معضلات بی‌پایان؛ اکثر قهرمانان خارج از بدنه ورزش هستند

توداک- ورزش، یکی از بازوهای مهم در رشد اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی است. حتی می تواند به عنوان یک دماسنج، وضعیت و حال و روز یک جامعه را نمایان کند؛ هر چه وضع ورزش به سامان باشد، جامعه در آرامش خواهد بود.

ذبیح الله پورشیب ملی پوش کاراته ایران درباره معضلات ورزش و مشکلات بسیاری که آن را احاطه کرده، حرف های بسیاری دارد. او با کوله باری از مدال ها و عناوین جهانی و قاره ای، از شرایط کنونی این عرصه، ناراضی است و درباره اش، می تواند ساعت ها، موشکافی کند.

 

ورزش ایران با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کند. به عنوان ملی پوش قدیمی و سابقه دار کاراته فکر می کنید اولویت مشکلات ورزش چیست؟

الان که در خیلی از رشته ها نبود و اسپانسر و تزریق منابع مالی هست. چه در فدراسیون ها و چه در تیم های باشگاهی. به هر حال ورزش هم پول می خواهد و زمانی که پول تزریق بشود قطعا هم بازیکنان انگیزه می گیرند برای تلاش بیشتر. چرا که یک ورزشکار یک آرامش ذهنی و فکری می خواهد تا بتواند بدون هیچ دغدغه ای کارش را انجام دهد و تمریناتش را پشت سر بگذارد قطعا نتایج خوب و مطلوبی به دست می آید.

 

پس می توانیم یکی از مشکلات اصلی را مسائل مالی بخوانیم.

بله، مشکلات مالی و نبود اسپانسر در اولویت است. یکی از مشکلات اصلی نبود منابع کافی مالی هست که خیلی تاثیر می گذارد روی ورزشکار. یکی دیگر از مشکلات عدم پرداخت به موقع پاداش ها از سوی وزارت ورزش است. متاسفانه معمولا پاداش ها یکسال یا دو سال بعد از مدال آوری ورزشکاران پرداخت می شود. انهم در شرایطی که پاداش ها بسیار ناچیز است و کفاف زندگی ورزشکاران را نمی دهد و به همین دلیل بسیای از ورزشکاران وسط کار ورزش را رها کرده و می روند دنبال کار و زندگی خودشان. خب وقتی یک ورزشکار همه تمرکزش روی ورزش نباشد قطعا نمی تواند نتیجه گیری مناسبی را در ورزش داشته باشد.

اما همه مشکلات هم به مسائل مالی ختم نمی شود. اینطور نیست؟

صد در صد. استفاده نکردن از ظرفیت های موجود در ورزش، به خصوص ظرفیت ورزشکاران تحصیل کرده در هر فدراسیون، وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک یکی از معضلات است. چه در دوران قهرمانی و چه در پایان این دوران ک اتفاقا خیلی هم طولانی نیست. بی شک روی تک تک ورزشکاران سالها کار و سرمایه گزاری می شود. هزین های قابل توجهی که طی سالها آنها را به قهرمانان مدال آور تبدیل می کند. اما اکثر این روزشکاران با وجود داشتن پتانسیل بالا، در پایان دوران قهرمانی خانه نشین می شوند و تجربیان و دانش آنه دست نخورده باقی می ماند. اتفاقی که باعث هدر رفت هزینه هایی می شود که طی سالها برای این ورزشکاران انجام شده است. اما بعد از دوران قهرمانی معمولا استفاده ای از آنها نمی شود. در حالی که تا یک جایی می توان از این ورزشکاران استفاده کرد. البته طی سالهای اخیر اقداماتی در این راستا صورت گرفته اما خیلی خیلی کم!

 

فکر می کنید چرا از این پتانسیل در ورزش ایران استفاده چندانی نمی شود؟ درحالی که استفاده از ورزشکاران در پایان دوران قهرمانی می تواند حتی به معنای ذخیره کردن وقت و انرژی باشد.

خب این به نگاه مدیران و مسئولان برمی گردد. اما بی شک اینکه ما از تجربیات مدال آوران و افتخارآفرینان خود در پایان دوران قهرمانی استفاده نمی کنیم باعث می شود که عقب بیفتیم. چرا که به نظرم ورزشکاری که کلی تجربه دارد باید از تجربیات آنها استفاده کنیم. تجربیاتی که می تواند کمک شایانی به وزشکاران جوانتر باشد. اما همه استفاده ای که می تواند از ورزشکاران در پایان دوران قهرمانی کرد به دنیای مربیگری و فنی محدود نمی شود می توان از آنها حتی در مدیریت هم استفاده کرد. با این کار نه فقط به نیروی جوانی که انگیزه و روحیه دارد برای کار کردن کمک می شود که انگیزه ملی پوشان و وزشکاران را نیز بالا برده و به آنها برای اینه امید می دهد. اینکه بتوانند جایی در بدنه ورزش برای خود دست و پا کنند تا تجربیات گرانبهای خود را در اختیار جوانترها بگذارند.

