سوال ورزشکاران: «اگر مثلا ده سال دیگر قهرمان شدیم قرار است چه چیزی گیرمان بیاید»؛ گفت وگو

توداک- در اغلب ورزش های فعال در کشور، حقوق مشخص و قابل اعتنایی به قهرمانان شان تعلق نمی گیرد. جالب آنکه این وضعیت بیشتر مربوط به رشته هایی است که مدال و افتخارات بیشتری نسبت به معدود رشته های برخوردار دارند.

یعنی مثلا ما در فوتبال عنوان فراقاره ای ندارم و در عرصه قاره هم، افتخارات مان به اندازه انگشت های یک دست هم نمی رسد. اما پول هایی که در باشگاه های فوتبال میان فوتبالیست ها رد و بدل می شود، قابل مقایسه با کل بودجه یک فدراسیون مدال آور و پرافتخار هم نیست.

 عادل مجللی مقدم عضو تیم ملی قایقرانی کانو متولد ۱۳۷۲ اهل بندرترکمن است. او در بازی‌های آسیایی ۲۰۱۴ اینچئون در ماده کانو تک نفره مردان مسافت ۲۰۰ متر به نشان برنز رسید. در سال ۲۰۱۷ در مسابقات قهرمانی کانو اسپرینت جهان در جمهوری چک به فینال راه یافت و مدال برنز را به دست آورد. این نخستین مدال ایران در مسابقات قهرمانی جهان رشته قایقرانی کانو است. او درباره معضلات ورزش، درد دل های شنیدنی دارد.

 

آقای مجللی! این روزها مصاحبه های اعتراضی از ورزشکاران بیش از هر زمان دیگری دیده می شود

این از اوضاع نابسمان اقتصادی نشات می گیرد. الان در شرایطی زندگی می کنیم که همه به یک شکلی در گیر نیازهای اولیه زندگی هستند. حال شما بحث ورزش را هم به این شرایط و این زندگی اضافه کنید اوضاع بی شک بدتر می شود. هزینه های گزافی که دست به دست هم می دهد تا صدای ورزشکاران را در آورد.

 

یعنی ورزش به هزینه های مازاد بر زندگی تبدیل شده است؟ 

بله قطعا. هزینه هایی که می تواند به هر شکلی باشد. از هزینه تغذیه گرفته تا ایاب و ذهاب و مکمل ها و حقوق ماهیانه و غیره و غیره. تامین این موارد کار ساده ای نیست. هزینه ورزش قهرمانی بالاست. این هزینه ها در کنار هزینه زندگی شرایط را گاه آنقدر سخت می کند که کارد به استخوان ورزشکار می رسد

 اما قهرمانان بابت مدال هایی که کسب می کنند پاداش هایی دریافت می کنند. فکر می کنید این پاداش ها کفاف زندگی آنها را نمی دهد؟

بی شک پاداش ها می تواند گوشه ای از هزینه های انجام شده را ساپورت کند اما پاسخگوی همه آن نیست. خصوصا که ورزشکار غیر از هزینه های ورزش هزینه های جاری زندگی خود را نیز باید به دوش بکشد. علاوه بر آن پاداش ها هیچ وقت هیچ اشل مشخصی ندارد و هرگز کارشناسی دقیقی برای آن انجام نمی شود که مثلا شما فکر کنید ورزشکار می تواند برای خودش حساب و کتاب کند. درست برعکس. از آنجایی که این پاداش ها هیچ مبنایی ندارد ورزشکار هیچ نمی داند مثلا اگر برای بازیهای آسیایی یا المپیک تلاش می کند دست آخر قرار است چه چیزی دستش را بگیرد و چقدر باید هزینه کند و چقدر قرار است در مقابل موفقیتی که برای آن تلاش می کند به دستش خواهد رسید.

 

اگر بخواهیم به بررسی مشکلات ورزش بپردازیم اهم آن مالی است؟

بله. پژوهشی اگر قرار است انجام شود باید اولویت آن را روی معیشت ورزشکاران گذاشت. با اکثر ورزشکاران که صحبت کنید دغدغه های مالی دارند و حتی این سوال را از خود می پرسند که اگر مثلا ده سال دیگر عادل مجللی شدیم قرار است چه چیزی گیرمان بیایید. این فقط هم مختص رشته قایقرانی نیست. در اکثر رشته ها همین مشکلات وجود دارد.

