینجامد اینطور نیست؟

صد در صد. این یک واقعیت است. اصلا شما نگاه کنید خیلی از کشورها میزبانی مسابقات بین المللی را به این دلیل می گیرد که بتواند چذب توریست کند و درآمدزایی کند. دنیا به سمتی دارد می رود که همه به دنبال درآمدی هستند. بماند که ما در جذب توریست ضعیف هستیم اما شما نگاه کنید ترکیه کنار دست ما با جذب توریست بدون نفت چطور درآمدزایی می کند. شما حساب کنید یک مسابقات بین الملی در اروپا مثلا سوئد میزبانی می گیرد. دریک مسابقه بین دانمارک و سوئد بسیاری از دانمارکی ها راهی سوئد می شوند برای دیدن این مسابقه اما همه داستان که تماشای یک مسابقه نیست. به هر حال آنهایی که راهی سوئد شدند در این کشور هزینه هایی هم می کنند که برای میزبان درآمدزایی می شود. همه اینها مسائل کلان مدیریت ورزش است که همه دنیا روی آن تفکر می کنند برای درآمدزایی. اینکه چه زمان و در چه شرایطی میزبانی بگیرند که بتوانند جذب پول بیشتری داشته باشند. یعنی سرمایه گذاری که در ورزش می کنند چند برابر آن را به طرق دیگر دریافت می کنند. اما در کشور ما کمتر به این مسائل توجه و روی آن برنامه ریزی می شود.

 

یعنی می توان گفت اگر در ورزش با برنامه و اصولی سرمایه گذاری کنیم خیلی ساده می توانیم چندین برابر هزینه ای که کردیم را به دست آوریم؟

بله. شما همین مسابقات جام جهانی در قطر را ببینید قطر چه کرد.از بعد مالی قطر و از بعد تبلیغاتی مراکش که تا قبل از آن کمتر کسی به آن توجه می کرد و شناختی از آن داشت. بحث ورزش از صنعت هم جلوتر است.

اگر ما بستر را برای باشگاهها طوری فراهم کنیم که در ازای هزینه ای که می کنند چیزی به دست آورند خیلی از سرمایه گذارها به ورزش روی می آورند. اما شما باشگاههایی مثل سپاهان، ذوب آهن یا فولاد خوزستان این همه هزینه می کنند اما درآمدی ندارند سرمایه گذاری جذب نمی شود. حالا شاید در این بین یک دهم هزینه هایی که می کنند از تبلیغات روی پیراهن یا دور زمین شاید برگشت پیدا کند اما این یک دهم سرمایه گذاری که کردند هم نمی شود و کفاف سرمایه گذار را نمی دهد. اما اگر شرایط به گونه ای فراهم می شد که سرمایه گذاران می توانستند در ازای هزینه ای که می کنند درآمدی داشته باشند مطمئن باشید خیلی از سرمایه گذاران به سمت ورزش می آیند که این به سود ورزش است اما متاسفانه بستر آن فراهم نیست.

 

با گفت وگوشونده در اینجا، بیشتر آشنا شوید

(نظرات مطرح شده در گفت وگو، دیدگاه توداک نیست و صرفا برای تضارب آرا، بازتاب داده شده است)

تولید شده در تحریریه toudak.ir