معضلات اساسی در ورزش کشور چیست؛ اعتبارآفرین در بی‌اعتباری – یک گفت‌وگوی بلند

توداک- ورزش، همواره برای ملت ها و حکومت ها، اعتبار کسب می کند. آنها را دستخوش افتخار می کند و روحیه تازه ای در کالبدشان می دماند. بنابراین عموما فعالان در این عرصه نیز صاحب اعتبارند و جایگاهی ستودنی در جامعه دارند. اما در ایران نیز چنین است؟

جبار قوچان نژاد مربی والیبال و رئیس هیئت والیبال استان خراسان رضوی که در حوزه مدیریتی ورزش استان اش، دستی بر آتش دارد و از نزدیک با مسائل و مشکلات آگاه است، درباره معضلات ورزش از نگاه خود، پرداخته است.

 

آقای قوچان نژاد! در طول سالها حضورتان در ورزش عمده مشکلات این حوزه چیست؟

ورزش مهم ترین مبحث آن اعتبارات است. ورزش با توجه به نقشی که در سلامت در بحث های معنوی فرهنگی و اجتماعی جامعه دارد حائز اهمیت بسیار است. چرا که هر قدم و هزینه ای که در ورزش برداشته و انجام شود یک تخت از بیمارستان و یک تخت از زندان کم می شود. اما با وجود تمام این مسائل اعتبارات در نظر گرفته شده برای ورزش بسیار کم و ناچیز است. باید نگاه ویژه ای به ورزش داشته باشیم. اهمیت این مقوله به اندازه ای است که شخص رهبری بارها و بارها تاکید کردند که خرج کنید تا جوانان بتوانند ورزش کنند و هزینه کردن در ورزش را اصراف نمی دانند. این عین کلام رهبری است اما متاسفانه بودجه اعتبارات در نظر گرفته شده برای ورزش اندک است و آن هم معمولان بهینه هزینه نمی شود و حیف و میل می شود. این به نظر من یکی از مهم ترین مسائل و مشکلات موجود ورزش کشور است. آنهم در شرایطی که ما در هیچ حوزه ای نمی توانیم همانند ورزش در عرصه بین المللی فرهنگ ایران را به نمایش گذاشته و آن را عرضه کنیم. در واقع ورزش بهترین زمینه برای آن است که ما واقعیت کشورمان را آنطور که هست به دنیا معرفی کرده و توانایی جوانان خود را به رخ بکشیم. اتفاقی که در هیچ حوزه ای جز ورزش رخ نمی دهد. شما نگاه کنید وقتی یک رقابت روزشی در حال برگزاری است می خواهد فوتبال باشد یا دوومیدانی والیبال یا هر رشته دیگری چطور نگاهها به سمت مسابقات جلب می شود. این همان پوئن مثبت ورزش نسبت به حوزه های دیگر است. اینکه یک رقابت ورزشی می تواند بیش از هر اتفاق دیگری در دنیا نگاه مردم را به خود جلب کند. به همین دلیل است باید در ورزش سرمایه گذاری بهتری داشته باشیم تا از استعدادهای فراوانی که در سرتاسر کشور وجود دارد بهره مند شویم. کشور ما مملو از استعدادهای ناب است که می توان با اندکی توجه و سرمایه گذاری آنها را کشف و به دنیا معرفی کرد.

بی شک همانطور که اشاره کردید ورزش مقوله حائز اهمیتی در دنیاست. با توجه به مسائل مهمی که برشمردید و حتی صبحت های رهبری فکر می کنید چرا آنطور که باید و شاید در این حوزه خاص و استراتژیک سرمایه گذاری نمی شود و بودجه در نظر گرفته شده در ورزش همواره بسیار اندک و ناچیز است؟ 

