«مگر مشکلات ورزش ایران یکی دوتاست؟»؛ گفت‌وگوی مفصل با یک قهرمان

توداک- مشکلات در ورزش ایران، زن و مرد نمی شناسد. کشتی و شطرنج هم. همه یا دقیق تر بخواهیم بگوییم، قریب به اتفاق ورزشکاران و دست اندرکاران این عرصه، با خیل گسترده ای از چالش ها، روبرو هستند.

با این حال، می بینیم که از دل این همه گیر و گرفتاری، قهرمانی سر بر می آورند که چشم دنیا را خیره می کنند. گر چه به چشم برخی از آدم های داخل نمی آیند. شادی پریدر نخستین شطرنج‌باز ایرانی است که درجه استادبزرگ زنان را در سال ۲۰۰۴ به دست آورده. او هم دلی دارد پر از گلایه.

 

شادی پریدر سالهاست که در ورزش حضور دارد. زمانی به عنوان ورزشکار و امروز به عنوان نائب رئیس فدراسیون شطرنج بهتر از هرکسی می داند مشکلات ورزش ایران چیست؟

مگر مشکلات ورزش ایران یکی دوتاست؟ یک اینکه از لحاظ اقتصادی ورزشکاران تامین نیستند. یعنی هیچ آینده شغلی کاری درآمدی و بیمه ای و هیچ چیز دیگری ندارند. حتی در حد یک کارمند معمولی! یعنی حتی این قانون را تصویب نکردند ورزشکار حداقل در دورانی که ملی پوش است و در خدمت تیم ملی به عنوان یک کارمند ساده در نظر گرفته شود. دومی مسئله سربازی برای برخی ورزشکاران آقاست. ورزشکاران برای کشورشان تلاش و کوشش و افتخار آفرینی می کنند حالا پسرها در سن هجده سالگی مسئله سربازی رفتن شان پیش می آید و این یک وقفه در مسیر ورزشی آنهاست. سومین مورد مسئله تجلیل از ورزشکاران است. تا زمانی که ما مسابقه می دادیم سکه می دادند اما الان دوباره تصمیم گرفتن واحد می دهند و اصلا با تورم کاری ندارند. یعنی کسی که قهرمانی جهان می شود‌ ده سال باید کار کند و از جیب هزینه کند تا در نهایتا مثلا صد میلیون به او پرداخت شود که با توجه به تورم الان به هیچ جایی نمی رسد ! موضوع بعدی ورزش بانوان است که مسائل مخصوص خود را دارد. که یکی مادر شدن ورزشکاران است که هیچ برنامه برایش ندارند. دومی مسئله خروج از کشور برخی بانوان است که می بینید یهو در یک تیمی که قرار است اعزام شود‌اجازه خروج از کشور یکی از ورزشکاران بانوان به دلایلی با مشکل مواجه می شود و نمی تواند برود. مسئله بعدی به موضوعات فرهنگی برمی گردد و عرق ملی. البته این را بگویم من همیشه تاکید کردم باز هم می گویم این یک مسئله دو طرفه است و نمی توان فقط از ورزشکار انتظار داشت. یعنی شما نمی توانید هیچ کاری برای ورزشکار انجام نداده باشید اما خواسته هایتان را هم داشته باشید. اما خب در نسل ما با فیلم هایی که در صدا و سیما و تلویزیون دیدند عرق ملی برایشان خیلی مهم تر بود تا جوان امروز که برخی از آنها می بینید از کودکی در خانواده ای که بزرگ شدن حرف و بحث رفتن از کشور مطرح بوده است. یعنی مشکل اینجاست که هیچ فکری به لحاظ فرهنگی نکردند برای جوانی که از بچگی با حرف و بحث رفتن بزرگ شده دلیل خوبی برای ماندن و جنگیدن داشته باشد. خب اینها مسائل فرهنگی است. می گویم زمان ما فیلم هایی پخش می شد که تاثیرات زیادی در روحیه و باور و حتی عرق ملی ما داشت اما الان روی مسائل فرهنگی جوانان کمتر کار شده است.

یعنی شما استقامت و جنگیدن را از همان کودکی در نمایش های تلویزیونی یاد گرفته و باور کرده اید.

