ورزش در رنجش| یک دغدغه مشترک برای ورزشکاران؛ گفت‌وگو

توداک- اسماعیل عبادی قهرمان مسابقات جهانی2015 کپنهاگ، قهرمان مسابقات قهرمانی آسیا 2013، قهرمان کامپوند انفرادی بازیهای آسیایی 2014 اینچئون است.

خیلی اتفاقی با تیراندازی آشنا می شود. با دیدن بنر تبلیغاتی نفراتی که در دورهمی های خود آموزش های ابتدایی را دیده بودند. بنری که مسیر زندگی ورزشی عبادی را تغییر می دهد. اگر چه او در دوران جوانی و نوجوانی رشته های مختلف ورزشی را امتحان کرده بود اما در دوران دانشجویی به سمت تیر و کمان کشیده می شود: «انتخاب اکثر مردم رشته های پر طرفداری چون فوتبال ٬ والیبال ٬ بسکتبال یا حتی کشتی است. من هم ورزشهای مختلفی را امتحان کردم اما یک اتفاق باعث شد که با تیر و کمان آشنا شوم. آن زمان برخلاف امروز که اندکی در این زمینه پیشرفت کردیم٬ استعداد یابی نداشتیم. تقریبا سی ساله بود که تبلیغات تیر و کمان مرا به خود جلب کرد و مسیر زندگی ام تغییر کرد. در حالی که ابتدا به صورت تفریحی به آن می پراداختم.»

 

  • تیر و کمان بدون شک رشته نوپایی بود که اگر چه جذابت های خاص خود را داشت اما بدون شک مشکلاتی هم داشت.

بله. زمانی که من به این رشته روی آوردم نهایتا 10-12 سال از عمر تیرو کمان در ایران می گذشت. تقریبا سی ساله بودم که خیلی اتفاقی تبلیغات تیر و کمان را دیدم. رفتم دیدم یک ماهی است که هیئتی در شهر ما راه افتاده است که مربی آن چنانی هم نداشتم. دور همی جایی رفته و چیزهایی یاد گرفته بودند که بعد از مدتی هم تعطیل شد و ما در بیابانها یا هیئت کرج تمرین می کردیم یا در مسابقات از ورزشکاران دیگر چیزی یاد می گرفتیم و با تماشای فیلم تمرین و مسابقات یاد می گرفتیم. اوایل در دوران دانشجویی خیلی جدی نبوپدم و تیر و کمان را تفننی دنبال می کردم اما از سال 89 آن را به طور جدی دنبال کردم و فروردین 91 عضو تیم ملی شدم. البته سال 90 هم یکی دو بار دعوت شدم اما خط خوردم.

 

  • یعنی از همان روزهای نخست با مشکلات آشنا شدید؟

بله. تیرو کمان رشته نوپایی بود. اتفاقا زمانی که ما شروع کردیم شاید مشکلات بیشتر هم بود. چون تجهیزاتی نبود. فقط یک شرکت بود که تجهیزات وارد می کرد. خب ما از خیلی سال قبل در شرایط تحریم هستیم و به همین دلیل تهیه این تجهیزات خیلی سخت بود. خصوصا که همه این تجهیزات از آمریکا می آمد. به دلیل همین تحریم ها هم هیچ وقت نتوانستیم اسپانسر بگیریم درحالی که خیلی کشورها که از ما شرایط پایین تری داشتند به راحتی می توانستند اسپانسر بگیرند و این خیلی به آنها کمک می کرد. کشورهایی که حتی در رنکینگ جهانی هم جایی ندارد. بزرگترین مشکل رشته ما گرانی و تهیه تجهیزات بود که خیلی سخت بود و باید با واسطه و قیمت های بالا می گرفتیم. با این وجود آن زمان که ما شروع کردیم وضعیت مالی مان بهتر بود اما الان اگر من بخواهم شروع کنم نمی شود از بس گران است علاوه بر آن یک فضای به خصوصی می خواهد. یک زمین بزرگ و ایمن می خواهد که تهیه این زمین خیلی سخت بود و معمولا اداره ورزش هیچ کجا همکاری نمی کرد نه فقط اداره ورزش شهر ما. هیچ کجا همکاری نمی کرد برای آنکه یک زمین بزرگ را در اختیار ورزشکاران یک رشته بگذارند که تعدادشان نسبت به سایر رشته ها خیلی کمتر است. الان هم هنوز این مشکلات به قوت خود هست و اکثر شهرها زمین مناسب تمرین ندارند و اگر داشته باشند ایمن نیست.