نگاه درستی نیست. اگر نگاه درست باشد و صحبت های رهبری را بهتر پیاده کنند شرایط خیلی بهتر می شود اما متاسفانه همانطور که گفتم نگاه درستی به ورزش نیست. دولت ها نگاه خوبی به ورزش ندارند. درحالیکه ورزش می تواند زیرساخت های خوبی را برای ورزش ایجاد کند. البته همانطور که پیشتر نیز اشاره کردم هیچ و میل هایی را هم شاهد هستیم اما در وهله اول بزرگترین مشکل کمبود اعتبارات است و بعد از آن عدم استفاده بهینه از اعتبارات. برخی باشگاهها با وجود یدک کشیدن عنوان فرهنگی ورزشی سر سوزنی در مباحث فرهنگی هزینه نمی کنند وقت نمی گذارند و برنامه ای ندارند. درحالی که مباحث فرهنگی عضو جدانشدنی از ورزش است.

 

فکر می کنید این نگاه نادرستی که وجود دارد می تواند با مدیریت عدم آگاهی و شناخت نفراتی که تصمیم گیرنده هستند در ارتباط باشد؟

ببینید بحث من کمبود اعتبارات شدید در ورزش است. برای نمونه همین امسال رقم بسیار اندکی به بودجه وزارت ورزش اضافه شد که به هیچ عنوان جوابگوی یکسری مسائل و پیشرفت ها نیست. ما در حال پرورش قهرمانان در رشته های مختلف هستیم و انتظار کسب موفقیت در بازیهای آسیایی و جهانی را از آنها داریم. انتظاری که به حق است اما قطعا اگر بهتری و بهینه هزینه کنیم نتیجه بهتری خواهیم گرفت. اما متاسفانه مسئله همان نگاه نادرست در تخصیص اعتبارات است که مانع از پیشرفت می شود. به همین دلیل هم می گویم اگر دولت ها به فرمایشان مقام معظم رهبری توجه کنند تا حد زیادی از مشکلات کاسته می شود. اگر صبحت های رهبری در دیدار با قهرمانان و مدال آوران سرلوحه قرار گیرد مطمئن باشید افزایش اعتبارات ورزش هرساله باید صد در صدی باشد. چرا که ورزش یکی از بهترین حوزه هاست که هر کشوری می تواند به واسطه آن نه فقط خود را در دنیا مطرح کرده که توانایی هایش را نیز به رخ کشیده و پرچمش را به واسطه مسابقات مختلف ورزشی در دنیا به اهتزاز در آورد. شما نگاه کنید وقتی مسابقات فوتبال دوومیدانی کشتی وزنه برداری و… برگزار می شود چه جمعیتی برای تماشای این رقابتها صف می کشد. گاه حتی بسیاری پشت درهای بسته می مانند. این نشان از اهمیت ورزش در جامعه دارد.

یعنی علاوه بر مواردی که برشمرده شد می توان به واسطه ورزش اوقات فراغت جوانان را هم مدیریت کرد و آنها را به سمت و سوی درستی سوق داد. درست است؟

صد در صد. دقیقا می خواستم به همین مورد اشاره کنم. شما ببینید ٬آموزش و پرورش دریای استعداد است. (البته تمام این موارد بعد از مبحث اعتبارات است. ) حاشیه تمام شهرها دریای استعداد است. پرجمعیت و کم برخوردار. ما اگر به این نکات بپردازیم برنامه ریزی کرده و سالنهایی را در این مکان ها احداث کنیم برای شکوفایی و پرورش این استعدادها نه فقط خیل عظیمی از جمعیت و استعدادهای ناب را به سمت ورزش سوق می دهیم که شرایطی را فراهم می کنیم که جوانان به جای آنکه به سمت بزه و بزهکاری کشیده شوند‌ به ورزش روی بیاورند.باور کنید اگر برنامه ریزی داشته باشیم٬اداره ورزش آموزش پرورش مدارس٬‌دانشگاهها و شهرداری ها دست به دست هم بدهند استعدادها و نخبه هایی در حاشیه شهرها و مدارس داریم که تصورش را هم نمی توان کرد. متاسفانه اما کم توجهی به حاشیه شهرها و مناطق کم برخوردار کشور باعث می شود در برخی موارد نتوانیم آنطور که باید و شاید موفق باشیم. از سوی دیگر نیز همانطور که گفتم زیرساخت هم کم داریم. اماکن ورزشی و استادیوم ها یا ناتمام یا شدیدا تخریب شده هستند. اینها اگر آماده شوند ورزش بی شک جوانان را به سمت خود جذب خواهد کرد. این از موارد بسیار مهم است.

