سیستم آموزشی برای نخبه‌پروری طراحی نشده است؛ یک گفت‌وگو

توداک- در دهه های گذشته، برنامه های متنوع و مختلفی برای توسعه و رشد اقتصادی و اجتماعی کشور، تدوین و اجرا شده است. اما از آنجا که نیروی انسانی شایسته و متبحر، معمولا با دشواری های فراوان، به مدارج بالای تحصیلی راه می یابد، نمی تواند به عنوان نیروی اثرگذار به سیستم رشد و توسعه، کمک رسانی کند.  

در این میان، ضعف هایی که در بخش آموزش وجود دارد بر مشکلات و نابرابری های حوزه آموزش در سطح عالی نیز دامن می زند. جدال پنهان میان بخش خصوصی و دولتی در این عرصه، بیشتر سبب پیروزی خانواده هایی است که از اقتصاد بهتری برخوردارند و در این میان، استعداد و توانایی دانش آموزان برای رسیدن به مدارج بالاتر علمی، کمتر به کمک می آید.

احمد میربلند کارشناس حوزه آموزش، سطح اقتصادی خانواده ها را، نکته ای مهم در موفقیت های تحصیلی و مانعی جدی در توزیع متوازن امکانات آموزشی می داند.

 

آقای میربلند! آیا از نظر شما فراهم شدن امکانات آموزشی و قبولی در دانشگاه‌های برتر به سطح اقتصادی افراد گره خورده است؟

سطح اقتصادی حتما اثرگذار است. خدمات آموزشی خوب در بخش‌های مختلف مثل دانشگاه‌ها، مدارس و آموزشگاه‌های خصوصی با هزینه‌ای ارائه می‌شوند که برای همه قابل پرداخت نیست. بخشی از مشکل نیز مربوط به امکان دسترسی است. بنابراین در هر صورت توزیع یکسانی و متوازنی در این زمینه صورت نگرفته است.

در سال‌های اخیر آنلاین شدن آموزش‌های به این توزیع برابر کمکی نکرده است؟

در رقابتی که یکی از شاخص‌های آن کنکور است و با توجه به سوالاتی که طی حدود 10 سال اخیر در کنکور طرح شده است، تنها افرادی توانسته‌اند پاسخگو باشند و کسب موفقیت کنند که بسیار مسلط بوده‌اند و این تسلط در سیستم آنلاین به وجود نمی‌آید. پس از کاهش کرونا، سیستم‌های آموزش آنلاین نیز افت کردند. گرچه این امکان بهتر از هیچ است اما واقعیت این است که آن‌ها کیفیت لازم را ایجاد نمی‌کنند. تنها یکی از دلایل در این کیفیت پایین مربوط به زیرساخت‌ها، مشکلات سیستم و قطعی اینترنت است. علاوه بر آن، مدرسین و دانش‌آموزان، آموزش ندیده‌اند که اینگونه آموزش بدهند و یا آموزش ببینند.

چه تغییری در سیستم آموزشی ایجاد شده است که برخلاف سال‌های پیش کمتر می‌توان شاهد حضور افراد از شهرهای کوچک بر صندلی‌های دانشکاه‌های برتر بود؟

آن‌ها همیشه استثنا بوده‌اند و همیشه آن‌هایی که توانسته‌اند از امکانات بیشتری استفاده کنند شرایط و نتیجه بهتری نیز دریافت کرده‌اند. حتی زمانی که گفته می‌شود فردی در کنکور موفق شده است اما از تهران نیست، باید توجه کرد او نیز از شهری مثل یزد، بابل یا دیگر شهرها و از مدارس خاص و سمپاد فارغ‌التحصیل شده است. آن فرد نیز از خدماتی استفاده می‌کند که متمایز از آموزش عمومی کشور است.

یعنی باور دارید این امر در سال‌های اخیر تنها مورد توجه بیشتر واقع شده‌اند؟

حالا کارهای خلاف اخلاق حرفه‌ای صورت گرفته است و در نتیجه، این امور برجسته شده‌اند. مثل اینکه افرادی که تمکن مالی دارند فرزند خود را در یکی از مناطق محروم نا‌م‌نویسی می‌کنند تا با استفاده از سهمیه آن منطقه، فرزندشان وارد دانشگاه شود. این اقدامات غیرحرفه‌ای است که باعث جلب توجه دیگران و رسانه‌ها به این موضوعات شده است. اما این امر که افراد متمول‌تر فرزندان خود را در مدارس و مراکز بهتر نام‌نویسی و امکانات بهتری دریافت کنند از ابتدا و از زمان حکومت پیشین نیز وجود داشته است. سیستم آموزش عمومی هیچ‌وقت سیستمی نبوده است که فرد را به سمت 3 یا 4 هزار نفر اول ببرد. اساسا سیستم آموزش عمومی برای این هدف تعریف و طراحی نشده است که نخبه‌پروری کند. بنابراین در کنکور و المپیادها که نخبه‌ها، 5 تا 10 درصد جامعه، گزینش می‌شوند، قاعدتا لازم است آموزش‌های خاص صورت بگیرد و این در حالت عمومی ایجاد نمی‌شود. مثل 4 ساعت تدریس فیزیک در مدارس دولتی که در مدارس غیردولتی و تیزهوشان و خاص به 8 ساعت می‌رساند و این حداقل تفاوت میان این شرایط است.

