شایسته گزینی در دایره ابهام؛ « نظریه انفجار نادانی در مدیران کوتوله‌پرور رخ می‌دهد»

توداک- شایسته گزینی، واژه مرکبی است که سال ها در عرصه مدیریت کشور به کار می رود اما همچنان نقطه داغ دغدغه در این حوزه است.

چگونه می شود فرهنگ شایسته گزینی را در فضای مدیریتی کشور، رونق داد؟ چرا شایستگان همچنان بیرون از دایره مدیریتی ایستاده اند؟ چرا همچنان بعد از این همه سال، می باید باز هم در این باره موشکافانه صحبت کنیم؟ جبار باباشاهی عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران، دانشکده فارابی و دانشکده مدیریت و حسابداری، وجود افراد کوتوله پرور را مانعی برای حضور مدیران شایسته می داند.

 

آقای باباشاهی! باتوجه‌به مشکلات مدیریتی مزمن شرکت‌های شبه‌دولتی و فقدان نظام شایسته‌گزینی در این شرکت‌ها، شما به‌منظور ساماندهی به این وضعیت و انتصاب مدیران کارآمد، چه معیاری عینی برای احراز صلاحیت انتصاب مدیران این شرکت‌ها پیشنهاد می‌کنید؟

در پاسخ به این سؤال در ابتدا باید به بررسی علت این موضوع بپردازیم که چرا مدیران شایسته و باصلاحیت سرکار نیستند؟ این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که فضای مناسب برای این کار این افراد وجود ندارد که در این خصوص پدیده کوتوله پروری مطرح است به طور مثال برخی مدیران ارشد دوست دارند افراد را  به‌عنوان زیر مجموعه خود استخدام کنند که حرف‌گوش‌کن،  بله‌قربان‌گو باشند و غیره باشند.

در واقع گاهی اوقات وجود مدیران ارشد کوتوله پرور باعث می‌شود که افراد شایسته در سمت مدیریتی سرکار نباشند. از طرفی این مدیران ظرفیت پذیرش کارمندان منتقد و چالشی را ندارند و همیشه به دنبال افراد بله‌قربان‌گو هستند در واقع این افراد پتانسیل مدیر شدن را نداشته، به عبارتی در مدیران کوتوله پرور نظریه انفجار نادانی رخ می‌دهد.

از طرف دیگر گاهی اوقات محیط به‌گونه‌ای است که فضا برای کار مدیران شایسته و باصلاحیت تنگ می‌کند، یکی دیگر از دلایل این اتفاق این است که معیارهای انتخاب مدیران از اصولی مثل دانش، تخصص، توانایی، عملکرد، پتانسیل و غیره به اموری مثل حرف‌شنو و مطیع بودن تقلیل پیدا کرده است که دراین‌خصوص برای پرورش مدیران شایسته باید فضا و ساختار را تغییر دهیم.

 

عدم بهره مندی از نخبگان و افراد شایسته در سمت هایی که نیاز به تخصص دارد چه آسیب و زیان هایی به جامعه می زند؟

وجود و حضور نخبگان در هر کشوری باعث شده که ضریب هوشی افراد آن جامعه افزایش یابد و خروج آنها سبب می‌شود عکس این موضوع اتفاق بیفتد در واقع خروج و نبود این افراد باعث می‌شود که کیفیت تصمیماتی در تمام رده‌ها کاهش یابد و پدیده‌های مختلف همچون ابر تورم، سیاست‌گذاری‌های اشتباه در تمام حوزه‌ها و غیره به وجود بیاید.

در دیگر سخن تصمیم‌گیری با کیفیت ودرست سبب آرامش جامعه می شود همانند ارتباط با عربستان که سبب شد که قیمت دلار کاهش یابد و جامعه کمی آرام شود.

در واقع تصمیم‌گیری نخبگانی به این گونه است که همه ابعاد یک قضیه را می‌سنجند و سپس تصمیم‌گیر می‌گیرند این امر سبب می‌شود که بسیاری از چالش‌های که احتمال دارد در جامعه همانند تورم، تصمیمات ضد انگیزشی، سیاست‌گذاری تک‌بعدی و اشتباه رخ ندهد.

در حال حاضر مدیران میانی در گزارش‌های خود مشکلات را به مدیران عالی تقلیل می‌‌دهند و یا متوسل به آمارسازی می‌شوند، به نظر شما چرا این اتفاق می‌افتد و این نگاه چه آسیب‌هایی به جامعه می‌زند؟

بر اساس نظریه‌های مدیریتی پیروان مدیران به چند نوع بله‌قربان‌گو، خاموش و مؤثر تقسیم می‌شوند مدیران بله قربان به‌خاطر منافع خودشان متوسل به تقلیل در خصوص مشکلات جامعه می‌شوند؛ به‌عنوان‌مثال میزان نارضایتی مردم خیلی کمتر اعلام کرده  این افراد بله‌قربان‌گو به دلیل آنکه به‌صورت مستمر تصمیمات اشتباه مدیران خود را تأیید می‌کنند قاتلان رهبران خودشان هستند و این امر سبب می‌شود که مدیران همیشه تصمیم اشتباه بگیرند

در این چنین شرایطی زمانی می‌توان تصمیم درست گرفت و یا افراد شایسته را برای روی آورد که مدیران بله‌قربان‌گو را سیستم حذف کرد و به‌جای آن به پیروان دلسوز می‌تواند ارتقا سازمان و به روی کار آمدن افراد شایسته شود.

بر اساس نظریه‌های مدیریتی دو عامل تغییر ساختار و کنش‌های مردم سبب پیشرفت جامعه می‌شود در واقع باید ساختار تمام سازمان و ارگان‌ها عوض شود و افراد شایسته و با تخصص به روی کار بیایند در واقع باید نیرو با تخصص و شایسته در ارگانی مرتبط استخدام کرده؛ چراکه ناگفته پیداست مدیران ضعیف سبب به‌وجودآمدن قوانین غلط، سیاست‌گذاری اشتباه و غیره می‌شوند در واقع ساختار همانند مانند یک زمین فوتبال است و زمانی که پر از چاله باشد هیچ فردی نمی‌تواند در آن بازی کند.

 

با گفت وگوشونده در اینجا، بیشتر آشنا شوید

(نظرات مطرح شده در گفت وگو، دیدگاه توداک نیست و صرفا برای تضارب آرا، بازتاب داده شده است)

تولید شده در تحریریه toudak.ir