 

یعنی هم به عنوان مربی و هم مدیر می توان از ورزشکاران بعد از پایان دوران قهرمانی آنها استفاده کرد؟

چرا که نه. حالا شاید در عرصه مدیریت جوان و بی تجربه باشند اما می توان از آنها در کنار دست مدیران با تجربه استفاده کرد و این نه فقط میدان دادن به نیروهای جوان است و باعث می شود شاهد ورود ایده های تازه تر در ورزش باشیم. با اندکی آینده نگری می توان از ورزشکاران در پایان دوران قهرمانی حتی در بدنه وزارت ورزش نیز استفاده کرد. اما در حال حاضر کمتر چنین چیزی رخ می دهد و اکثر قهرمانان مان در خارج از بدنه ورزش هستند و یا استفاده خیلی کمی در زمینه مربیگری از آنها می شود و خیلی زود به دست فراموشی سپرده می شوند. اتفاقی که نه فقط برای ورزشکار که حتی برای ورزش ما بد است و باید از ظرفیت هایی که داریم بیشترین استفاده را ببریم.

 

فکر می کنید ورزشکاران ما چنین پتانسیل و ورزش کشور چنین ظرفیتی را دارد؟

بله. چرا نه. در اداره کل های استانها می تواند این اتفاق رخ دهد تا با کسب تجربه بتوان حتی در سطح کلان ورزش نیز از آنها اسفتاده کرد. در واقع با میدان دادن به قهرمانان بازنشسته می توان مدیران موفقی برای آینده ساخت.

این نگاه می تواند یکی از عمده گلایه های ورزشکاران که به نداشتن شغل برمی گردد را تا حدی محقق کند؟

طی سالهای اخیر اتفاقاتی رخ داده که کارهایی برای اشتغال قهرمانان انجام شده اما سرعت این اقدام به شدت کم است و احساس می کنم می توان در جای جای ورزش و حتی کشور از پتانسل ورزشکاران بازنشسته که دوران قهرمانی آنها به پایان رسیده استفاده کرد.

15 بیست سال پیش در دستگاههای مختلف از ورزشکاران در قسمت ورزش استفاده می شد اما چندین سال است که شاهد رخ دادن چنین اتفاقی نیستیم و بسنده کردند به همان قهرمانان گذشته. در حالی که شخصا بر این باورم که اگر در دستگاههای مختلف از ورزشکاران به عنوان مشاور استفاده شود نه فقط شاهد کاهش معضل شغل ورزشکاران شاهد اتخاذ تصمیماتی کارشناسانه تر نیز هستیم. علاوه بر آن این ارتباطات می تواند در بحث های مالی نیز به نفع ورزش تمام شود. چرا که ورود تیم های مختلف از سایر دستگاهها، چه دولتی و چه غیر دولتی باعث توسعه ورزش می شود

 

ما در کشور خیلی جاها برای ورزش تصمیم گیری می شود. چه در دولت و چه مجلس. فکر می کنید می شود برای اتخاذ تصمیماتی به مراتب اصولی تر از ورزشکاران و مشاوره آنها در این گونه حوزه ها استفاده کرد؟

خیلی از مدیران ما که در بدنه ورزش هستند ورزشی نیستند اما آنقدر خوب مدیریت می کنند که به نفع ورزش است اما خب خیلی ها هم هستند که ورزشی نیستند اما در بدنه ورزش هستند و برای ورزش و ورزشکار تصمیم می گیرند بدون اینکه آگاهی و دانش لازم را در این زمینه داشته باشند که خب این خیلی به ورزش آسیب رسانده و ما را عقب انداخته است. تصمیماتی که باعث شده عقب بیفتیم. در حالی که می بینیم سایر کشورها دارند سرمایه گذاری می کنند اما ما سرمایه گذاری هایمان مقطعی می شود. یا در جاهای درست و حسابی استفاده نمی شود و برنامه ریزی هایمان غلط از آب درمی آید و این مسیری که رفتیم و زمانی که گذاشتیم باید از اول فکر کنیم که باید چه کنیم. درحالیکه دیگر کشورها در طول این مدت از ما سبقت می گیرند.