 

 به اماکن ورزشی اشاره کردید٬این روزها بسیاری از مسئولان ورزشی از روسای فدراسیون ها گرفته تا روسای هیئت های ورزشی به شدت از واگذاری اماکن ورزشی به بخش خصوصی شاکی هستند. البته کمتر مسئولی با ورود سازمان خصوصی سازی به ورزش مخالف است اما عمده گله ها از این است که اماکن ورزشی که سالیان سال در درست فدراسیون ها و هیئت ها بوده از آنها گرفته شده و به بخش خصوصی واگذار می شود و این هزینه های آنها را به شدت بالا برده است. فکر می کنید این چنین تصمیم گیری ها چه ضربه ای به ورزش می زند؟

خب صد در صد این گونه تصمیم گیری ها به ضرر ورزش تمام می شود. شما نگاه کنید اگر قرار باشد ما به تمام فدراسیون ها در سراسر کشور اماکن مختلف خودشان را واگذار کنیم کم هم داریم. بعد چطور می شود که ما مازاد داشته باشیم که به بخش خصوصی واگذار کنیم؟ این از آن دسته مسائلی است که باید مورد بازنگری قرار گیرد و در خصوص آن تجدید نظر شود. چرا که بخش خصوصی نه تنها هیچ دلسوزی برای روزش ندارد که اوضاع را از این هم بدتر می کند.

یعنی حضور بخش خصوصی در ورزش نمی تواند مفید باشد یا واگذاری امکان ورزشی که سالها در دست هیئت ها بوده بخش خصوصی دردسر ساز است؟

چرا بخش خصوصی زمانی می تواند کمک کند که ما بخش خصوصی را بیاوریم هزینه کند برای ساخت. مشارکت با بخش خصوی خیلی خوب است اما به شرط اینکه برای ساخت هزینه کند و بعد در قالب آن سالن ها و اماکن را در اختیارشان بگذاریم و نسبت به همان بحث اجاره به شرط تملیک کاری کنیم که بخش خصوصی به بخش زیرساختها و اماکن ورزشی اضافه کند نه اینکه همان اماکن دولتی را هم که داریم واگذار کنیم. چرا که نه تنها دلسوزی ندارند که نگاه درآمدزای آنها باعث می شود که به ورزش آسیب زده شود. چرا که درآمدزایی کلان بخش خصوصی باعث گران شدن ورزش می شود. ضمن اینکه مانع از آن می شود که فدراسیون ها و هیئت های ورزشی ما نتوانند برنامه ریزی کنند. اما اگر قرار به واگذاری اماکن ورزشی به هیئت ها یا فدراسیون ها باشد نیز باید یک مقوله مهم را مد نظر داشت. نظارت. باید نظارت مان را قوی کنیم که استفاده بهینه از این اماکن بشود و فدراسیون ها یا هیئت ها درآمد کاذب نداشته باشند و هر برنامه ای که دارند برای ورزش کشور باشد و پیشرفت آن

 

در واقع مهم ترین مسئله بعد از بودجه به بحث نظارت برمی گردد این طور نیست؟

بله نظارت باید باشد اما این هم خیلی حائز اهمیت است که اماکن ورزشی حتما باید در اختیار رشته های ورزشی در سراسر کشور باشد. چرا که در غیر این صورت این یک آسیب جدی است که می تواند در کوتاه مدت و بلند مدت ضرر و زیان فراوانی را به دنبال خواهد داشت.

