کسوت در عسرت| حاکمیت در مورد پوشش به تعریف واحد نرسیده است؛ گفت‌وگو

توداک- رواج پوشش متعارف یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های فرهنگی به شمار می‌رود اما دولت‌ها در این زمینه تا چه میزان موفق عمل کرده‌اند؟ سوالی که بررسی آن نیازمند ساعت‌ها کار پژوهشی و علمی است.

بر همین اساس به سراغ محمدعلی الستی جامعه‌شناس در حوزه ارتباطات رفتیم تا میزان موفقیت و چالش‌های دولت در رواج پوشش متعارف را بررسی کنیم.

 

*سال‌هاست که نهادهای مختلف در کشور تلاش دارند تا از رواج پوشش منافی عفت جلوگیری کنند و ارزش‌های مدنظر خود را رواج دهند، این تلاش را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

قبل از هر بحثی باید بدانیم درمورد پوشش اساساً چیزی به عنوان استاندارد معین که توسط حاکمیت سیاسی تعیین شده باشد، وجود ندارد اما همان طور که می‌بینید ارگان‌ها، دانشگاه‌ها و مراکز اداری مختلف در مسئله حجاب استاندارد خاص خودشان را اعمال می‌کنند و این مسئله نشان می‌دهد که حاکمیت درمورد پوشش به یک تعریف و مصداق واحد نرسیده است که بخواهد آن را گسترش دهد یا ترویج کند. طبیعتا در شعارهای فرهنگی به بانوان توصیه می‌شود که حجاب اسلامی را رعایت کنند اما هیچ جایی که بخواهد تعریف واحدی از این حجاب را ارائه دهد، نداریم چون به نظرم هنوز بین ارکان مختلف نظام درمورد نوع و حدود حجاب توافق واحد و جدی شکل نگرفته است.

 

*آیا عملکرد دولت و حاکمیت در این زمینه موفقیت آمیز بوده؟

همان طور که حوادث اخیر کشور دیدیم، حاکمیت سیاسی هنوز موفق به نهادینه کردن حجاب در بین مردم نشده و برای درک بهتر این موضوع باید توجه کرد کسانی بیشترین مقاومت در مقابل حجاب را نشان دادند که والدین آنها نیز بعد از انقلاب به دنیا آمده بودند و نمی‌توان آنها را جزو نسلی به شمار آورد که تحت تاثیر فرهنگ قبل انقلاب قرار داشتند و این نشان می‌دهد که در زمینه نهادینه کردن و گسترش حجاب توفیق چندانی به دست نیامده است.

 

*دلیل این عدم موفقیت چیست؟

وقتی می‌گویید دلیلش را عنوان کنید، فضا مشابه این است من از سمت یک نیرویی که می‌خواهد همه را به رعایت حجاب اجباری وادار کند، صحبت کنم. در نظام جمهوری اسلامی تقریباً همه مراجع تقلید و علمای اسلام، بانکداری اسلامی را مصداقی از رباخواری می‌دانند و جالب آن است که در اسلام از ربا به عنوان دشمنی با خدا یاد شده اما در بانکداری اسلامی همان چیزی که مورد قبول علما نیست دارد اتفاق می‌افتد و کسی هم کاری انجام نمی‌دهد. می‌توان این را به این شکل تفسیر کرد که ما در حکومت امام زمان(ع) نیستیم چون در زمان حکومت ولی عصر(ع) همه احکام اسلام جاری می‌شوند و نظام در این مورد حکم را تعطیل کرده است، یا به طور مثال امام خمینی موسیفی را از مصدایق غنا دانستند اما در حد پذیرش مردم اجازه بدهید که موسقی باشد و به همین در صدا و سیما نشان دادن آلات موسیقی ممنوع است اما موسیقی پخش می‌شود. این دو مثال بانکداری و موسیقی می‌تواند در مسئله حجاب برای ما راه‌گشا باشد.

 

*پس در حقیقت معتقد هستید که دولت و نظام جمهوری اسلامی باید در مسئله حجاب تغییر نگرش بدهد؟

خداوند متعال هیچ‌گاه نفرموده که افراد بی‌حجاب دشمن خدا هستند درحالی که از ربا دهنده و ربا گیرنده تحت عنوان دشمنی با خد یاد شده است، شما می‌بینید که نظام در مورد دشمنی با خدا کوتاه آمده و با تساهل برخورد می‌کند اما درمورد حجاب این اتفاق رخ نداده و مشکلاتی که دیدیم، حادث شد. به همین دلیل فکر می‌کنم نظام به جای پیدا کردن رهی برای باحجاب کردن همه افراد، باید درمورد اجباری کردن حجاب تجدید نظر کند. البته می‌توان در این مورد کار فرهنگی انجام داد اما ضمانتی وجود ندارد که بتوان از نظر فرهنگی این پذیرش را در وجود همه ایجاد کرد.

