مساله حجاب؛ «برای فهم تحول اجتماعی نیازمند امر اجتماعی هستیم»

توداک- در حوزه سیاسی کشور، موضوع مصلحت، محل بحث های بسیاری بوده است. در مورد وضعیت حجاب که این روزها همچنان افکار عمومی را مجذوب خود کرده نیز، مصلحت مورد بحث قرار می گیرد که آیا از به نفع جامعه استفاده شود یا نه.

در همین میان، بسیاری معتقد که شاید پرداختن به مساله حجاب از دریچه مصلحت، نوعی عقب نشینی برای حکومت محسوب می شود که این موضوع، به ضرر آن تمام خواهد شد. سیدجواد میری جامعه شناس نیز تا حدودی به این حرف، اشاره می کند. اما برای او، امر اجتماعی در این میان، اهمیت والاتری دارد.

 

حاکمیت باید چه سیاستی را در مواجهه با پدیده حجاب پیش بگیرد تا از تنش های ناشی از آن در جامعه کاشته شود؟

شاید خیلی ساده بدون هیچ سخن غامضی بتوان گفت  که برای حاکمیت چنانچه بخواهد از این وضعیت عبور کند، دو راه پیش رو دارد؛ یک راه این است که به صورتی کلی تغییر پارادایم بدهد. یعنی به جای اینکه قدرت را براساس نظام فقاهتی صورت بندی کند. یعنی براساس این حکم که حکومت وسیله ای برای اجرای احکام است و ما باید این احکام را پیاده کنیم. و اساسا نگاه حاکمیت مبتنی بر اجرای احکام و فقه است. یا اینکه با مسائل و بن بست های دیگری رو به رو شود که ممکن است عاقبت خطیری هم برای حاکمیت و هم برای کشور داشته باشد و جامعه و افراد جامعه را در یک تضاد دامنه دار قرار دهد. در این وضعیت جهانی که در آن قرار گرفته ایم، می تواند پیامدهای زیانبار و مخاطره آمیزی داشته باشد. یک راه دیگر هم این است که باز در همان نظام فقاهتی خودش قرار گیرد، اما از قاعده مصلحت استفاده کند. به عنوان مثال ، درست که این حکم یا قانون است، اما مصلحت این است که آن را نادیده بگیریم و یک مصلحت بزرگتری که حفظ نظام، حاکمیت دینی و انسجام کشور است را در اولویت قرار دهیم. اما اینجا سوالی پیش می آید که آیا چنین ظرفیتی میان نیروهای سیاسی در قدرت وجود دارد که «مصلحت» را به عنوان سنجش اتفاقات و رویدادهای اجتماعی در نظر بگیرند؟ البته به تجربه در درون حاکمیت دیده ایم که از قاعده مصلحت برای بحران های جهانی و رویدادهای منطقه ای به تناوب استفاده کرده است. یعنی یک جایی براساس تصورات خودشان حق بوده، ولی فشار جهانی از طرف آمریکا و اروپایی ها زیاد بوده، براساس مصلحت آن حق خود را فرو خورده اند. قطعنامه 598 را می توان در این راستا قرار داد. ولی اینکه قاعده مصلحت را در داخل کشور و در نسبت با ملت هم معیار قرار دهند، جای سوال دارد. باید دید چنین ظرفیتی در میان آنها وجود دارد.

آیا حاکمیت به صورت تلویحی پدیده کشف حجاب را پذیرفته است؟ آیا با بن بستی که حاکمیت در ساحت سیاست، فرهنگ، اجتماع و اقتصاد با آن روبه رو شده است، با فرض اینکه یک سیستم جدید از درون حاکمیت (البته با حفظ نظام در هر شرایطی) مناسبات موجود در عرصه قدرت را به دست گیرد، آیا باز هم پدیده حجاب برای سیستم جدید در اولویت قرار خواهد داشت یا اینکه به صورت کامل از آن عبور خواهد کرد؟