 

بالا رفتن هزینه ها و گران شدن ورزش باعث کاهش استقبال جوانان از این حوزه نمی شود؟ ما رشته های گرانی مثل اسکی را داریم که شاید علاقه مندان بسیاری داشته باشد اما به دلیل هزینه های بالای آن بیشتر افرادی به سمت این رشته کشیده می شوند که به لحاظ مالی هیچ گونه مشکلی نداشته باشند و این یعنی نادیده گرفتن قشر ضعیف جامعه!

من که خدمتتان عرض کردم در حاشیه شهرها خانواده ها با این اوضاع اقتصادی و معیشتی هیچ گونه هزینه ای نمی توانند بکند و باید شرایطی برای آنها فراهم شود که بتوانند به سمت ورزش بیایند.

 این مسئله وقتی نگران کننده می شود که بدانیم بسیاری از استعدادهای ما حاشیه شهرها هستند.

بی شک. حاشیه شهرها پرچمعیت و کم برخوردار است. درحالی که اگر ما به این افراد رسیدگی کینم و به آنها خدمات بدهیم مطمئن باشید از دل آنها قهرمانانی بیرون خواهند آمد که می توانند باعث بالا رفتن پرچم پر افتخار کشور در آسیا و دنیا شوند. استعدادهایی در حاشیه شهرها خوابیده که با اندکی توجه می توانند از عهده سخت ترین نبردها بر آمده و عنوان ها مدال ها و کاپ های پرتعداد و قابل توجهی را با خود به ارمغان بیاورند.اما متاسفانه توجه چندانی به انبوه مدال ها و کاپ هایی که در حاشیه شهرها خوابیده نمی شود !

 

بی شک اما استعدادهایی که در حاشیه شهرها هستند نمی توانند در صورت عدم حمایت نمی توانند از عهده هزینه های سنگین ورزش قهرمانی برآیند.

صد در صد. بزرگترین معضلات ما این است که ورزش قهرمانی هزینه های سنگینی را در پی دارد اما توجهی که در کشورهای دیگر به قهرمان و مدال آوران می شود در کشور ما این توجه نیست و باعث می شود که متاسفانه در برخی رشته ها شاهد هستیم که قهرمانان برای امرار معاش و تامین زندگی و خانواده خود به کارهایی چون دست فروشی روی می آورد یا برخی نیز با وجود افتخارآفرینی بسیار قید ورزش قهرمانی را می زنند. چون بدون شک ورزش قهرمانی هزینه های بالایی دارد.

 

اتفاقا طی سالهای اخیر موارد متعددی در این راستا را شاهد بودیم.اینکه ورزشکاران به دلیل نداشتن شغل برای امرار معاش و تامین هزینه های ورزش و خانواده به کارهایی چون دست فروشی روی آورده اند و بدتر این که برخی حتی قید قهرمانی را زده و عده ای نیز ترک وطن کردند. این مسئله می تواند باعث تردید خانواده ها و جوانان برای رفتن به سمت ورزش شود؟

 ببینید در رشته هایی مثل فوتبال ، والیبال و تک رشته های دیگر می توانند آینده ورزشکاران خیلی خوب را تامین کنند اما رشته های متعدد دیگری داریم که مدال آور هستند، مثل دوومیدانی، بوکس، کشتی ، وزنه برداری و… اما اصلا نمی توان آینده ای برای ورزشکاران آنها متصور شد. یعنی بعد از پایان دوران قهرمانی نه اندوخته ای دارند و نه کاری. چرا که دوران جوانی و کار خود را گذاشتند برای ورزش کشور اما بعد که دوران قهرمانی آنها به پایان رسیده هیچ چیزی دستشان را نگرفته است.اگر ما برنامه ریزی برای تمام رشته ، مخصوصا برای رشته های انفرادی داشته باشیم و همچنین مشاغلی برای آینده قهرمانان در نظر بگیریم، مطمئن باشید من پدرو مادر، من جوان وقتی ببینم یک بوکسور ، یک کشتی گیر، یک وزنه بردار و… بعد از دوران قهرمانی شغلی دارد که نیاز نباشد دست اش را مقابل کسی دراز کند و تامین شده است به واسطه توجه دولت و ورزش ، به سمت رشته مورد علاقه خود کشیده می شوم یا فرزندم را تشویق می کنم که به سمت علاقه ای که دارد برود. اما وقتی می بینم یک شمشیرباز، یک کاراته کا، یک دوومیدانی کار و… بعد از پایان دوران قهرمانی با هزار و یک آُسیب و معضل حتی در تامین نیازهای ابتدایی زندگی خود نیز مانده و با بیکاری دست و پنجه نرم می کند نه خود راضی هستم برای رفتن به سمت ورزش و نه رغبتی برای خانواده ها باقی می ماند که فرزندانشان را برای ورزش کردن تشویق کنند و این مسئله مهمی است که باید فکری اساسی برای آن اندیشیده شود.