 

  • فکر می کنید چر اسپانسر ها تا این اندازه برای ورود به ورزش ایران مقاومت دارند؟

متاسفانه در ایران اسپانسرها علاقه ای به فعالیت در ورزش ندارند. در هیچ کجای دنیا اینطور نیست. اسپانسرهایی هم که حاضر به فعالیت در ورزش می شوند برای دیده شدن به سمت رشته های پرطرفدار می روند تا بتوانند از تبلیغات آن استفاده کنند. یکی از دلایل حمایت اسپانسرها از ورزش معافیت از مالیات است. چیزی که تا 15 سال پیش در ایران هم انجام می شد. اما از برنامه چهارم توسعه این معافیت مالیاتی حذف شد. بنا به دلایلی که شاید خنده دار باشد. ورزش از بخش خصوصی جدا شد. خب هیچ توجیهی ندارد برای هیچ شرکت داخلی که بیاید اسپانسر ورزشی بشود. شرکت های خارجی اما نه فقط از معافیت مالیاتی استفاده می کنند که از تبلیغاتشان هم استفاده می کنند پس مشکلی برای حمایت از ورزش ندارند. آنها بلد هستند چطور دیده شوند. در ایران اما محدودیت هایی هست و قوانین ما اجازه نمی دهد که یک شرکت خصوصی بیاید حامی مالی یک باشگاه یا یک ورزشکار بشود چون هیچ سود و آورده ای ندارد. در کل دنیا بخشی از مالیات را صرف ورزش می کنند اما اینجا چنین چیزی نیست نه اینکه نباشد. می گویند جز هزینه های پذیرفته شده است! خب کدام شرکتی می آید چنین کاری بکند؟ کدام شرکت حاضر است هزینه ای بکند که در ازای آن تنها یک چهارم مالیاتش بخشیده شود و سه چهارم از جیب بدهد و تازه دیده هم نشود. چون اکثر بازیها و مسابقات ما پخش تلویزیونی ندارند. آنهایی هم که پخش می شود محدودیت های زیادی دارند. اگر این مشکل مالیاتی حل بشود ورزش از بخش دولتی جدا می شود و این بزرگترین کمک است. برای شرکت فرقی نمی کند. باید این پول را بدهد. چه مالیات بدهد چه در ورزش هزینه کند. اما اگر در ورزش هزینه کند خودش هم دیده می شود و این برایش جذابیت دارد. این مشکل اگر حل شود ورزش کشور زنده می شود و کلا دیگر ورزش قهرمانی نیازی به بودجه دولتی نخواهد داشت.

 به مسائل مالی اشاره کردید. برخی کمانداران گاهی گلایه می کردند که با کمان قرضی تمرین یا مسابقه می دهند.

بله. این واقعیت است. مشکلات مالی نه فقط برای کمانداران که برای همه ورزشکاران بزرگترین معضل است. مدال آوری در تیرو کمان به هزینه بسیار کمی دارد. با اندکی حمایت٬ کمانداران ایرانی حرفهای زیادی برای گفتن در آسیا و حتی دنیا دارند. کما اینکه قبلا هم داشتند. ما استعدادهای زیادی داریم که برای کسب نتیجه نیاز به حمایت دارند. شما نگاه کنید در یک شهر کوچک مثل آبیک که نهایتا هزار نفر جمعیت دارد ما 11 ملی پوش معرفی کردیم. خب شما این را به کل کشور تعمیم دهید. به مراتب ملی پوشان بیشتری را می توانیم تربیت کنیم و موفقیت های بی شماری را کسب کنیم. می توانیم با اندکی توجه و البته استعدادیابی به سکوهای جهانی راه یافته و خوش رنگ ترین مدالها را برای ایران به ارمغان بیاوریم. درست است که تیرو کمان تجهیزات گرانی می خواهد اما به جرات می توان گفت که مدال آوری در این رشته بسیار کم هزین هاست و تنها اندکی حمایت می خواهد. من بارها در مسابقات جهانی نفراتی را دیدم که در حد ورزشکاران درجه دو ٬ سه ما بودند. اما با حمایت های همه جانبه و ممارست و حضور در مسابقات بین المللی توانستند رنکینگ های بالایی کسب کنند.