ما بچه هایی هستیم که فیلم هایی که تماشا می کردیم فیلم های جنگ ایران و عراق بود. یاد می گرفتیم برای خاک ما ارزش قائل باشیم. می دیدیم طرف جانش را هم برای خاکش می دهد. اما جوان الان از بچگی هی مدام در گوشش خوانده شده که اینجا جای ماندن نیست و از این حرفها که خب بالاخره بی تاثیر نیست. مشکل دیگر مسئله خروج از کشور است. موضوع بعدی عدم ثبات قیمت ارز است و مسائل اجتماعی که خروج آنها از کشور و اعزام به مسابقات را سخت و گاه حتی لغو می کند. یعنی ورزشکار آمده چند سال زحمت کشیده‌یکسال رسیده به اوج با هزار و یک مانع برخورد می کند. ارز گران می شود ‌اعزام لغو می شود کشور میزبان کارشکنی می کند و ویزا صادر نمی کند حضور در مسابقات کنسل می شود. خب این ها تاثیر گذار است و می تواند به ورزشکار آسیب بزند. حالا شاید در شطرنج خیلی مشکل ساز نشود اما در سایر رشته ها می تواند تاثیرات منفی بسیار در پی داشته باشد. مشکل دیگر ورزشکاران مسئله حقوق و بیمه است. برگزاری اردوها و استخدام مربی خارجی سخت شده است.

 

فکر می کنید مسئولان و آنهایی که تصمیم گیرنده هستند به این مسائل واقف نیستند؟

موضوع اینجاست که متاسفانه در ایران به اینطور به ورزش نگاه نمی کنند که سرمایه گذاری در این حوزه باعث پایین آمدن هزینه های درمان می شود. بودجه بهداشت و درمان را بالا می برند اما توجهی به بودجه ورزش نمی کنند. به طوریکه شما نگاه کنید می بینید بودجه ورزش بسیار پایین است. الان مثلا بودجه شش میلیاردی چه مشکلی را می تواند حل کند وقتی هزینه هر اعزام حداقل یک میلیارد تومان است؟ مسئله دید مدیریتی است. قبل از هرچیز باید دید مدیریتی ورزش و سرگرمی مردم را تغییر داد تا مشکلات دیگر حل شود. اگر می خواهیم ورزشکار موفق شود باید آینده اش را تامین کنیم. یعنی جدا از آن برنامه های فرهنگی که باید به طور مفصل روی آن کار کرد ‌باید آینده ورزشکار را به لحاظ مالی هم تامین کرد. شما چند سال می توانید ورزشکار را حفظ کنید وقتی در خارج از کشور ده برابر به او بابت خدماتش پرداخت می کنند. من شخصا خودم به مسئله عرق ملی خیلی تاکید دارم اما به هر حال ورزشکار هم زندگی خودش را دارد.نمی توان چشم بر واقعیت ها بست. این کار نه واقعیت را عوض می کند و نه گره از مشکلات باز می کند.

 

اتفاقا می خواستم در همین خصوص بپرسم. فکر می کنید مهیا نبودن شرایط امکانات و مسائل مالی تا چه اندازه در مهاجرت ورزشکاران تاثیر گذار است؟

ما دو دسته ورزشکاری داریم که مهاجرت می کنند. برخی ورزشکاران در خانواده ای بزرگ شدند که از بچگی به فکر رفتن هستند. گاه حتی با همین هدف هم به ورزش روی می آورند. بحث این دسته از ورزشکارانی که تن به مهاجرت می دهند جداست. اما ورزشکاری که سالها در کشورش زحمت کشیده ‌تلاش کرده  حقوق و بیمه ای که ندارد‌ فقط می ماند همین تجلیل از ورزشکاران. وقتی در این مورد هم کوتاهی می کنیم و یک تجلیل درست و حسابی را هم از ورزشکاران خود دریغ می کنیم چه انتظاری از آنها داریم؟ من اصلا کاری با وعده هایی که داده می شود وهرگز عملی می شود هم ندارم. اما مثلا ما در تجلیل از یکی از ورزشکاران خودمان داشتیم زده بودند 14 صدم درصد خب 14 را ضربدر 5 میلیوم کنیم می شود 500 هزار تومان. خب این چه رقمی است من با چه رویی باید با این رقم از ورزشکارم تجلیل کنم؟ یعنی عددها دارد طوری جوک می شود که باور کردنی نیست و نمی دانید با چه رویی می خواهید آن را به ورزشکار پرداخت کنید. بعد ورزشکار زنگ می زند که لنگ کرایه اتوبوس است. من حتی وقتی می خواهم بین استانها مسابقه بگذارم هم تعداد ورزشکاران بسیار کم شده است. چرا که هزینه رفت و امد و اسکان و هتل و… ایران هم بزرگ است.