این مسئله یادآور دوران تحصیل است که خانواده ها ترجیح می دادند فرزندانشان دکتر یا مهندس شوند تا به لحاظ شغلی آینده تامینی داشته باشند اما واقعیت این است که جامعه به هر شغلی نیاز دارد و اگر تنها به آینده بیندیشیم ، علاقه های زیادی نادیده گرفته می شود. علاوه بر آن یک شغل یا یک رشته (مثل فوتبال) این اندازه ظرفیت ندارد که همه به سمت آن بروند!

دقیقا همین طور است.کاملا موافق هستم. نگاه درآمدزایی به ورزش اصلا نگاه خوبی نیست و شخصا آن را رد می کنم. البته اینکه هزینه زیادی در فوتبال و والیبال می شود و به همین دلیل افراد علاقه بیشتری برای رفتن به سمت این رشته ها داشته باشند کاملا طبیعی است اما مسئله کمبود اعتباراتی که اشاره شد مختص یک رشته خاص نیست. این کمبود اعتبارات که در خصوص آن صحبت شد یکی در مورد زیرساخت ها و اماکن و استادیوم ها خیلی موثر است این کمبود اعتبارات و یکی در مورد نظارت بر استعدادیابی و هزینه کردن در استعدادیابی و پرورش استعدادها خیلی مهم است. اما این دلیل نمی شود که به فوتبال و والیبال بیشتر برسیم و به بقیه کمتر. هرچه به رشته های مختلف بیشتر توجه شود و در آنها سرمایه گذاری و هزینه بیشتری بکنیم قهرمانان بیشتری را خواهیم داشت و بعد اینها که به سر قله برسند می توانند به الگویی مناسب برای استعدادها تبدیل شودند. در واقع قهرمانان و مدال آوران در پس کسب موفقیت های خود می توانند انگیزه استعدادها را برای پیمودن مسیر دشواری که تا قله در پیش است افزایش دهند و آنها را به طی کردن این راه تشویق کنند. ولی اینکه بچه هایمان را به سمت فوتبال یا والیبال سوق دهیم که درآمدزایی داشته باشند نگرش کاملا غلطی است

 

در دنیا دولتها هزینه زیادی برای ورزش نمی کنند و بیشتر این اسپانسرها هستند که در ورزش هزینه می کنند. برای نمونه مسابقات جام جهانی، المپیک و… حتی بسیاری از ورزشکاران رشته های انفرادی به طور شخصی توسط اسپانسرها حمایت می شوند و این باعث می شود که بتوانند بدون هیچ دغدغه مالی خود را برای حضور در مسابقات مختلف مهیا کنند. اتفاقی که در ورزش ایران مصداق چندانی ندارد. فکر می کنید چرا اسپانسرها در ایران تمایی برای حمایت از ورزش ندارند؟