 

یعنی ورزشکار نمی تواند برآورد کند هزینه و سرمایه گذاری که می کند برمی گردد یا نه؟

الان که قطعا برنمی گردد. یک زمانی کلیه مکلمل های ماهانه ما می شد 500 هزار تومان الان فرضا فقط یک نمونه پروتئین باید سه میلیون هزینه کرد. با این شرایط به نظر من امروز هرکسی که ورزش می کند به دلیل عرقی است که به ورزش و کشورش دارد. همین و بس. به همین دلیل فکر می کنم نسل بعد از ما نتوانند با توجه به مشکلات موجود خیلی قوی ظاهر شوند.

مگر اینکه یا پولدار باشد که بتواند از عهده هزینه ها برآید یا کاملا حمایت شود؟

بله. دقیقا. ورزشکار باید حمایت و تامین شود. خصوصا ورزشکاری که به طور حرفه ای در زمینه ورزش قهرمانی کار می کند. به نظر من ورزشکاری که در اختیار تیم ملی است و زیر مجموعه وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک باید حمایت شود. برکسی پوشیده نیست که شرایط فدراسیون ها سخت شده است. اما وزارت و کمیته باید به یکسری افراد که نخبه های ورزشی هستند نگاه ويژه ای داشته باشند. چرا که مسئله مدال آوری برای کشور است. ورزشکاری که خودش و همه زندگی اش را برای ورزش کشورش گذاشته و به سختی برای کسب مدال تلاش می کند باید حمایت شود تا تلاشهایش به نتیجه برسد. این موفقیت ها برای کشور است. به همین دلیل هم باید حمایت کرد. عدم حمایت از این ورزشکاران به ضرر ورزش کشور تمام می شود.

 

بالا رفتن هزینه ها بیشترین فشار را به چه قشری در ورزش می آورد.

قشر ضعیف تر. برخی شاید شرایط آن را داشته باشند که کج دار مریض با اوضاع کنار بیاییند و یه یک شکلی از عهده هزینه ها برآیند اما اهم ورزشکاران چنین شرایطی را ندارد و به مشکل برمی خورند

 

یعنی بیشترین فشار به ورزشکارانی می آید که از قشر ضعیف جامعه هستند؟ مثل نفراتی که از روستاها و شهرستانهای دور می آیند؟

دقیقا. اگر بخواهیم شاخص بگیریم اهم ورزشکاران ما از قشر ضعیف و متوسط هستند و خیلی از مواقع ورزشکارانی را داریم که از روستاها و شهرستان های دور هستند که با ین گران شدن ورزش و بالا رفتن هزین ها ناخودآگاه شاهد حذف این قشر از ورزش هستیم. اکثر قهرمانان ما از قشر پایین جامعه هستند. افرادی که در زندگی زجر کشیدند و با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم کردند که شاید به واسطه آن مقاوم تر هم باشند اما واقعیت این است که بالارفتن هزینه ها و گران شدن ورزش آنها را بیشتر درگیر خواهد کرد و مطمئنا در نسل بعدی خوپد به خود آنها را حذف کردیم و دیگر شاهد حضورشان در ورزش نخواهیم بود.

 

ورزش ایران پتانسیل قابل توجهی دارد و این مسئله را بارها و بارها ثابت کرده است. اما با این شرایط فکر نمی کنید به رغم اینکه در اکثر رشته ها حرفهای زیادی برای گفتن داریم این روند باعث بروز افت در ورزش کشور و به ضرر آن تمام خواهد شد؟

چرا. متاسفانه دقیقا همین طور است. بی شک باید برای این مسئله فکری کرد و حتی از پایه روی این مورد کار کرد. چرا که اگر روند به همین شکل ادامه پیدا کند در آینده نه چندان دور شاهد یک نسل ضعیف در ورزش کل کشور خواهیم بود.