  • یعنی حلقه مفقوده موفقیت در ورزش ایران حمایت از سوی مسئولان است؟

بله. همین دلیل هم عمر قهرمانی در این رشته خیلی کم است. ما ورزشکاران زیادی داریم که به عنوان ها و مدال های بین المللی دست یافتند اما به دلیل گران بودن تجهیزات از عهده تامین هزینه ها بر نیامده و ناچار شدند که در اوج کمان خود را فروخته و قید ورزش قهرمانی را بزنند. در حالی که استعداد زیادی هم داشتند و در صورت ادامه حضور می توانستند موفقیت ها و افتخارات قابل توجهی کسب کنند. بارها شاهد بود و حسرت خوردم. ورزشکارانی بودند که نه فقط هوش بالایی داشند که به لحاظ شرایط بدنی نیز از سایری بهتر بودند اما باوجود آنکه موفقیت هایی هم کسب کرده بودند ناچار به کناره گیری شدند. چرا که تجهیزات این رشته بسیار گران است و شما یا باید پدر پولداری داشته باشید یا از سوی مسئولین حمایت شوید. نه اینکه هیچ حمایتی نباشد نه.حمایت هم هست اما در حد لوازم مصرفی آنهم فقط برای ملی پوشان. نه برای استعدادهایی که زمان لازم است خود و توانمندی هایشان را نشان دهند. درحالی که در بسیاری از کشورها این هزینه ها از جیب ورزشکار پرداخت نمی شود و اسپانسرها متقبل این چنین هزینه هایی می شوند. یا اینکه تولیدکنندگان کمان رایگان در اختیار ورزشکار می گذارند یا فدراسیون ها حمایت می کنند. اما اینجا چنین چیزی را شاهد نیستیم و نه فقط در تیرو کمان که در بسیاری از رشته ها ورزشکاران باید از جیب شخصی خودشان هزینه کنند. درست برخلاف انچه در قانون اساسی در خصوص رایگاه بودن ورزش نوشته است. اما عملا چنین چیزی وجود ندارد.

  • این مسئله تا چه اندازه باعث دلسردی ورزشکاران می شود؟

خیلی. همانطور که گفتم ورزشکاران زیادی به دلیل همین مشکلات مالی و عدم توجه مسئولان است که قید ورزش را می زنند.

  • و البته برخی هم مهاجرت می کنند. 

متاسفانه همین طور است اما مهاجرت کردن به این راحتی ها هم نیست. دیگر چه بشود و کارد به استخوان ورزشکار برسد که چنین تصمیم سختی را بگیرد. چون هیچ چیزی برای یک ورزشکار لذت بخش تر از این نیست که پرچم کشورش را به برفراز دنیا به اهتزاز در آورد و لبخند شادی روی لبان مردم کشورش بنشاند. یک ورزشکار برای دست یابی به این مهم حتی از جان مایه می گذارد اما گاهی شرایط به قدری سخت می شود که یا در اوج کنار می کشد یا تن به مهاجرت می دهد.

  • اما آنهایی هم که داوم می آورند و می مانند گلایه های بسیاری دارند. خصوصا در مورد عدم داشتن یک شغل مناسب.

شغل بی شک بزرگترین دغدغه ورزشکاران است. به خصوص برای ورزشکاران حرفه ای. برای کسب موفقیت در ورزش قهرمانی باید ساعتها در طول روز تمرین کرد. این مسئله باعث می شود ورزشکاران فرصتی برای یافتن شغل نداشته باشند و در طول این مدت بی شک باید به لحاظ مالی ساپورت شوند. اما درست بعد از به پایان رسیدن ورزش قهرمانی و در دوران بازنشستگی است که ورزشکار به شغل نیازد دارد. زمانی که می خواهد تشکیل خانواده دهد اما می بیند که دستش خالی است. چرا که حضور در ورزش قهرمانی نه فرصتی برای تحصیل او باقی گذاشته نه زمانی برای آموزش دیدن در یک حرفه برای درآمدزایی. اما در طول دوران ورزش قهرمانی دست و پا کردن شغل درد چندانی از ورزشکار دوا نمی کند چرا که با حقوق کارمندی و کارگری از عهده هزینه خورد و خورا ک یک ورزشکار هم نمی توان برآمد. چرا که یک ورزشکار برای روی فرم نگه داشتن بدنش بعد از ساعتها تمرین باید تغذیه مناسبی داشته باشد. اما مشکلات مالی معمولا این مسئله را با چالش مواجه می کند.

  • البته قوانینی در راستای ایجاد شغل برای قهرمانان وضع شده اما به نظر می رسد بهترین مورد استفاده از ورزشکاران در بدنه روزش است.

خب در واقع این بهترین حالت ممکن است. بدون شک اگر ورزشکاری بعد از پایان دوران قهرمانی دوره های آموزش های مربیگری و… را پشت سر بگذارد با کوله باری تجربه از حضور در میادین مختلف می تواند بازده بهتری داشته باشد. استفاده از ورزشکاران در بدنه ورزش بی شک بهترین اتفاق ممکن است اما کمتر شاهد رخ دادن چنین اتفاقی هستیم. چرا که آنقدر از خارج ورزش به وزارت و فدراسیون ورود کردند که دیگر جای برای ورزشکار نمی ماند. در حالیکه به کار گیری ورزشکاران بعد از پایان دوران قهرمانی در بدنه ورزش نه فقط برای قهرمانان ایجاد شغل می کند که نتیجه و بازده بهتری نیز در پی دارد اما به شرط آنکه انتخاب ها براساس شایسته سالاری انجام شود نه لابی و… در اصل مهم ترین مسئله برای کنار زدن مشکلات از سد راه وررشکاران تغییر نگاه مدیران است.

تولید شده در toudak.ir