 

یعنی همه مشکل حول محور مسائل مالی می چرخد؟

مشکل این است که چونه ورزش را کوچک می گیرند از لحاظ اقتصادی. همون بودجه را هم درست خرج نمی کنند. به یک رشته خیلی می رسند به یک رشته… درحالی که شطرنج رشته ای است که روی تفکر و روی زندگی و مسئولیت و تصمیم گیری و مدیریت بحران و هوش اجتماعی و… تاثیر دارد.

 

سرمایه گذاری کردن در ورزش هزینه اش کمتر از حوزه های دیگر نیست؟ یعنی شما در ورزش به راحتی می تواند در کنار یا حتی بالاتر از کشورهایی بایستید که به لحاظ سیاسی و… تعاملات خوبی با آن ندارید اما در ورزش می توانید حتی از آنها پیشی هم بگیرید و این آیا ارزش هزینه کردن را ندارد؟

بگذارید پاسخ این سوالتان را اینطور بدهم. ببینید سال 1972 یک مسابقه بین اسپاکی از روسیه و فیشر از آمریکا برگزار شد روسها و آمریکایی ها خودشان را کشتند که بگویند ذهن برتر دنیاست. ببینید خب این خودش یک افتخار و غرور می آفریند دیگر. اما متاسفانه در کشور ما این دید وجود ندارد.

یعنی ما از طریق ورزش بهتر از هر حوزه دیگری می توانیم خودمان را در دنیا نشان داده و حتی ثابت کنیم؟

خب ما الان هم در حال انجام این کار هستیم. یعنی به واسطه ورزش حرفهای زیادی برای گفتن داریم و می زنیم. اما خب واقعیت این است که ورزشکاران به شدت تحت فشار هستند و اذیت می شوند. یعنی از جیب هزینه می کنند و با هزینه های شخصی کار می کنند

 

خب این باعث نمی شود ورزش مختص قشر ضعیف شوده و کم کم از سبد خانواده های متوسط و ضعیف حذف شود؟ به هر حال با این شرایط اقتصادی همه شرایط آن را ندارند که اهم هزینه های ورزش قهرمانی را از جیب بدهند.

بله. باید بودجه فدراسیون ها مناسب باشد تا بتوانند از ورزشکاران حمایت کنند. ورزش باید رایگان باشد تا افراد جامعه بتواند از هر قشری به آن روی بیاورند. حالا شاید یکسری افراد به لحاظ مالی مشکلی در این زمینه نداشته باشند اما خب همه پولدارها هم که نخبه نیستند. ما داریم می بینیم بسیاری از قهرمانان و افتخار آفرینان ورزشی کشورمان از قشر متوسط و حتی ضعیف جامعه هستند که استعداد خوبی در ورزش دارند. الان شما نگاه کنید تلویزیون را که روشن می کنید مسابقات کشتی را پخش می کند. مثل فوتبال. این یعنی دیده شدن.

 

البته با ساخت فیلم و انیمیشن های ورزشی اقدام به جذب مردم به ورزش کنیم. اینطور نیست؟

بله اما این مسائل به بخش فرهنگی برمی گردد. مثلا شبکه ورزش به جای آنکه مدام فوتبال نشان دهد برنامه آموزش شطرنج یا دیگر رشته ها را هم در برنامه های خود بگنجاند. حالا در قالب فیلم انیمیشن یا هر چیز دیگری. این خب خیلی تاثیر دارد برای روی آوردن به ورزش. شما نگاه کنید کارتون فوتبالیست ها زمانی که آمد چقدر تاثیر داشت حتی در رشته های دیگر. چون به هر حال ورزش قهرمانی و سختی های آن را به تصویر می کشد و کسی که علاقه داشته باشد جذب می شود. حتی کسی که علاقه ای هم نداشته باشد ممکن است علاقه مند شود. این مسائل بی تاثیر نیست. قاعدتا در هر حوزه ای باید روی مسئله فرهنگی آن کار کرد اما بعد اقتصادی را نمی توان نادیده گرفت.

