رخوت در کسوت| حجاب باید به هویت زنانه گره بخورد؛ گفتوگو
از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون معقوله حجاب و رعایت پوشش استاندرد یکی از مهمترین برنامهی دولتهای مختلف بوده و در برهههای زمانی مختلف با چالشهای زیادی همراه بوده است. نظام جمهوری اسلامی در آن همواره سعی داشته تا استانداردهای مدنظرش در معقوله حجاب را در سطح جامعه ترویج دهد، تلاشی که به عقیده بسیاری با شکست مواجه شده و دلایل مختلفی برای این شکست عنوان میکنند از اجرای غلط قانون و عدم توجه به کرامت انسانی تا هویتزایی زنانه از بحث حجاب. صفوری سادات امینجوهری، کارشناس و پژهشگر علوم اجتماعی جزو افرادی ست که اعتقاد دارد اجرای غلط قانون و نادیده گرفتن هویت زنانه حجاب از جمله مهمترین دلایل شکست جمهوری اسلامی در گسترش پوشش مدنظرش در سطح جامعه است؛ گفتوگوی توداک را با این پژوهشگر علوم اجتماعی میخوانید:
- عملکرد نظام حمهوری اسلامی در جلوگیری از رواج پوشش منافی عفت و گسترش استانداردهای مدنظرش در زمینه پوشاک در سطح جامعه را چگونه ارزیابی میکنید؟
برای صحبت کردن درمورد میزان موفقیت یک سیاست، باید معیار سنجنش موفقیت را تعریف کنیم، در مسئله حجاب نیز این مورد صادق است و باید قبل از هر چیز ببینیم آیا قانون حجاب اجرا میشود یا خیر؛ یعنی میزان موفقیت اجرای قانون از منظر خود حاکمیت بررسی شود. حوادث اخیر کشور نشان میدهد که جمهوری اسلامی در اجرای قانون حجاب با چالش مواجه شده و برای اجرایی کردن آن، هر روز قانونهای جدیتر و نهادهای بیشتری ر تاسیس میکند و این را نشانه موفقیت نمیدانم. اگر قانونی به شکل درست و با موفقیت اجرا شود، به نظارت پشت نظارت نیاز ندارد، به طور مثال در قانون نانوشته ماسک زدن در دوران کرونا در آن زمان نهاد نظارتی و جریمهای برای زدن و یا نزدن ماسک وجود نداشت اما خود مردم رعایت میکردند، یا در مثال دیگر میشود به بستن کمربند ایمنی اشاره کرد که در یک بازه کوتاهی مردم با اعمال جریمه ملزم به رعایت قانون شدند اما امروز شاهد هستیم که این قانون بدون اعمال جریمه و یا با برخوردهای کم درحال اجرا شدن است.
- اعتقاد دارید که دولت در اجرای قانون ناموفق بوده است؟
برای اجرای قانون حجاب ارگانها و نهادهای مثل گشت ارشاد و ستاد امر به معروف حضور دارند و در برخی اوقات سپاه و بسیج هم به معقوله اجرای قانون وارد میشوند. وقتی یک قانون برای اجرا به نهادهای مختلف پشتیبانی و ماده و تبصرههای ناظر نیاز دارد، نشان دهنده آن است که با موفقیت اجرا نشده است.
- آیا میتوان گفت چون حجاب یک قانون حاکمیتی به شمار میرود با شکست مواجه شده است؟
قبل از هر چیز باید بگویم ما به یک مطالعه تاریخی درمورد روند تبدیل شدن معقوله حجاب به قانون نیاز داریم و باید مشخص شود که مردم و دولت چه فهمی از مسئله حجاب داشتند؛ باید مشحض شود مردمی که انقلاب کردند چه مطالبهای در معقوله حجاب داشتند، این موضوع تاکنون بررسی نشده اما شواهدی وجود دارد که نشان میدهد قانون حجاب، صرفاً یک قانون حکومتی نیست و جزو مطالبات مردم بود و حتی در ابتدای انقلاب گرایش مردم به حجاب بیشتر شده و آمار زنان بیحجاب کاهش مییابد. در نتیجه نمیتوان گفت که قانون حجاب چون یک قانون صرفاً حکومتی بوده و پایگاه مردمی نداشته، در اجرا موفقیت آمیز نبوده است. در خیلی از تحقیقها عنوان میشود که حجاب خواسته مردم نبوده و این قانون اجبار حاکمیت است و به همین دلیل شکست خورده که این در این مسئله کاملاً تردید دارم و به نظرم نیاز به پژوهش دارد.