این دلیل دارد. چون ما برنامه ریزی برای بخش خصوصی نداریم و برگشت سرمایه بخش خصوصی ضعیف است. ما اگر بخش خصوصی را راغب کنیم که در ساخت اماکن ورزشی کمک کنند و بعد همان امکاکن را در اختیارشان قرار دهیم که توسط آن درآمدزایی کنند و برگشت سرمایه داشته باشند خب بی شک برای حضور در ورزش و حمایت مالی از آن راغب می شوند. چطور ما داریم خیرینی که مدرسه می سازند. اما چرا ما خیرین ورزشی در سطح کشور کم داریم؟چون برنامه ریزی و پیگیری نداریم و دنبال این قضایا نمی رویم و از سوی دیگر هم برگشت سرمایه نداریم. بخش خصوصی که در کشورهای دنیا همکاریهای مختلف و قابل توجهی در ورزش دارند، از بازگشت سرمایه گذاری که می کنند اطمینان دارند.در غیر این صورت پا پیش نمی گذارند. برای نمونه صدا و سیما. ما هنوز نتوانستیم هنوز حق پخش را در کشورمان حل کنیم. ما هنوز با حق اسپانسرینگ تبلیغات دور زمین مشکل داریم. خرید و فروش بازیکن هنوز جز در فوتبال حل نشده است. من بازیکن را پرورش می دهم در یک رشته، یکهو یک تیمی می آید ورزشکار من را می برد بدون اینکه هیچ تیمی نصیب من شود. ما هنوز در پرداخت حق رشد مشکل داریم. خب وقتی این مسائل در نظر گرفته و رعایت شوند چرا اسپانسر اشتیاقی برای آمدن به سمت ورزش نداشته باشد؟ مگر با کارخانه داری چه فرقی دارد؟ این هم یک تولید است دیگر. اگر ما به این بپردازیم ، به بازگشت سرمایه ای که سرمایه گذار هزینه می کند بپردازیم، حق پخش و تبلیغات محیطی و حق رشد و دیگر موارد را براساس قانونی که هست و باید باشد رعایت کنیم، چرا اسپانسر تمایل برای ورود به ورزش نداشته باشد؟ اما وقتی ما می بینیم اسپانسر می آید، تیم داری می کند ، هزینه می کند اما بعد از 4 پنج سال هیچ چیزی عایدش نمی شود و ناچار می شود برود، چطور می توانیم انتظار داشته باشیم؟ ما اگر زمینه ها را با مشارکت در اختیار اسپانسر قرار دهیم، وام هایی با سودها و بهره های اندک در اختیار آنها قرار دهیم، اسپانسرهایی که در ورزش هزینه می کنند را معاف مالیاتی کنیم و مواردی این چنینی را در نظر بگیریم می توانیم سرمایه اسپانسرها را به ورزش بکشانیم و مشکلات زیادی را از دوش ورزش برداریم. در این صورت اسپانسرهم راضی و حتی راغب است. چرا که هم دیده می شود و هم هزینه ای که کرده برمی گردد.

اتفاقا معافیت مالیاتی یکی از مسائلی است که بسیاری به آن می پردازند و بر این باورند که همین یک مورد می تواند پای اسپانسرهای زیادی را به ورزش باز کند.

دقیقا این مسئله معافیت مالیاتی از موارد بسیار مهمی است که حتما باید بازنگری شود تا کسانی که در ورزش هزینه می کنند، سودی برده باشد که تشویق شود. طرف می بیند باید صد میلیارد مالیات بدهد. خب این هزینه را در ورزش انجام می دهد. هم دیده می شود و هم به نوعی مالیاتی را که موظف به پرداخت بوده داده است. هزینه ای که بار سنگینی از دوش ورزش برمی دارد. شما نگاه کنید مهم ترین مسئله این است در پی تمام این اتفاقات، به سلامت جامعه کمک می شود. به قدرتمند شدن جامعه و هزینه کردن بهینه. به اشتغال جامعه کمک می شود.