 

*چرا جامعه در طول دهه‌های مختلف ارزش‌های مدنظر نظام را نپذیرفته است؟

بررسی دلائل عدم پذیرش جامعه نیاز به مجال بیشتری دارد اما به طور اجمالی باید گفت که نظام جمهوری اسلامی به طور کلی در اجرای برنامه‌های خودش ناموفق بوده است، به نظرتان نظام در باسواد کردن مردم، ایجاد اشتغل و خانه‌دار کردن مردم موفق بوده؟ نظام در مهار تورم موفق بوده؟ در حفظ اقلیم و محیط زیست چه طور؟ تمام این ناکامی‌ها باعث می‌شود که در بین مردم میزان گرایش به نظام کم شود. چگونه خداوند از دوچرخه‌سواری یک خانم عصبانی می‌شود اما از اینکه یک بچه غذایش را در سطل‌های آشغال پیدا می‌کند، عصبانی نمی‌شود؟ چه طور مسئولین بی‌حجابی یک خانم را بر نمی‌تابند اما فشارهای سنگین اقتصادی و گرسنگی تعداد زیادی از مردم را بر می‌تابند؟ وقتی چنین رفتاری در نظام مشاهده می‌شود، چرا باید مردم به سمت حجاب گرایش پیدا کنند؟

 

*عدم توفیق حاکمیت در علاقه‌مند کردن قشر جوان به نمادهای اسلامی چه دلایلی دارد؟

متاسفانه در علاقه‌مند کردن نسل جوان به آشنایی و پذیرش اسلام موفق نبودیم چون تلاش جدی برای کار عملی انجام نداده‌ایم؛ وقتی بسیاری از مسئولین زندگی اشرافی دارند و با خانه‌ها و اتوموبیل‌های آنچنانی و با مخارج و سفرهای آنچنانی زندگی می‌کنند اما مردم را به زندگی با قناعت دعوت می‌کنند، طبیعتا این دوگانگی باعث بی‌اعتمادی مردم می‌شود. از طرف دیگر مردم شاهد بسیاری تبعیض‌ها و ناشایسته سالاری‌ها هستند و همه این موارد باعث دور شدن مردم از دین می‌شود. مسئولین به کدامیک از قول‌هایشان عمل کردند؟ بی‌اعتمادی مردم به حاکمیت می‌تواند در عدم پذیرش نمادهای فرهنگی تاثیر زیادی بگذارد.

 

*نقش نهادهای فرهنگی در این زمینه را چگونه تفسیر می‌کنید؟

بگذارید این مورد را با یک مثال توضیح دهم؛ در شرایط عادی صدا و سیما اجازه نمی‌دهد که تصویر یک خانم با حجاب ضعیف در این رسانه به نمایش در بیاید اما در روز انتخابات و یا راهپیمایی 22 بهمن، دوربین تعمدا با همان خانم گفت‌وگو می‌کند و این همان استاندارد دوگانه است و باعث دلزدگی مردم می‌شود. مردم این برخورد دوگانه را ریاکاری می‌پندارند و می‌پرسند که اگر حجاب آن خانم مناسب نیست، چرا در یک ایام خاص به عنوان مظهر انقلابی با او مصاحبه می‌شود؟ بستن کراوات جزو ممنوعیت‌های صدا و سیما است اما در زمان راهپیمایی 22 بهمن و یا زمان رای‌گیری با کسی که کراوات بسته، مصاحبه می‌کنند. این سیاست یک بام و دو هوا باعث رویگردانی مردم می‌شود.

*راهکار حاکمیت برای این موضوع چیست؟

سال‌هاست که ثابت شده در نظام تربیتی و پرورشی اجبار نه تنها جوابگو نخواهد بود بلکه نتیجه معکوس هم خواهد داشت. حاکمیت باید در بین مرد اعتمادسازی کند و مردم باید حاکمیت را دوست داشته باشند، مردم نظامی را دوست دارند که مردم شفاف و روراست باشد، به همین دلیل اعتقاد دارم که مسئله حجاب اصلا در الویت قرار ندارد و تنها یک مسئله تحریک کننده است و باعث می‌شود که روی آتش بنزین بریزد. به نظرم حاکمیت باید مردمی بودن و در خدمت انسان‌ها بودن خودش را ثابت کند تا این مورد نیز از سمت مردم استقبال شود.

 

با گفت وگوشونده در اینجا، بیشتر آشنا شوید

(نظرات مطرح شده در گفت وگو، دیدگاه توداک نیست و صرفا برای تضارب آرا، بازتاب داده شده است)

تولید شده در تحریریه toudak.ir