اینکه حاکمیت به صورت تلویحی از حجاب عبور کرده، بله این اتفاق افتاده است. ولی اینکه این امر از طرف حاکمان به عنوان یک رویه آن را بپذیرند، دچار انشقاق در بین نیروهای اصلی حاکمیت نخواهد شد. باید دید برای مثال حاکمیت کشف حجاب را در رستورانها و دیگر اماکن عمومی پذیرفته، به این معناست که در اداره و نهادهای دولتی هم می پذیرد؟ این بود را نمودش هم در صدا و سیما و رسانه های جمعی می پذیرد؟ این مسائل می تواند پرسش های زیادی را ایجاد کند. مسئله ای که شما به عنوان برآمدن سیستمی جدید از درون حاکمیت ذکر کردید، من در جایی تعبیر «در آستانه گی» را برای آن به کار برده ام. حدود 7 سال پیش بود که یک مطالعه ای در باب جمهوری اسلامی در دانشگاه قطر مطرح شده بود و قصد داشتند کتابی را با همین عنوان بنویسند؛ اینکه مسئله جانشینی در جمهوری اسلامی چگونه خواهد بود. کتابی به زبان عربی منتشر شد و البته قرار بود که به زبان انگلیسی هم انتشار پیدا کند. البته ذکر این نکته ضروری است که این در آستانه گی نمی تواند برای مثال 20 سال آینده تدوام پیدا کند. این وضعیت بسیار کوتاه مدت خواهد بود. این اگر تغییر کند و اینکه قدرت به چه شکلی خواهد شد؛ این قدرت همان خواهد شد که برآیند نیروها و اپوزیسیون خارجی است یا اینکه حاکمیت در همکاری با پوزیسیون داخلی دست به تغییر خواهد داد. هر کدام از این اتفاقات بیفتد، از نظر من صورت و محتوای نظام، جمهوری اسلامی نیست. این یک واقعیت است. اگر جمهوری اسلامی با همین صورت و محتوا تداوم داشته باشد، باید از همان سال های 84 یا 85 یا سال های 92 به بعد تن به اصلاحات ساختاری می داد. اما این تحدید قدرت را نپذیرفتند. قدرت را به گونه ای خواستند که شکل گرفته است. موضوع اصلاحات سیاسی که هنوز هم برخی نیروهای سیاسی به آن امیدوار هستند، به شخصه به آن امیدوار نیستم. به دلیل اینکه اصلاحات ساختاری می تواند فروپاشی را تسهیل کند.

فروپاشی از چه منظر و ساحتی؟

فروپاشی در میان نیروهای سیاسی که برای مثال سال 76 را یک نقطه عطف نمی دانند، بلکه نقطه ای ننگ می بینند. در واقع از سال 77 و 78 به مسیری رفتند که این نقطه عطف را برگردانند. برآمدن دولت احمدی نژاد را یک دستاورد بزرگ می دانستند. به دلیل اینکه توسعه سیاسی و اقتصادی دولت اصلاحات را مبنای عقب نشینی سیاسی خود تلقی می کردند و به دنبال فضایی بودند که آن را برگردانند. باید گفت که وقتی یک نظام سیاسی توسعه سیاسی و اقتصادی را نپذیرد، شرایطی به وجود خواهد آمد که الان می بینیم و پیش آمده است. شرایط موجود به گونه ای است که دولت ناتوان از حل مسئله اقتصاد و بحران های ناشی از آن است. به دلیل اینکه این مشکلات ذیل اصلاحات سیاسی یا اقتصادی قابل حل بودند که آن هم در دهه 80 از بروز آن جلوگیری کردند. دولت فعلی را می توان کعبه آمال همان نیروهای سیاسی دانست که در دهه 80 از توسعه سیاسی و اقتصادی که بانی آن نیروهای سیاسی جریان دیگری بودند، جلوگیری کرده بودند. اینکه حاکمیت الان دست به اصلاحات ساختاری بزند، راه آن مهیا نیست. به دلیل اینکه جامعه کنونی، جامعه آن زمان نیست که همراهی کند. بحث بر سر این است که جامعه این پرسش را پیش می کشد که شما که می گویید مجلس کنونی برآیند تمامی نیروهای سیاسی جامعه است، این را قبول ندارند. مجلس کنونی برآیند نیروهای سیاسی نزدیک حاکمیت است که به سه گروه تقسیم شده اند. قوه مجریه و قوه قضائیه هم برآیند آرای ملت نیست. بنابراین رفتن حاکمیت به سمت اصلاحات ساختاری تبعات زیادی برای آن دارد و کار بسیار سختی است.

آیا مواجهه قهری حاکمیت با پدیده کشف حجاب ادامه خواهد داشت؟

براساس تجربه این احتمال را می دهم که برخورد قهری تشدید خواهد شد و عقب نشینی در این مورد را حیثیتی می دانند. چون امر سیاسی در ایران در چارچوب امر سیاستمدارانه تلقی نمی شود. یعنی روش ها و رویکردها در نظام موجود بیشتر حیثیتی بوده است.