 

یعنی با مهیا کردن شرایط برای اسپانسر می توانیم کمبود بودجه ای که داریم را هم جبران کنیم. این طور نیست؟

مطمئن باشید که در این صورت هم مشکلات ما حل می شود و هم اسپانسرها تمایل زیادی به حضور در ورزش پیدا می کنند. اما وقتی می بینند که نه نگاهی داریم نه برنامه ای، راغب نمی شوند. خصوصا که نمونه ها واضحی را هم می بینند. اینکه طرف آمده میلیاردها تومان در ورزش هزینه کرده اما هیچ برگشت هزینه ای نداشته و دست از پا درازتر برگشته و حتی یک تجلیل خشک و خالی هم از او نشده است. این ها موارد مهمی است که باید بازنگیری و مورد توجه واقع شود. در آن صورت شک نکنید که ما سرمایه گذاران خوبی داریم که بسیار هم به حضور در ورزش راغب هستند. اما به شرط آنکه سرمایه ای که دارند برباد نرود.

 

 در کنار تمام مشکلاتی که برشمردید، مدتی است که بهانه کمبود بودجه، شاهد اعزام های کیفی هستیم. یعنی تنها بازیکن یا تیمی که احتمال مدال آوری و رفتن روی سکو دارد را اعزم می کنیم. می خواهم بدانم این نوع نگاه تا چه اندازه می تواند در روحیه و انگیزه ورزشکاران تاثیر داشته باشد؟ ضمن اینکه بی شک کار نیکو کردن از پر کردن است و ورزشکار از حضوردر مسابقات متعدد است که م یتواند کسب تجربه کرده و به موفقیت و مدال آوری دست یابد. اما اگر قرار باشد قید حضور در برخی مسابقات به دلیل بی پولی و کم بود اهمیت زده شودو یکسری مسابقات مهم هم باز به دلیل مشکلات مالی شاهد اعزام کیفی باشیم، باعث سرخوردگی ورزشکار و حذف شگفتی سازها نمی شویم؟

صد درصد. برمی گردیم به حرف اول من. اگر اعتبارات بیشتری برای ورزش در نظر بگیریم این اعزام ها به درستی انجام می شوند. ما تا تمرین نکنیم که آماده مسابقات نمی شویم. تا در مسابقات متعدد حضور پیدا کنیم شرایط مدال آوری چه در کشور، چه در آسیا و دنیا را پیدا نمی کنیم. من باید در مسابقات مختلف آزمون و خطا داشته باشم، آبدیده شوم ، شرایط روحی روانی مسابقات مختلف را تجربه کنم تا بتوانم نتیجه بگیرم، روی سکو رفته وکسب مدال کنم. مربیان و استعدادیاب ها باید من را در مسابقات مختلف ببیند تا متوجه شود آُسیب ها و چالش ها کجاست که برای برطرف کردن آن گام برداشته و اقدام کنند. اما وقتی به دلیل کمبود اعتبارات اعزام ها محدود می شوند ،نفرات محدود می شوند، قطعا به مشکل برخواهیم خورد. این همان مقوله ای است که گفتم در اعتبارات و نظارت بر اعتبارات دقت بیشتری کنیم شرایط ورزش کشور بدون شک بهتر خواهد شد و شاهد اعزام های خوب و نتایج خوبی خواهیم بود. همین الان والیبال کشور نونهالان دختر و پسر در اردو هستند، نوجوانان دختر و پسر در اردو هستند. جوانان، دختر و پسر در اردو هستند. بزرگسالان دختر و پسر در اردو هستند. این همه تیم، هزینه هنگفتی دارد. همه هم می خواهند به مسابقات مختلف اعزام شوند. باید هم بشوند. یک بخش آن را باید دولت و وزارت ورزش بپردازد اما بخش دیگر را باید به واسطه اسپانسرها فراهم کرد. اما شرایط باید برای اسپانسرها مهیا شود که به سمت ورزش و حمایت مالی از آن کشیده شوند. در یک فدراسیون و یک رشته خب چون دیده می شود اسپانسرها رغبت بیشتری برای حمایت دارند اما یک رشته شاید به این سادگی ها دیده نشود پس هیچ اسپانسری راغب به حمایت از آن نمی شود. در حالی که این شرایط را ما باید فراهم کنیم. مثلا باید بررسی کنیم در دوومیدانی تماشاگر نداریم، چرا نداریم. اینها باید مورد بررسی قرار بگیرد. شرایطی فراهم کنیم که اسپانسرها به سمت ورزش کشیده شوند تا شاهد قهرمان پروری باشیم.