 

برای اینکه با چنین اتفاق تلخی مواجه نشویم باید چه کرد؟

نظر من این است که باید یک کار گروه تخصصی تشکیل داد. اما واقعا تخصصی. نه چهار نفر کت و شلواری پشت میز نشین. متخصصین زجر کشیده و گرم و سرد چشیده ورزش که خاک رشته های خودشان را خورده باشند. این شیک پوشان پشت میز نشین درکی از ورزش مملک ندارند که اگر داشتند امروز ورز با بحران دست و پنجه نرم نمی کرد. کارگروه تشکیل بدهند بیایند در استانها در شهرستانها استعدادیابی کنند. ما باید از پایه کار را دست کنیم. اگر قرار باشد ورزش هم مثل خیلی جاهای دیگر رها کنیم که دیگر هیچ

یعنی منتظر نشویم که یک طرف خودش به سمت ورزش کشیده شود و اگر استعدادی داشت با تلاشهای شخصی خود آنها را رو کند و به صورت اصولی در پی استعداد یابی باشیم؟

دقیقا. هیچ کجای دنیا چنین سیاستی ندارند که بگذارند طرف خودش پیدا شود و برود قهرمان بشود. بلکه می آیند استعداد یابی می کنند و سپس استعداد های کشف شده را هدایت می کنند. بلکه می آیند افراد را هدایت می کنند به سمت ورزش و سمت ارگانهای ورزشی. استعداد یابی می کنند. برای هر رسته ای تخصصی کار می کنند. ورزش هم شغلی است دیگر. شغلی که نیازمند استعدادیابی است و کار تخصصی. من عادل مجللی با 30 سال سن از 14 سالگی در تیم ملی بودم. یعنی بیشتر از نصف عمرم را در تیم ملی و ورزش بودم. یعنی چیزی بیشتر از نصف عمرم را در تیم ملی و ورزش بودم و در این مسیر گذراندم. درس این رشته را خواندم و دانشجوی دکتری هستم. نباید بعدها یک قسمتی از کار را دست بگیرم؟ کار باید به دست اهلش بیفتد. اما متاسفانه یکسری مدیران را میبینیم که نه مدیر هستند و نه ورزش را درک و لمس می کنند.

 

اما امثال مجللی که هم به صورت تئوری و هم عملی ورزش را تجربه کردند می توانند گام موثری بردارند و بیشتر به کار ورزش می آیند.

بدون شک وقتی تجربه با علم ترکیب شود نتیجه مثبت می دهد ما نداشتیم هرگز که تجربه و علم ترکیب شودو نتیجه خوبی در پی نداشته باشد.

 

گفتید معیشت اما از شغل حرف زدید خیلی از ورزشکاران مشکل شغلی دارند. خیلی ها علاوه بر اینکه ورزشکار بودند و سالها در ورزش حضور داشتند تحصیل کرده این رشته هستند اما شغل ندارند. آیا ورزش پتانسیل جذب این افراد را دارد؟

مطمئنا کسی که ورزشی است در رشته خودش بهتر می تواند بازدهی داشته باشد مگر اینکه در رشته دیگری تحصیل کرده باشد وگرنه وقتی تحصیلاتش هم ورزشی است در این حوزه می تواند عملکردی به مراتب بهتر داشته باشد. من خودم هم ورزشی هستم بدون شک در ورزش کارایی من مثبت تر وبهتر خواهد بود. اما یکی از مشکلاتی که داریم این است که جایگاهی برای مربیان خود تعریف نمی کنیم.مربی المپیکی است یا ورشکار المپیکی است که مدال هم گرفته اما هیچ جایگاهی براش تعریف نشده این یک ضعف مدیریت است. این ورزشکار این مربی تجربه دارند و می توان از تجربیاتشان برای عملکرد بهتر استفاده کرد. اما به راحتی بر این موضوع چشم می بندیم.

 

اینکه ما بخواهیم از ورزشکاران خود در پایان دوران قهرمانی به عنوان مربی یا هر مورد دیگری استفاده کنیم به نوعی باعث کاهش هزینه ها نمی شود؟مخصوصا که سالهاست گفته می شود مربی خارجی نه فقط هزینه بالایی دارد که ارز زیادی هم از کشور خارج می کند. درحالی که استفاده از گزینه کاربلد داخلی می تواند هزینه ها را کاهش دهد.