- از دیدگاه شما مهمترین دلائل شکست دولت در گسترش حجاب چیست؟
نحوه اجرای قانون حجاب در این سالها مهمترین عامل شکست قانون بوده است، در ساحت نظری حجاب قانونی برای حفظ کرامت انسانها، ایجاد یک جامعه انسانی، حفظ زنانگی و مردانگی معرفی میشود و این قانون بیشتر یک قانون زنانه بوده و زنان بیشترین سود را از آن میبرند. اجرای چنین قانونی نباید ضد کرامت انسانی باشد، وقتی اجرای یک قانون وارد ساحت اجبار و برخوردهای نظامی و انتظامی و برخوردهای فیزیکی و خشونتآمیز میشود، به ضد خودش تبدیل میشود. مثل این میماند که یک قانونی را برای حفظ انسانیت، ارتقای اخلاق، حفظ زنانگی و آزادتر بودن زنان وضع میکنید اما در زمان اجرا زنان را به طور مداوم محدود، تحقیر و سرکوب شوند؛ این روش اجرا با هدف همخوانی ندارد و این عدم هماهنگی ابزار و هدف منجر به شکست قانون میشود.
- این اشتباهات سهوی است؟
به نظرم در زمینه نحوه اجرای قانون تنها غفلت شده و برخی از اشتباهات این حوزه تعمدی هستند و به نظرم اشتباهات را باید دستهبندی کرد. همه ارگانها و نهادهای دخیل در قانون حجاب از جمله گشت ارشاد، سازمان امر به معروف و نهی از منکر و چه ارگانهای دیگری که به صورت خودجوش به این معوقوله وارد شدند، دچار برخی خطاهای سهوی از مثل نداشتن علم، ناکافی بودن مهارتها و به روز نبودن در برخورد با مسائل هستند اما علاوه بر این خطاهای سوی، به نظرم برخی خطاهای عمدی نیز وجود دارد و بعد از این همه آشوب و هزینهای که به جمهوری اسلامی، مردم کشور و زنان به خاطر بحث حجاب تحمیل شد، باز هم این خطاهای عمدی ادامه دارد.
- این خطاهای عمدی از کجا نشات میگیرند؟
این خطاهای عمدی دقیقاً یک خطای بینشی هستند که انسانها را فاقد کرامت میبیند، حکومتها را بر سر مردم میپندارد نه برآمده از مردم؛ همه انسانها و مسلمانان دارای کرامت هستند و زمانی این مولفه کرامت برای انسان در نظر گرفته نشود، برای اجرای قانونی که متوجه هدفش هم نیستند، از روشهای غیرانسانی و غیر کریمانه استفاده خواهد کرد و متاسفانه این رویه هم الان هم ادامه دارد. جریمه کردنها، دوربین مخفی گذاشتنها هیچ وقت بدر یک زن به عنوان یک انسان این حس کرامت و عزیز بودن را ایجاد نمیکند و قانون در چنین فضایی به ضد خودش تبدیل میشود و نمیتوان از منطق حجاب هیچ دفاعی کرد.
- تبعات اجرای اشتباه قانون حجاب به چه اقشاری آسیب میزند؟
به نظرم نحوه اشتباه اجرای قانون تنها به افراد بیحجاب و کم حجاب آسیب نمیزند و زنان محجبه نیز این وسط از نظر فکری و حیثیتی آسیب میبینند و نمادهای حجابشان به شدت پایمال میشود. به نظرم زنان محجبه اصلیترین افرادی هستند که میتوانند به نحوه اجرای اشتباه قانون حجاب اعتراض کنند.
- پس میتوان گفت که عدم اجرای صحیح قانون حجاب باعث ایجاد دوقطبی در سطح جامعه میشود؟
هر چیزی که از فرهنگ یک ملت بربیاید، باید موجب همبستگی آن ملت شود؛ حجاب قبل از اسلام در ایرانیان رایج بوده و حجاب زن ایرانی پیش از اسلام، قابل تعریف، توصیف و ردهبندی است و حتی در سطوح مختلف اجتماعی زنان ایرانی پوششهای مختلف و خاص خودشان را داشتند و حتی اقوام مختلف ایرانی در طبقات مختلف اجتماعی نیز پوشش خاص خودشان را استفاده میکردند. بنابراین میتوانم مدعی شوم که بعد از ورود اسلام نیز پوشش زن با هویت زن ایرانی گره خورد و سبک پوشش زنان ایرانی بعد از ورود اسلام، برآیند فرهنگ ایرانی_اسلامی است و چیزی نبود که توسط حکومتها تحمل شود. حالا این پدیده فرهنگی باید موجب همبستگی اجتماعی و پویایی فرهنگ جامعه شود اما متاسفانه موجب تشنج اجتماعی و شکاف بین زنان جامعه و حتی مردهای اجتماع شده است. در واقع میشود گفت که حجاب به جای کارکرد، کجکارکرد شده است و این اتفاق دلایل خاص خودش را دارد.