 

اما همه گله ها هم مالی نیست و خیلی وقتها ورزشکاران و قهرمانان از بی توجهی مسئولین شکایت دارند.

بله. بعضی ها هم به توجه نیاز دارند. یعنی همیشه هم مسئله پول نیست. مثلا من قهرمان می شوم. روی سکو می روم مدال می گیرم. بله نتیجه سالها کار و تلاشم را گرفتم. برای کشورم افتخارآفرینی کردم. پرچم آن را به اهتزاز در آوردم و باعث خوشحالی مردم کشورم شدم اما خب انتظار دارم وقتی به کشور برمی گردم با استقبال مسئولان یا پیام های تبریک آنها مواجه بشوم. اینکه کاری که می کنید دیده شود خیلی مهم است و خیلی در روحیه و انگیزه یک ورزشکار تاثیر می گذارد

 

برگردیم به بحث مالی. آیا واقعا راهی نیست برای حل کردن مشکلات مالی ورزشکاران؟

چرا هست. درست است که بودجه ورزش کم است و به دلیل مشکلات اقتصادی دست فدراسیون ها نیز برای حمایت های مالی از ورزشکاران خیلی باز نیست. اما باز هم می توان راه های ساده و کم هزینه ای یافت برای حمایت کردن از ورزشکاران. برای نمونه من همیشه می گویم چرا برای بیلبوردهایی که در اقصی نقاط خیابانهای شهر زده شده از تصویر ورزشکاران و قهرمانان استفاده نمی شود؟ این کار هزینه ای در بر ندارد. اما در مقابل باعث مطرح شدن ورزشکار می شود. باعث می شود او دیده و شناخته شود و به واسطه همین مطرح شده می تواند خرج خودش را در بیاورد. از این دست کارها هم می توان کرد برای جبران هزینه های سنگینی که روی دوش ورزشکاران و قهرمانان است.

یعنی شرایطی فراهم کنیم که ورزشکار با ورود به دنیای تبلیغات بتواند هزینه های خود را تامین کند.

بله. این یک راه است. راه دیگر حمایت شرکت ها و ارگانهای مختلف است. مثلا یک قانونی بود که سرمایه گذاران می توانستند مالیات خود را (مالیات اصلی نه مالیات هزینه چرا که این دو با هم متفاوت است) در ورزش هزینه کنند. یعنی در ورزش تیمداری کنند و به این شک هم دیده می شوند و هم ورزش از قبال آنها سود می برد. برای این سرمایه گذار هزینه کردن در ورزش هم خب به مراتب خوشایند تر است. پولی را که قرار است به عنوان مالیات پرداخت کند در ورزش هزینه می کند و با این هزینه کردن یا تیمداری در ورزش دیده هم می شود و به واسطه همین تبلیغات درآمدزایی می کند. اما متاسفانه این قانون برداشته شد به طوریکه حالا حتی نفت را هم از تیم داری منع کردند!‌ در حالی که این یک قانون خوب و کمک شایانی به روزش کشور بود.

 

اتفاقا می خواستم همین مسئله را مطرح کنم. اینکه در دنیا هزینه های ورزش را بخش خصوصی یا اسپانسرها پرداخت می کنند اما در ایران اسپانسرها تمایلی به هزینه کردن در ورزش ندارند. 

بله. چون هیچ سود و منفعتی ندارد برای سرمایه گذار. مثلا همین قانون مالیات را شما برای شرکت های خصوصی و بانک ها بگذارید. خب طرف می خواهد مالیات را به دولت بپردازد در ورزش هزینه می کند. خیلی هم بهتر دیده می شود. یعنی هم مالیاتش را پرداخت کرده هم دیده شده و در این میان ورزش هم به واسطه همین حضور مشکلات مالی که همواره با آن دست و پنجه نرم می کرده را حل و فصل کرده است. متاسفانه قانون های خوبی کنید که برداشته شده است و این به سود ورزش نیست.

 

متاسفانه ما یا قوانین خوبی وضع می کنیم که ضمانت اجرایی ندارد یا آنها را به هر دلیلی لغو می کنیم واین همواره یکی از مشکلات ورزش کشور است.