ما ورزشکارانی را داریم که به دلیل شرایط نامناسب قید ادامه حضور در ورش را می زنند. می خواهم بدانم این چه تاثیری در جامعه و انگیزه جوانان برای رفتن به سمت ورزش دارد؟

ببینید واقعیت این است که وقتی جوانان و جامعه می بینند قهرمانشان با وجود موفقیت های بی شماری که کسب کرده هزاران مشکل دارد طبیعتا اشتیاقی برای رفتن به سوی ورزش نخواهند داشت و دچار تردید می شوند. این خیلی طبیعی است. من گفتم وقتی می بینیم آینده قهرمانان ما مبهم است نه پدر مادرها و نه جوانها تمایلی ندارند. مثلا شما فکر کنید در خانواده یک تیرانداز هست، یا در محل یک قهرمان دارید اما الان حتی شغل ندارد مطمئن باشید که نگاه جوانان به ورزش محدود می شود و این ناامید کننده است. درحالی که اگر ما به ورزشکارمان رسیدگی کنیم و مردم ببینند قهرمانان آینده تامینی دارند شک نکنید که به سمت ورزش کشیده می شوند. وقتی ببینند مشکلات بیمه ای ، شغلی، درمانی، تحصیلی ندارد، اگر بخواهد ادامه تحصیل بدهد حمایت می شود ، اگر خدایی نکرده با مصدومیت یا مشکلی برخورد بکند به لحاظ مالی تامین است ، چه خودش چه خانواده اش ، خب دیگران را نیز برای حضور در ورزش تشویق می کند. ببینید ما به این قضایا نگاه داشتیم ،مثلا صندوق حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان. اما شما نگاه کنید این صندوق چه حقوقی پرداخت می کند! می خواهم بگویم ما به این قضایا نگاه کردیم اما این نگاه درست و با برنامه نبوده که بتواند تاثیر مثبت و قابل توجهی داشته باشد و باید به صورت خیلی اصولی تر روی آن کار کرد.

 

به نظر می رسد اصلا تاسیس این صندوق به شکلی از سرباز کردن باشد. چرا که وقتی با قهرمانان و پیشکسوتان صحبت می کنیم رقم های دریافتی آنها به قدری پایین است که صحبت کردن از آن تاسف بار است.

من همین را می گویم. به همین دلیل است که می گویم اعتبارات حرف اول را در کشور می زند و همچنین نظارت بر نحوه هزینه کردن این اعتبارات حرف اول را در کشور می زند. همچنین استعدادها و پرورش قهرمانان و توجه به اینها و تامین شرایط ورزشکاران. اینها همه مسائل و مشکلاتی است که ورزش با آن دست به گریبان است. اماکن ورزشی که سرانه آن باید افزایش پیدا کند. چرا که سرانه اماکن ورزشی کشور خیلی پایین است و در برخی شهرستانها متاسفانه فاجعه است. ما در دانشگاهها استاتید بزرگی داریم که برای حل مشکلات ورزش طرح ها و الگوهای مختلفی دارند می توانیم آنها را بررسی و بهترین ها را برای حل مشکلات ورزش عملی کنیم. باید از کشورهای پیشرفته و موفق الگو برداری داشته باشیم اما متاسفانه به این موارد توجهی نمی شود و وقتی که باید روی این مقوله گذاشته نمی شود در حالی که هر اندازه به ورزش توجه کنیم، یعنی به سلامت جامعه توجه کردیم.

با گفت وگوشونده در اینجا، بیشتر آشنا شوید

(نظرات مطرح شده در گفت وگو، دیدگاه توداک نیست و صرفا برای تضارب آرا، بازتاب داده شده است)

تولید شده در تحریریه toudak.ir