- شکست قانون حجاب تنها به اجرای غلط آن محدود میشود و یا دلائل اجتماعی دیگری نیز در بطن آن وجود دارد؟
اجرای اشتباه قانون توسط حاکمیت تنها یکی از دلایل ایجاد شکاف اجتماعی در معقوله حجاب است و یکی دیگر از مهمترین عوامل در این زمینه به ویژه در سالهای اخیر هویتزدایی از معقوله حجاب است؛ در حقیقت باید گفت که حجاب دیگر یک امر زنانه تلقی نمیشود و این مسئله علاوه بر ایجاد شکاف اجتماعی دست مایه دشمنی با کشور و ایجاد مشکلات امنیتی در بیرون از کشور شده است. برای تشریح این موضوع باید بگویم در سالهای اخیر دیگر زن خودش را با هویت حجابش نمیشناسد، زن بودن خودش را با هویت پوشش نمیشناسد و حس نمیکند که خودش باید پوشش را ترسیم کند. این خود بودن به معنای زن ایرانی اصیل است، زنی که طی هزارن سال و در قومیتهای مختلف خودش پوشش را تعریف میکرد، حتی زنِ انقلاب اسلامی خودش انتخاب کرد که با چادر در راهپیمایی و تظاهراتها شرکت کند و در تاریخ نمونههای انتخابگری زنان در نحوه پوششان قابل ملاحظه است.
- هویتزدایی زنانه از بحث حجاب به چه معناست؟
وقتی برای اجرای یک قانون، روش و نگرش اشتباهی در پیش گرفته میشود، حجاب را تبدیل به یک معقوله مردانه میکند؛ یعنی هدف از حجاب زن، ایجاد آرامش برای مردان باشد. اگر به تبلیغاتی که در حوزه حجاب میشود، دقت کنید متوجه خواهید شد که به جای گره زدن هویت زنانه به مبحث حجاب و استفاده از میل فطری زن به داشتن پوشش در هر سطحی که باشد، هدف از رعایت حجاب را آرامش و به گناه نیفتادن مردان توصیف کردهاند.
- هویتزدایی زنانه در حوادث اخیر کشور تا چه میزان دخیل بوده است؟
هر قومیتی یک پوشش را مبنا قرار دارد اما ماجرا این است که هیچ زنی به عریانی علاقه ندارد، اتفاقی که در حوادث اخیر کشور متاسفانه دیده شد. البته باید در نظر گرفت وقتی یک مبحث به اغتشاش کشیده میشود، بعد فرهنگی خودش را از دست میدهد. در آرامش گفتوگو کردن در معقوله حجاب با بررسی اعتراضات علیه حجاب دو امر جداگانه هستند؛ باید در آرامش مشخص کنیم که برای دختری که تازه وارد معقوله رعایت پوشش شده و یا زنی که سالهاست حجاب را رعایت میکند، حجاب چه تعریفی دارد؟ اگر زنان بپرسیم چرا حجاب را رعایت میکنند، چه پاسخی دریافت میکنیم؟ کدامیک حجاب را به هویت خودشان گره میزنند؟ همگی آنها رعایت حجابشان را به مردان گره میزنند، به شکلی که انگار حجاب از یک هویت زنانه به هویت مردانه تغییر کرده است. هدف از حجاب آرامش و به گناه نیفتادن مردان، حفظ خانواده برای مردان تعریف شده است، پس زنان کجای این مبحث حجاب هستند؟
- هویتزدایی زنانه از بحث حجاب چه آسیبهایی را در بر داشته است؟
شاید زنان در بسیاری از ردهها و وادیها وارد نشده باشند اما حجاب یک معقوله جنسیتی بوده و عرصه زنان است، در واقع زنان سردمداران معقوله پوشش هستند چون پوشش آنها خاصتر است. بنابراین مفهوم و معناپردازی و توسعه انواع حجاب باید به هویت زنانه گره خورده باشد اما به طور مداوم شاهد هستیم که مردان در این زمینه تعیین تکلیف میکنند، مردان قانون میگذارند و آن را اجرا میکنند و اگر جای هم زنان وارد میشوند، مثل گشت ارشاد، به دستور مردی وارد میشوند و اصلا هویت زنان خالی از حجاب شده است. گویی حجاب را برای چیز دیگری و کس دیگری رعایت میکنند و در ین شرایط به وجود آمدن بحران خیلی طبیعی است. فضایی را تصور کنید که خود زنان بخواهند برای حجاب معنا و مفهومپردازی کنند و در یک فضای بدون تشنج با هم گفتوگو داشته باشند، قطعا شرایط بسیار متفاوت خواهد بود نسبت به زمانی به طور مداوم زنان محجبه مذهبی را علیه زنان کم حجاب تحریک کنند.