 

گفتید ورزش مشکل مالی دارد و اسپانسر. این قابل کتمان نیست. شاید به همین دلیل است که همواره انتظار می رود دولت دست یاری به سوی ورزش دراز کند اما بی شک دولت اینقدر پول ندارد ضمن اینکه در تمام دنیا نه دولت ها که اسپانسرها در ورزش سرمایه گذاری و هزینه می کنند. فکر می کنید چرا ورزش کشور ما در این راستا با مشکلات جدی مواجه است؟

خب بدون شک باید شرایط و طرح های تشویقی برای شرکت ها ایجاد کرد تا برای سرمایه گذاری به سمت ورزش بیایند. سالهای گذشته داشتیم اما به نظرم اگر طرح های هدفمند اجرا شود شرکت و اسپاسرهای زیادی به ورزش رو بیاورند. اما قدم هایی باید در این راستا برداشته شود که مقطعی نباشد و همانطور که در فوتبال شاهد استقبال اسپانسرها هستیم در سایر رشته های ورزشی نیز شاهد حضور گسترده و مثمرثمر اسپانسرها باشیم. می شود این کار را کرد اما این نیازمند یک برنامه ریزی اصولی و حساب شده است تا بتوانیم کمپانی ها شرکت های بزرگ برای سرمایه گذاری به سمت ورزش کشیده شوند.

 

در طول این سالها شاهد دلسردی ورزشکاران به دلیل مشکلات موجود در ورزش بودید؟

بله. خیلی ها هستند. خیلی ها. در استانها بچه های زیادی را می بینیم که استعدادهای زیادی دارند ما به دلیل عدم توجه یا توانمندی هایشان شکوفا نمی شود یا اگر هم بشود به خط پایان نمی رسد چرا که ورزش هزینه دارد و عدم حمایت باعث شده تا بسیاری از این استعداد ها برای امرار معاش و تامین زندگی خانواده خود از ورزش فاصله بگیرند. چون باید به دنبال منبع درامدی باشند برای تامین معیشت خود و خانواده.

 

به نظر پورشیب چرا این حمایت وجود ندارد در حالی که ورزش هم می تواند سلامت جامعه را تضمین کند. هم سرانه بزهکاری و حتی درمان را کاهش دهد و هم می تواند پرچم کشور را بر فراز دنیا به اهتزاز در اورد. کاری که انجام ان در بسیاری از حوزه ها غیرممکن است یا هزینه هایی به مراتب بیشتر از ورزش دارد.

قطعا همین طور است. آنچه که من همواره به آن اشاره می کنم این است که ورزش چه در بحث همگانی و چه بحث حرفه ای هزینه های درمان و بسیاری از مشکلات جامعه را کاهش می دهد. مدیران ما خصوصا مدیرانی که خیلی به ورزش اشراف ندارند و نمی دانند چطور باید برای ورزش تصمیم بگیرند اگر بیایند سرمایه گذاری کنند یا برنامه های درستی بچینند و با هم در ارتباط باشند می توانند با برنامه ریزی شرایطی را رقم بزنند که بسیای از مشکلات جامعه حل و فصل شود.

 

 و فکر می کنید تصمیم گیری مدیرانی که آگاهی و اشراف کامل به ورزش ندارند چقدر به ضرر ورزش کشور است؟

در رشته های مختلف ضرر و آسیب ان را بارها دیدیم. یک ورزشکار وقتی بعد از چند مسابقه نتیجه نمی گیرد مرام و اخلاقش به گونه ای است که ورزش قهرمانی را بوسیده و آن را کنار می گذارد. اما یکسری از مدیران ما هر اندازه که کار اشتباهی انجام دهند و نتوانند تصمیمات درستی اتخاذ کنند که باعث عقب افتادگی ورزش ما شوند اصرار دارند به کار خود ادامه داده و این صندلی مدیریتی را رها نکنند. درحالی که می توانند از تجربیات ورزشکاران و نیروی جدید که انرژی، انگیزه و ایده جدید دارند استفاده کنند. چرا که یکسری از مدیران ما دیگر هیچ ایده جدید و نویی ندارند و ایده هایشان هم قدیمی شده و دیگر با توجه به شرایط جواب ده نیست و به هر حال باید تغییراتی ایجاد شود.