فکر نمی‌کنید در این ایجاد این شرایط و تشدید آن در سال‌های اخیر مافیا و بخش خصوصی اثرگذار بوده است؟

چیزی به اسم مافیا وجود ندارد و همه جو تبلیغاتی رسانه است. مافیا زمانی است که افراد در قانون‌گذاری و جهت‌دهی تصمیمات نقش داشته باشند. کتاب درسی ناقصی که حتما در کنارش جزوه یا کمک درسی نیاز دارد، چاپ آموزش و پرورش است. کنکور را سازمان سنجش به عنوان یک بخش دولتی برگزار می‌کند که میانگین پاسخ‌دهندگان آن 4 و 5 درصد است. یعنی سوالات به قدری دشوار می‌شود که در سطح استاندارد کتاب درسی نیست. این امور اساسا ارتباطی با بخش خصوصی ندارد. بخشی خصوصی نیست که این گرایش و نیاز در دانش‌آموزان به کتاب تست و کلاس‌های آموزشی را ایجاد کرده است بلکه این امر نتیجه آموزش و محتوا ضعیف آموزش و پروش و آزمون‌هایی است که سازمان سنجش برگزار می‌کند. اگر مافیایی هم هست، خود مسئولین هستند که با تصمیمات اشتباه این نیاز را ایجاد کرده‌اند. در حالی که شرایط آموزش و محتوای آموزشی زمانی مانند دهه 60 چنین نبوده است. حالا متن کتاب برای نفهمیدن نوشته شده است و تعداد عناوین کتب درسی در مقاطعی از 8 به 13 رسیده است و این یعنی مافیا.

گرچه ممکن است عده‌ای در بخش خصوصی بر این طبل بکوبند و از آن نفع ببرند. اما اگر آن‌ها نباشند آموزش کشور زمین می‌خورد و دانش‌آموزان چیزی یاد نمی‌گیرند.

بنابراین این افراد در بخش خصوصی با گردش پول میلیاردی، مانع برای اصلاح شرایط محسوب نمی‌شوند؟

هیچ‌یک از افرادی که از آموزش در مراکز خصوصی منتفع می‌شوند، در شورای سیاستگذاری حضور ندارند که مانع از تغییر و اصلاح شوند. این اتهامی است که قوه قضائیه می‌تواند آن را بررسی کند. بنابر این مساله این افراد یا باید تصمیم‌ساز باشند و یا باید با صرف هزینه از تصمیم‌گیری‌های درست جلوگیری کنند. اما من به جرئت می‌گویم که چنین نیست. در زمان تصمیم‌گیری‌های شورای عالی انقلاب فرهنگی حتی یکی از افرادی که سابقه طولانی در این سیستم دارند نیز حضور ندارد. موسسات هم مثل باقی بخش‌های خصوصی از آن منتفع می‌شوند اما جرمی مرتکب و باعث ایجاد شرایط این چنینی نشده‌اند.

این مساله را ناشی از ناکارآمدی می‌دانید یا در راستای تامین منافع شخصی است؟

ممکن است هردو باشد اما چون دلایل و اطلاعات کافی وجود ندارد نمی‌توان گفت که حتما ناشی از غرض‌ورزی و وجود منافع شخصی در این تصمیمات است. آنچه واضح است این است که ناکارآمدی در این موضوع یک اصل است. هر یک از این نهادهای تصمیم‌گیرنده جزایر مستقل هستند. تصمیماتی که وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، وزارت بهداشت و سازمان سنجش می‌گیرند، در حد یک تماس تلفنی هماهنگ نیستند. در این میان آن‌هایی که واقعا و به صورت ثمربخش فعالیت می‌کنند، همان افراد بخش خصوصی و موسسات هستند.

 

با گفت وگوشونده در اینجا، بیشتر آشنا شوید

(نظرات مطرح شده در گفت وگو، دیدگاه توداک نیست و صرفا برای تضارب آرا، بازتاب داده شده است)

تولید شده در تحریریه toudak.ir