- هویتزدایی زنانه از معقوله حجاب تا جه اندازه به ایجاد فضای دوقطبی در سطح جامعه دامن میزند؟
وقتی به طور مداوم حجاب را با یک امر جنسی گره بزنند، گویی حجاب تنها کارکرد جنسی دارد و مهمترین هدفش حفظ سلامت روانی مردان است و این به معنای محدود کردن خواهد بود و محدود کردن حجاب به این حیطه دوقطبی آفرین خواهد بود و عصبانیتزا است. اگر فضا، یک فضای همدلانه، انتخابگرانه و زنانه باشد، به نظرم جمهوری اسلامی در اجرای قانون حجاب موفقتر خواهد بود. به طور خلاصه همان طور که انقلاب اسلامی یک انقلاب مردمی بود و توسط مردم اتفاق افتاد، بحث حجاب نیز باید مردمی و زنانه شود.
- چگونه میتوان هویت زنانه به معقوله حجاب را بازگرداند؟
هر اتفاق، مشارکت و ارگانی که به صورت مردمی شکل گرفت، توانست خط پیروزی انقلاب اسلامی را پیش ببرد و هرجا ماجرا حکومتی و عاری از مردم شد، با چالش مواجه شد و بحث حجاب نیز همین گونه است، زمانی که ماجرا در دست مردم بود و زنان به عنوان بخشی از پیشرانان انقلاب اسلامی، سردمداران حجاب بودندف جمهوری اسلامی نیاز به این همه هزینه نداشت و خطرات امنیتی داشته باشد اما مادامی که این بحث از دست مردم خارج شود و یک نگاه مذکر و کاملا حاکمیتی قالب شده و خاصیت مردمی بودنش را از دست بدهد، هم دوقطبیزا چالشزا خواهد شد.
حاکمیت باید حلقههای اندیشهورز تشکیل دهد و به بازآفرینی کرامت انسانی بپردازد
- راهکار حاکمیت برای برون رفت از چالش حجاب در سطح جامعه چیست؟
راهکارها باید از دل آسیبشناسی بیرون بیایند، اگر آسیب اصلی را در مفهومپردازی حجاب و دور شدن از هدف قانون حجاب و مبحث کرامت انسانی بدانیم، در حال حاضر نیز تغییر نگرش ناگریز است؛ یعنی تا زمانی که نهادهای متولی حجاب نگاهشان به انسان در درجه اول و به زن و مرد به تفکیک، نگاه کریمانهای نباشد و از بالا به پایین نگاه کنند، وضعیت به همین صورت خواهد ماند. تا زمانی که کرامت انسانی که استقلال شخصیت و انتخابگری و آزادیهای اجتماعی در چارچوب جامعه نیز جزو آن هستند، در نگاه حاکمیت به وجود نیاید، هیچ تغییری اتفاق نخواهد افتاد. به نظرم حاکمیت باید حلقههای اندیشهورز تشکیل دهد و از صاحب نظران در بحث بازآفرینی کرامت انسان بهره بگیرد؛ بحث کرامت انسان در نظریات امام خمینی و مقام معظم رهبری و علمایی مانند شهید بهشتی و شهید مطهری وجود دارد و نیاز به تولید محتوای جدیدی نیست و تنها کافی است که به منظرهای ابتدای انقلاب و رهبران انقلاب پایبند باشند. بین تئوریسینهای انقلاب و کتولیان نهادها انقطاعی اتفاق افتاده است و باید رفع شود.
- از نظر اجرایی دولت باید چه شیوهای را در پیش بگیرد؟
به لحاظ اجرایی در سطح اجتماع زنان باید مشارکت داشته داشته باشند و زنان را در پدیده حجاب دخیل کنند. باید از زنان و دختران بخواهند که در مورد حجاب گفتوگو کرده و انگیزهها و مشکلاتشان را با هم به اشتراک بگذارند و درباره سبک پوشش ایرانی با هم حرف بزنند و تکثر یکدیگر را بپذیرند. دلیلی ندارد حجاب اسلامی را به یک پوشش خاص محدود کنیم، حدود شرع برای ما حجت و خط قرمز است اما در همین حدود شرع میتوان انواع پوششها را طراحی کرد. اندیشه تک قطبینگری و صفر و صدی باید از بین جامعه زنان از بین برود.
تولید شده در toudak.ir
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0