بله مثلا یک قانونی بود که براساس آن کسانی که مدال نوجوانان هم آسیا داشته باشند از سربازی معاف می شدند اما الان این قانون رو برداشتند فقط کسانی که مدال جهانی دارند معاف از سربازی می شوند. خب این باعث می شود اون فرد 18 ساله خیلی روی ورزش قهرمانی متمرکز نشود. یا مثلا ورزشکار بیست ساله شاید دوران سربازی خود را گذرانده باشد. یا اگر نگذرانده باشد با مشکلات خروج از کشور مواجه می شوند. درحالی که ورزشکاری که مدال آسیایی کسب کرده هم دارد به کشورش خدمتش را می کند پس چرا به نوعی حمایت نشود. می دانید؟

 

یعنی مشکلاتی که دولت به دلیل شرایط اقتصادی نمی تواند حل و فصل کند را بخش خصوصی می تواند برطرف کند اما این راه هم بسته شده است.

ببینید قانون گذاری ها باید درست شود. تا زمانی که قانون گذاری ها درست نشود همه چیز را که نگاه کنید به قانون برمی گردد. حتی در بوجه ای که توزیع می شود. مثلا الان شما نگاه کنید کشتی 200 میلیارد بودجه دارد. 70 میلیارد از مجلس بودجه می گیرد. علاوه بر آن‌ از طرق دیگر و ارگانهای دیگر هم کمک مالی می گیرد. همین باعث دیده شدن کشتی می شود و باعث می شود که اسپانسرها به این رشته جذب شوند. اما رشته ای که فقط شش میلیارد تومان بودجه دارد نمی تواند ورزشکارش را به همه سماباقت اعزام کند. نمی تواند تبلیغات بگیرد نمی تواند. هر کاری که می خواهید انجام دهید به پول نیاز دارید. در اصل اگر او دید وجود داشته باشد مشکلات زیادی حل و فصل می شود.

این در رشته هایی مثل شطرنج که برای بالا بردن رنکینگ نیاز به حضور در مسابقات مختلف دارند شرایط را به مراتب سخت تر هم می کند وقتی مشکلات مالی مانع از اعزام ها شود. این طور نیست؟

همین دیگه اون دید اگر وجود داشته باشد شطرنج یک رشته خاص است. رشته ای است که تفکر مردم را نشان می دهد. به نظر من.یعنی می گویند ایرانی ها افراد باهوشی هستند. مغزشان کار می کند. البته این نگاه من است. اما خب وقتی می بینم روس ها و آمریکایی ها تا چه اندازه هزینه می کنند که بگویند مغز برتر دنیاهستند. من در رشته خودم شطرنج را مثال می زنم.

 

یعنی دیدمان به ورزش با انتظاراتی که آن داریم همخوانی ندارد.

نه. همان اختیارات را برای شرکت های خصوصی هم مهیا نمی کنند. اگر همان بحث مالیات را برای شرکت ها مهیا کنند شما ببینید چه پولی وارد ورزش می شود. اما ان را قانون گذار باید تصمیم کنند. الان شما نگاه کنید هندی ها در هر مسابقه ای که حاضر می شوند یک بانک به عنوان اسپانسر حمایتشان می کند. یا مثلا ماگنوس کارلسن که قهرمان جهان است با اینکه این همه پولدار است اما در هر مسابقه ای یک بانک اسپانسرش است. اما همه اینها به شرطی است که بخش خصوصی را به یک شکلی درگیر کنند که برای حمایت از ورزش پا پیش بگذارد. یعنی حداقل منطق من که این را می گوید. ولی باز هم برمی گردد به این تفکر که در ایران ترجیح می دهند در بهداشت و درمان هزینه کنند تا در ورزش

 

درحالی که هر اندازه سرانه ورزش کردن بالا برود بی شک هزینه درمان و بزهکاری در جامعه کاهش خواهد یافت.