 یعنی برای حل کردن مشکلات باید دست مدیرانی که کارآیی لازم را ندارند و ضربه هایی به ورزش زدند از این حوزه کوتاه کرد و کار را به جوانتر ها خوصا قهرمان و مدال اورانی گذاشت که علاوه بر تجربه، تحصیلات هم دارند؟

بله. بدون شک باید یکسری تغییرات انجام شود و باید از نیروی جوان استفاده کرد. خصوصا وقتی یک مدیرای در حال درجا زدن است و برنامه هایش رو به جلو نیست.

 

پس می توانیم بگوییم تاثیر مدیران ناکارآمد حتی به مراتب از مشکلات مالی مم بیتشر است؟ چرا که اینها می توانند کار را به مراتب سخت تر کنند؟

صددرصد چون هرجایی که پول باشد به هر حال هرکسی می تواند یک کارهایی انجام دهد اما جایی که مدیریت نباشد اون پول هم حیف و میل می شود..

 

این قضایا چه تاثیری در مهاجرت ورزشکاران که طی سالهای اخیر شدت پیدا کرده داشته باشد؟

این برمی گردد به همان مسئله ای که در ابتدا گفتم. وقتی از ورزشکار در بدنه ورزش استفاده نشود و به او اهمیت داده نشود، وقتی از ظرفیت های داخلی استفاده نشود. و از لحاظ مالی تامین نشود، قطعا مشکلاتی ایجاد خواهد شد. به هرحال انسان که با هوا زندگی نمی کند. یک ورزشکاری که عمر و جوانی اش را گذاشته نیازد به حمایت دارد. ورزشکاری که بارها و بارها پرچم کشورمان را به اهتزاز در آورده نیاز به حمایت مالی دارد و نیاز دارد از او در ورزش استفاده شود. برای پیشرفت ورزش خودمان. وقتی این شرایط فراهم و مهیا نباشد و این طرف حمایت نشود، قطعا با پیشنهادهای مالی که از آن طرف می رسد جلای وطن می کند. هرچند که خیلی ها دوست ندارند از کشورشان و از مملکتشان دور شوند اما وقتی شرایط به خصوص از لحاظ مالی به ورزشکار فشار می آورد ناچار می شود برخلاف میل باطنی اش تصمیم به ترک وطنش بگیرد و مقصر این اتفاقات بی شک مدیرانی هستند که نمی توانند از عهده مدیریت مشکلات ورزش برآیند.

 

حضور در مسابقات متعدد بی شک می تواند تاثیر قابل توجهی در نتیجه و عملکرد ورزشکاران داشته باشد. اما طی سالهای اخیر نه فقط بسیاری از رقابتها به بهانه بی اهمیت بودند و هزینه بر بودن کنسل و لغو شدند که شاهد اتخاذ تصمیماتی چون اعزام کیفی بودیم. این نوع نگاه چه تاثیری می تواند بر ورزش کشور داشته باشد؟

دقیقا با این تصمیمات انگیزه را از همه می گیرند. انگیزه را از خیلی جوانهایی که جویای نام هستند و اول کار می گیرند. اون موقع سلیقه ها هم تاثیر دارد در کار به همین دلیل خیلی اتفاقات ناجوری رخ داده و خیلی اتفاقات ناجور رخ خواهد داد اگر شرایط همین طور ادامه پیدا کند. درحالی که هیچ وقت نمی توان مسابقات را قبل پیش بینی کرد که چه کسی بهترین نتیجه را بدست می آورد. خیلی از ورزشکاران بودند که هیچ کس حسابی روی آنها باز نمی کرده اما موفق به کسب مدال شدند و همان ها جرقه ای شدند که شعله ور شوند برای ادامه مسیر

 

و فکر نمی کنید موفقیت این قبیل ورزشکاران می توانند تا حد قابل توجهی انگیزه دیگران را افزایش دهند؟

بله. بدون شک این گونه موفقیت ها انگیزه ورزشکاران را افزایش می دهند اما در عین حال این نوع نگاه باعث می شود ورزشکار کوچ کند از کشورش وقتی فرصتی بهش داده نشود. بی شک وقتی وزشکاری به شکل حرفه ای تمرین می کند و در سطح تیم ملی است می خواهد خود را بر فراز قله های افتخار ببیند اما وقتی این فرصت از او گرفته شود سرخورده و دلسرد می شود و ترجیح می دهند کارش را جایی ادامه دهد.

 

با گفت وگوشونده در اینجا، بیشتر آشنا شوید

(نظرات مطرح شده در گفت وگو، دیدگاه توداک نیست و صرفا برای تضارب آرا، بازتاب داده شده است)

تولید شده در تحریریه toudak.ir