 ما باید دیدگاهمان این باشد که اول زمانی که از یک مربی خارجی استفاده می کنیم به چه منظور است.صرفا دنبال نتیجه هستیم یا اینکه نه در کنار کسب نتیجه به دنبال پرورش مربی هم هستیم. استفاده از مربی خارجی در دنیا مرسوم است. این باعث می شود اطلاعات و دانش ما به روز شود. اما باید در کنار این مربی نفراتی را بگذاریم که زیر دست او تربیت شوند و بتوانند آموزش ببینند د رآن صورت بعد از مدتی شاهد حضور مربیانی هستیم که با توجه به تجربه قبلی که داشتند در پی دانش اندوزی چیزی از همتایان خارجی خود کم ندارند. از یک مربی خارجی باید استفاده بهینه کرد. باید در کنار آن افراد با تجربه و افرادی که درس خواندن را بگذاریم و اینقدر بار علمی را به مربیان منتقل کنیم که با یک تیر دو نشان زده باشیم. هم اینکه از مربی خارجی جهت کسب نتیجه استفاده کردیم و هم مربیان داخلی را آموزش دادیم و در واقع از کنار یک مربی خارجی یک یا چند مربی داخلی را نیز تربیت کردیم.

 

با این روش در زمینه اشتغال ورزشکاران نیز می توان گام بلندی برداشت. این طور نیست؟

دقیقا. کافی است بخواهیم. حل کردن برخی مشکلات چندان هم سخت نیست و با ساده ترین و پیش پا افتاده ترین اقدامات می توان ازعهده حل و فصل آن برآمد. با این وجود اما به نظر می رسد که قصدی برای انجام این چنین کارهایی نیست.

 

فکر می کنید سهم مدیران ناکار آمد در این رابطه چقدر است؟

خیلی زیاد. بیش از هرچیزی مدیرانی مقصر هستند که یا دانشی در این زمینه ندارند یا توانایی ان را. صد در صد کسی که در هر رسته شغلی توانایی نداشته باشد علم نداشته باشد تجربه نداشته باشد مطمئنان رفتار و خدمتی که باید بکند را نمی کند اگر مدیری تخصص نداشته باشد نمی تواند کاری از پیش ببرد و نتیجه همه اینها می شود رو به نابودی رفتن آن رشته. میخواهد ورزشی باشد یا غیر ورزشی.

 

یکی از گله هایی که ورزشکار می کنند وعده هایی است که عملی نمی شود. شغل،پاداش و حتی حضور در مسابقاتی که گاها لغو می شود چقدر می تواند در روحیه و انگیزه ورزشکار تاثیر بگذارد. ورزشکاری که با مشکلات مالی و کمبود امکانات می سازد اما این مسئله هم برایش قوز بالای قوز می شود.

این هم صد در صد می تواند تاثیر گذار باشد در روند ورزش کشور. این بدقولی ها شاید در وهله اول تاثیر نداشته باشد اما در ادامه بی شک تاثیرگذار خودهد شد. من شخصا خودم 2016 که رفتم المپیک بندرترکمن شورای شهر قول زمین دادن اما زمین که ندادن هیچ چیزی هم ندادن و کم مانده بود که بدهکار هم بشم به آنها. این رفتارها در شان ورزشکار نیست.

 

فکر می کنید این رفتارها و برخوردها در اطرافیان چه تاثیری دارد؟

والله از من عادل مجللی اگر امروز کسی بپرسد ورزش قهرمانی بکنیم یا نه می گویم با شرایط فعلی نه. چون به نظر من ورزش جایگاهش در کشور ما تعریف نشده است. ارزشش هم اونطور که باید برای خیلی ها مشخص نیست. جدا از تضمین سلامت جامعه شما با ورزش می تونید خودتان را به دنیا بشناسانید. کار که رسیدن به آن در حوزه های دیگر به مراتب پر هزینه تر خواهد بود.

وقتی اولین مدال تاریخ قایقرانی ایران را در مسابقات قهرمانی جهان بزرگساان کسب کردم هیچ کسی فکرش را نمی کرد که ما حتی به فینال A قهرمانی جهان برسیم چه برسد به کسب مدال. فینال A را 9 نفر تشکیل می دهند. هیچ کسی فکرش را نمی کرد. اما ما آمدیم این سد ها را شکستیم. مدال گرفتیم و بی شک جایگاه فدارسیون تغییر کرد. مطمئنا الان ایران را در قایقرانی به چشم دیگری نگاه می کنند. این فقط در رشته ما نیست در همه رشته ها موفقیت ورزشکاران ایران نگاه دنیا را به کشور ما و ورزشکاران آن تغییر می دهد. در واقع همه اینم موارد تاثیر گذار است. با این وجود همه آن برمی گردد به بحث مدیریت. تا زمانی که یک مدیریت درست انجام بدیم شرایط فرق می کند. این حرف کل ورزش جامعه است.