دقیقا. اما این طرز تفکر وجود ندارد متاسفانه. در تمامی موارد. مثلا شما در آموزش و پرورش را نگاه کنید. در برنامه های تلویزیونی نگاه کنید. کدام مدارس ما در زنگ های ورزش به آموزش اصولی می پردازند. همه مدارس آسفالت هستند و نهایت یکی دو توپ بیندازند زیر پای بچه ها که بازی کنند. این تفکر از پایه ایراد دارد. چرا که از همان مدارس می توان استعدادها را شناسایی کرد و در راستای پرورش آن گام برداشت. چرا که هر چه افراد از سنین پایین تر استعداهایشان کشف شود و تخصصی آموزش ببیند برای پروزش یافتن‌ آن سیستم آموزشی بازده بیشتری خواهد داشت.

 

یعنی در مدارس به ورزش هم با همان دیدی نگاه شود که به ریاضی و سایر دروس نگاه می شود؟ به همان اندازه جدی و اصولی؟

بله اما الان شما نگاه کنید امکانات مدارس برای ورزش چیست. حالا شطرنج نیاز به امکانات خیلی خاصلی ندارد و چند صفحه کار بچه ها را راه می اندازد اما برای آموزش سایر رشته ها باید امکانات فراهم باشد. اما چند تا مدارس استخر دارند. یا امکانات لازم برای آموزش سایر رشته ها. در خصوص فرهنگ سازی برای بالا بردن عرق ملی هم به همین اندازه سست عمل کرده ایم. زمان ما مدام فیلم های دوران جنگ ایران و عراق را نمایش می داند اما الان کجا شاهد انجام کارهای فرهنگی در این زمینه ها هستیم. خب همه این مواردی که مطرح شد حلقه های یک زنجیر هستند که هر کدام ایراد داشته باشد کار اصولی پیش نمی رود. ببینید یک سری مسائل باید آموزش داده شود. مثلا من از بچگی پدرم برایم داستان آرش کمانگیر تعریف کرده. شاهنامه خوانده. فیلم های زمان جنگ را دیدم که چطور یکسری برای حفظ خاک کشورشان جانشان را هم دادند.من هنوز تحت تاثیر آن فیلم ها هستم. هنوز تحت تاثیر داستان شهید فهمیده هستم. خب بدون شک این مسائل فرهنگی در بالا رفتن عرق ملی من تاثیر گذار است. اما من الان چطور باید این مسائل را به ورزشکار توضیح دهم وقتی نه در تلویزیون دیده نه در مدرسه آموزش دیده!

 

اما همه این موارد باید دو طرفه باشد تا نه سیخ بسوزد نه کباب

البته این را هم بگویم. همانطور که از ورزشکار توقع داریم عرق ملی داشته باشد و برای بالا بردن پرچم کشورش تلاش کند خودمان هم باید برای مهیا کردن شرایط او تلاش کنیم در غیر این صورت نمی توانیم یک طرفه انتظار داشته باشیم. چرا که ورزشکار نیز تا یک حدی توان دارد. وقتی ده سال تلاش می کند از جیب هزینه می کند اما باز هم هیچ کاری برای او انجام نمی شود خب نمی توان انتظار داشت وقتی کشورهای دیگر دهها برابر ما به او پول می دهند تا دانشی که دارد را به ورزشکارانشان آموزش بدهد دست رد به سینه آنها زده و بماند. ما هم باید برای حفظ ورزشکارمان تلاش کنیم. ورزشکار که نمی تواند برای تامین مخارج خود به دست فروشی روی آورد !

کما اینکه داشتیم ورزشکارانی که برای تامین معاش خود به دست فروشی روی آورده اند. البته کار کردن عیب و عار نیست اما شان ورزشکار هم باید حفظ شود. چرا که روی آوردن یک ورزشکار به دست فروشی برای وجهه کشور هم خوب نیست.

بله دیگر. خب یکسری به جای دستفروشی ترجیح می دهند در خارج از کشور مربیگری کنند. من با آنهایی که وقتی از ایران می روند علیه کشورشان موضع گیری می کنند کاری ندارم. بحثم آنها نیست. بحثم نفراتی است که برای شرایط امکانات و درآمد بیشتر به مربیگری در کشورهای دیگر روی می آورند است. خب وقتی می بینند اینجا شرایط مهیا نیست اما در خارج از کشور بابت آموزشی که می دهند هزینه بسیار خوبی پرداخته می شود چرا این کار را نکنند. این کار بدی نیست. کما اینکه همین نفرات هم اگر شرایط خوبی در داخل کشور داشته باشند نمی روند. چون همین فرد در داخل وقتی شطرنج تدریس می کند هزینه هایش نمی خواند.