چرا حاکمیت با وجود اینکه می بیند بخش عظیمی از معترضان را زنانی شکل داده اند که مطالبه آنها پذیرش حجاب اختیاری از سوی حاکمیت است، آن را نمی پذیرد؟

این دیدن یا ندیدن به لحاظ نظری به این معناست که آیا مخالفان کشف حجاب چشم انداز، ایده و بینشی برای حل این مسئله دارند. پروسه ای که در یک سیستم بینش را شکل می دهد، مولفه های آن چیست؟ بینش که دیدن بصری نیست، بینش از جایی شکل می گیرد که به آن دستگاه و بدنه کارشناسی می گویند. در واقع به صورت کارشناسی حاکمیت را مخاطب قرار می دهد و می گوید که فرستادن نماینده سیاسی خود به چین موجب کاهش دلار نخواهد شد. شما باید راهی پیدا کنید و با آمریکا یا اتحادیه اروپا به یک توافقی برسید که براساس آن به یک نقطه مشترکی رسید. بحث این نیست که رابطه با چین وجود نداشته باشد، بحث اینجاست که بدنه کارشناسی دولت، بسیار ضعیف است. در واقع سیاست این است که به گونه ای ستیزه جویانه با نظام بین الملل مقابله کند. نظام بین الملل هم در پاسخ اقدامات عملی انجام خواهد داد و اینجاست که این شرایط به تضعیف بنیان های حاکمیت می انجامد. در مسئله حجاب هم این سیاست دنبال خواهد شد و همین دوباره مسائل جدیدتر و بحران های دیگری را رقم خواهد زد.

خوب اگر این برخورد با کشف حجاب به صورت متنوعی ادامه پیدا کند، چه تصویری از آینده دارید؟

من در کوتاه مدت بدبین هستم. نیروهایی که الان در عرصه سیاست هستند، اینها نسبت به مقتضیات زمان و جامعه در حال رشد ایران کاملا بی التفات هستند. این مسئله در حوزه اقتصاد نیز خود را نشان داده و در حوزه سیاست خارجی نیز به انسداد کامل رسیدند. در حوزه مسائل فرهنگی نیز کشور را در شرایطی بحرانی قرار داده اند. با بروز این بحران ها حتی عذرخواهی نکردند. هیچ یک از سران سه قوه و مجموعه های زیر دست خود این را اشاره نکردند که ما با یک تحول اجتماعی رو به رو شده ایم. برای فهم این تحول اجتماعی، نیازمند امر اجتماعی هستیم.

چرا این درک برای آنها سخت است؟

چون قدرت در ساختار موجود براساس امر فقاهتی شکل گرفته است. امر فقاهتی فهم تحولات اجتماعی و سیاسی که لازمه آن پذیرش تغییر براساس مقتضیات زمان است که آن را به صورت متافیزیکال می فهمد. جامعه ایران درست که در قرن 21 است اما ممکن است از منظر زمان و مکان اجتماعی در قرن 14 یا 15 باشد. در ساخت، نظام و پارادایم فقاهتی ما نمی توانیم امر اجتماعی را درک کنیم. برای فهم یک امر اجتماعی ما نیازمند تخیل جامعه شناسانه هستیم. پذیرش فهم امر اجتماعی از سوی فقها امکان پذیر نیست، به دلیل اینکه از دو پارادایم متفاوت تغذیه می کنند. این مسئله نشان می دهد که بسیاری از مشکلات ما در سطح امر سیاسی قابل حل نیست. حل نشدن این مسائل هم به دلیل عدم درک نظم جدید است. اشتباه اینجاست که عاملیت جدید را به امپریالیسم و استکبار تقلیل می دهند. در حالی که استکبار یکی از مولفه های عاملیت جدید است. این عاملیت جدید یک نوع آن صورت تاریخی مدرن است و نوع دیگر آن امر مستحدثه ای به نام فناوری است. تکنولوژی هم شیوه زیست انسان جدید است. درک این مسائل نیازمند فهم بنیان های نوین دارد.

 

با گفت وگوشونده در اینجا، بیشتر آشنا شوید

(نظرات مطرح شده در گفت وگو، دیدگاه توداک نیست و صرفا برای تضارب آرا، بازتاب داده شده است)

تولید شده در تحریریه toudak.ir