دانشگاه، داراها، ندارها| در اسارتِ ثروت؛ یک گفت‌وگو

توداک- مرتضی افقه جامعه شناس اقتصادی در گفت‌وگو با «توداک» از تعمیق شکاف طبقاتی به عنوان زمینه‌ساز ایجاد امکانات تحصیلی نابرابر یاد کرد که پیوسته از راه های مختلف و از سوی طبقه ابرثروتمند بازتولید می‌شود.

افقه نخستین گام در تغییر وضع موجود را تغییر نگرش تصمیم‌گیران می داند.

  • در سال‌های گذشته، طی چه سیر اقتصادی در کشور سبب این حد از طبقاتی شدن تحصیل و پیدا شدن شکل‌های مختلفی از آموزش در قبال هزینه‌های سنگین شده است که بیشتر افراد جامعه امکان در اختیار داشتن آن‌ها را نیز ندارند؟

پس از انقلاب حرکت معکوس جهت شعارهایی اتفاق افتاد که برایشان انقلاب شده بود و مردم با جانشان از آن‌ها حمایت کرده بودند. بلافاصله پس از جنگ روند معکوس نسبت به آن آرمان‌ها و شعائر شروع شد و هر چه به امروز نزدیک شده‌ایم فاصله از آن‌ها بیشتر شده است. یکی از همین‌ها رفع نابرابری است که قرار بود به سمت عدالت و کاهش فاصله‌های طبقاتی حرکت کنیم. سال‌ها بی‌تدبیری‌ها و بی‌کفایتی‌ها منجر به شکاف طبقاتی و درآمدی شد و همان شکاف نیز بسترهای تعمیق آن‌ها را فراهم کرد، از جمله نابرابری آموزش. وقتی که مدارس غیرانتفاعی تاسیس شد و این مدارس با امکاناتی متفاوتی که ارائه می‌کنند، باعث جذب ثروتمندان و متاسفانه فرزندان مسئولین هستند که با امکانات مدارس معمولی هم بسیار تفاوت دارد. این شکاف مدت‌هاست که به دانشگاه‌ها نیز منتقل شده است. به طور کلی در آموزش تمایل به آن است که شکاف طبقاتی را بیشتر شود اما حالا عملا در آن جهت زمینه‌ها فراهم می‌شود. بنابراین همین فاصله طبقاتی است که سبب شده تا سیستم آموزشی و سایر اجزای جامعه نیز بستر ساز تداوم و تعمیق این فاصله شوند و آن را بازتولید کنند.

 

  • به نظر می‌رسد این مسائل در سالهای اخیر شدیدتر شده است. چه عواملی در این سال‌ها به این شکاف و نابرابری دامن زده‌اند؟

متاسفانه خود شکاف طبقاتی تقویت کننده زمینه برای این است که افراد ثروتمند مرزهایشان را با طبقات دیگر بیشتر مشخص کنند و موانع و سدهایی ایجاد نمایند تا محافظت بیشتری برای ورود و دسترسی افراد دیگر طبقات به این امکانات و شرایط وجود داشته باشند. یکی از همین موارد ایجاد دانشگاه‌های بی‌کیفیت در هر یک از استان‌ها به اسم بومی‌گرایی است. از سوی دیگر جذب در دانشگاه‌های برتر منحصر به افراد مرفه‌ای شده است که از طریق تمکن مالی توانسته‌اند زمینه ورود خود به این دانشگاه‌ها را فراهم کنند. بنابراین دیگر دانشگاه‌ها بدون اینکه کیفیتی داشته باشند تنها جوانان را سرگرم کرده‌اند. همین بی‌کیفیتی این دانشگاه‌ها در مقایسه با دانشگاه‌های برتر، سبب شده است دانشجویان آن‌ها زمینه کار و ارتقا طبقاتی پیدا نکنند. از این رو این دور باطل تشدید می‌شود که تبعات اجتماعی خاص خود را دارد و همین نابرابری‌ها و شکاف طبقاتی موجب شکاف اجتماعی می‌شود که در ادامه تنش اجتماعی را به همراه می‌آورد و به دنبال آن زمینه تنش‌های سیاسی فراهم می‌شود. نمونه‌‌های آن را از سال 96 تا همین سال جاری می‌توان مشاهده کرد. تداوم این وضعیت از بسترهای گسترش این تنش‌های اجتماعی و سیاسی است.