 

همانطور که گفتید روزی که به مدال دست یافتید کسی حتی تصور کسب این موفقیت را هم نمی کرد. اتفاقی که ممکن است در هر زمانی برای هر ورزشکاری رخ دهد. متاسفانه اما برخی تصمیمات اله بختکی چون اعزام کیفی دارد عملا نفراتی چون عادل مجللی را که یک زمانی شگفتی ساز بود از بدنه ورزش جدا و آن را منقرض می کند!

نه واقعا کسی در آن زمان کسی تصورش را هم نمی کرد بتوانم روی سکو رفته و کسب مدال کنم. اما همانطور که در صحبتهایمان نیز اشاره کردیم گاهان به دلیل مشکلات مالی خیلی از اعزام ها با این توجیه که اهمیت چندانی ندارد و هزینه بر است لغو می شود. خب مسابقات مهم هم که ازاعزام کیفی می شود ورزشکار کحا تجربه کسب کند تا علاوه بر کسب موفقیت بتواند شگفتی ساز هم شود؟

ببینید جایی مثل المپیک میدان بسیار بزرگی است که برای خیلی کشورها فقط کسب سهمیه آن افتخار بزرگی است. ما نباید حتی برای المپیک هم رده بندی کنیم وقتی ورزشکاری باوجود تمام مشکلات و سختی ها موفق به کسب سهیمه شده باید به آن افتخار کنیم و باید برای موفقیتی که کسب کرده اررش قائل شویم. شاید یک جاهایی که اعزام های به قول مسئولان بی اهیمت است بتونیم نفرستیم اما المیپک نه. هرچند نظر من این است که در این رقابتها هم باید ازعزام داشته باشیم تا ورزشکار کسب تجربه کند.مطمئنان تا یک ورزشکار در مسابقات متعدد شرکت نکند تجربه به دست نمی آورد.در مقابل اما هرچه بیشتر شرکت کند تجربایت بیشتری کسب می کند. ورزشکارانی هستند که در تمرینات رکوردهای جهان را هم می زنند اما در مسابقات دستشان می لرزد تقصیری ندارند. ندیدند تجربه ندارند نمی توانند توانایی هایشان را آنطور که هست به نمایش بگذارند. چو ن تجربه میدان بین المللی را نداشتند این ها خیلی تاثیر گذار است.

 

الان بعد از تمام صحبت ها مشکلات ورزش را اولویت بندی می کنید؟

اول دوم و سوم می گویم پول.وقتی اقتصاد پول و مدیر خوب باشد. م یتوان در مسیر موفقیت گام برداشت. وقتی مدیری کار کند ورزشکاران نیز پشت او می ایستند. پس پول. شغل و مدیریت از اصلی ترین معضلات ورزش ایران هستند.

 

اگر انتظار کسب سهمیه و مدال را داشته باشیم باید چه زمینه هایی را مهیا کنیم؟

دغدغه نداشته باشد کادر قوی اعم از مربی مدی و روانشناس پزشکی مجموعه و کادر قوی باید کار کند.

 در تمام دنیا به حضور روانشناس در کنار تیم های ورزشی تاکید بسیار می شود. اما در ورزش ایران به این مقوله به چشم یک مورد حائز اهمیت نگاه می شود؟ 

خب این مسئله روانشناس خیلی ضروری است و خیلی تاثیر دارد این ها مثل زنجیر می ماند شما نمی توانید صرف داشتن یک مربی انتظار موفقیت داشته باشید. باید کنار یک سرمربی کارکشته یک مربی بدنساز یک روانشناس یک سرپرست خوب یک مدیر خوب و حتی یک آشپز خوب نیز باشد. همه اینها مثل حلقه های یک زنجیر به یکدیگر متصل هستند و هر کدام که نباشد یا جدی گرفته نشد یک جای کار می لنگد.

 

با گفت وگوشونده در اینجا، بیشتر آشنا شوید

(نظرات مطرح شده در گفت وگو، دیدگاه توداک نیست و صرفا برای تضارب آرا، بازتاب داده شده است)

تولید شده در تحریریه toudak.ir