 

  • چرا با وجود گذر چندین دهه همچنان ظرفیت‌ها برای پذیرش دانشجویان در شرایط تحصیلی که برایشان مطلوب است کافی نیست؟

همین حالا نیز شاید کشور نیازی به این تعداد بالا از فارغ‌التحصیل دانشگاهی نداشته باشد. هیچ کشوری در دنیا، حتی آمریکا و کشورهای اروپایی، به طور نسبی به این تعداد دانشگاه تاسیس نکرده‌اند. دانشگاه‌ها در ایران از کارکرد اصلی خودشان فاصله گرفته‌اند. دانشگاه‌ها محلی برای تولید ثروت نیستند اما اکنون تبدیل به کالایی لوکس برای کسب جایگاه و عناوین اجتماعی شده‌اند. خود کنکور نیز با وجود فاصله طبقاتی سبب پذیرش تنها افرادی شده است که می‌توانند کلاس‌های آمادگی آن را طی کنند، مرفه‌تر هستند و با درآمد بیشتر از امکانات بیشتری برخوردار هستند. حالا همان کنکوری که زمینه مشارکت اقشار بیشتری را فراهم می‌کرد، خود باعث دامن زدن به نابرابری و فیلتری شده است برای چینش افراد مرفه‌تر در بهترین دانشگاه‌ها. اکنون فاصله میان طبقاتی نجومی شده است و حتی فاصله میان دهک دهم و نهم نیز با دهک پیش از خود نسبت به سایر کشورها بسیار زیاد است. در نهایت نتیجه این سیاست‌ها فارغ‌التحصیلان بسیار زیاد اما بیکار است، بنابراین اینگونه سرمایه‌های کشور هدر می‌رود.

 

  • آیا مافیای کنکور را در این معادله موثر می‌دانید؟

به طور کلی مافیاها و افرادی که به دنبال افزایش سرمایه خود هستند محل و موقعیتی را پیدا می‌کنند تا بتوانند ثروت خود را به طور تصاعدی افزایش دهند. از آن‌جا که یکی از مراکز مورد توجه خانواده‌ها در رقابت میان افراد پردرآمد، همین ورود به دانشگاه‌ها از طریق کنکور است، شرایطی را فراهم می‌کنند که بسترساز ورود این مافیاها و کسب درآمد آن‌هاست. سالهاست که این مافیاها وارد شده‌اند و به دلیل قدرت مالی که پیدا کرده‌اند می‌توانند بر مدیران و تصمیم‌گیران مربوطه نفوذ داشته باشند. بنابراین در این مسیر هم خود این مافیاها قدرتمند می‌شوند و هم مانع از این می‌شوند که افرادی بتوانند با آن‌ها برخورد کنند.

 

  • از نظر شما اولین قدم به سوی حل این بحران چیست؟

بیشتر شدن فاصله طبقاتی، بازتولید دائم طبقه‌‌های خاص و ابرثروتمندان در دهک دهم را به دنبال دارد که هم اکنون درسیاست‌گذاری‌ها اثرگذار هستند. بنابراین نخستین قدم، تغییر نگرش فکری سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران نسبت به این موارد است تا نسبت به وجود چنین فاصله طبقاتی احساس خطر کنند. در ابتدا باید این مساله توسط آن‌ها درک شود و پس از آن تحولات بسیار عمیق و ساختاری و البته زمانبر نیاز است اگر چنین نشود مثل تمام این سال‌ها این موضوعات تنها بهانه‌ای برای سخنرانی‌های بی‌فایده می‌شود. ما عادت کرده‌ایم به سخن گفتن از آرمان‌ها. هنوز هم صحبت از شعارهای اول انقلاب به میان است در صورتی که سیاست‌های همین افراد بسترساز این مشکلات شده است. بنابراین باید ابتدا پذیرفتن خطا و مسیر اشتباه طی شده اتفاق بیفتد و پس از آن ایجاد آمادگی در جامعه برای کم کردن این فاصله طبقاتی. البته زمینه‌سازی برای تقویت طبقه متوسط و ورود حداقل بخش‌هایی از آن که آمادگی استعدادی دارند به طبقات بالاتر نیز اهمیت بالایی دارد.

 

  • این تغییر نگرش و تلاش برای کم کردن فاصله طبقاتی با تمایل ابرثروتمندان تاثیر گذار بر سیاست‌ها و تلاش آن‌ها برای تعمیق شکاف در تضاد نیست؟ 

آنچه ممکن است سبب این تغییر شود همان نگرانی ابرثروتمندان از تضادها و تنش‌هاست. همانگونه که سرمایه‌داری غرب وقتی دریافت که ممکن است پیش‌بینی‌های مارکس به وقوع بپیوندند و تضاد میان طبقه کارگر و ثروتمند منجر به انقلاب شود، به سمت تعدیل حرکت کرد. حالا به جز آمریکا در هیچ کشوری نظام سرمایه‌داری محض حاکم نیست. در ایران نیز اگر این طبقات ابرثروتمند دریابند که این شکاف و تداوم آن ممکن است وضعیت مطلوب آن‌ها را نیز از بین ببرد، ممکن است در روش خود تغییر ایجاد کنند. در غیر اینصورت باید تن به چیزی شبیه به انقلاب دهند.

تولید شده در تحریریه toudak.ir