همه چیز که گردن ورزشکار نیست. مسئول هم باید حمایت کند و مسئولیتش را به نحو احسن انجام دهد. من به ورزشکاری که 200 هزار تومان ندارد هزینه اتوبوس را برای حضور در مسابقات کشوری بدهد چه می توانم بگویم وقتی می بینم لنگ 300- 400 هزار تومان است!

مسئله این است که طرز تفکر باید از بالا درست شود. که این ورزش هم اوقات فراغت جوان را پر می کند. همه سلامت جامعه را تضمیمن می کند.هم افتخار آفرینی می کند. این دیدگاه باید در عمل وجود داشته باشد. اما مسئله این است که این دیدگاه وجود ندارد!

 

اما خوب حرف می زنیم!

بله متاسفانه. اما به حرف زدن که نیست. باید به درستی مدیریت کرد. همه جا هم باید مدیریت به درستی انجام شود. همه مراتب باید درست پیش برود. یعنی قانون گذار قانون درستی تدوین کند. بودجه درستی در نظر گرفته شود. بودجه ای که در اختیار وزارت قرار می گیرد در جایی دیگر خرج نشود و به دست فدراسیون برسد پولی که دست فدراسیون رسید خرج ورزشکار شود نه پر کردن چاله چوله ها و به درستی هزینه شود. یعنی هر کجای کار که درست و اصولی پیش نرویم یک پای کار می لنگد.برای نمونه فدراسیونی که ما تحویل گرفتیم 120 هزار یورو بدهی داشته است! بدهی برق داشته 14 میلیارد بدهی مالیاتی داشته !‌ من درک نمی کنم. تصور می کنم هر مدیری که می خواهد برود باید بدهی هایش را تسویه کند بعد برود. این چه سیستمی است که مدیر بعدی که می آید باید از منفی شروع کند. مشکلات یکی دو تا نیست. اما مهم ترین مشکل همچنان مسائل مالی است که با این شرایط اقتصادی ورزشکار را به شدت تحت فشار گذاشته است

 

یعنی نمی توان همه وظایف را بر دوش ورزشکار گذاشت و به همان اندازه که او برای کسب موفقیت تلاش می کند مسئولان نیز باید تلاش و حمایت کنند. درست است؟

بله صد در صد. واقعیت را که نمی توان نادیده گرفت. یک جوان الان در تامین هزینه هایش واقعا مشکل دارد. الان گوشت شده کیلویی 500 هزار تومان. سر چه کسی را داریم کلاه می گذاریم. یک ورزشکار حرفه ای باید تغذیه حرفه ای هم داشته باشد تا بتواند در مقابل تمرینات پرفشاری که انجام می دهد آمادگی بدنی خود را حفظ کرده و بالا ببرد.

 

با این شرایط فکر نمی کنید کم کم ورزش از سبد خانواده ها حذف می شود و تنها قشر پولدار جامعه می توانند در این حوزه فعالیت کنند؟ در حالی که برکسی پوشیده نیست بسیاری از ورزشکاران و قهرمانان کشور از قشر متوسط و حتی ضعیف هستند.

بله. چون هر خانواده ای مجبور است اولویت های اصلی زندگی اش را تامین کند و ورزش می شود اولویت چندم. خب وقتی کسی غذا ندارد بخورد می تواند برای ورزش هزینه کند؟ خب معلوم است که با این شرایط خانواده ها الویت های اصلی زندگی را مد نظر قرار می دهند و کم کم از ورزش دور می شوند. چون در واقع چاره دیگری ندارند. از آن طرف مربیان هم برای امرار معاش ناچار هستند شهریه هایشان را بالا ببرند. الان ما مربی داریم که ساعتی یک میلیون تومان می گیرد. خب او هم به دنبال تامین نیازهای زندگی خودش است. اما خب از سوی دیگر این باعث می شود خیلی ها به دلیل همین بالا رفتن هزینه ها و شرایط نامناسب اقتصادی خانواده شطرنج یا هر ورزش دیگری را کنار بگذارند. بعد هم ورزش می ماند برای پولدارها اما همه پولدارها هم که الزاما نخبه نیستند! به همین دلیل هم هست که می گویم بزرگترین معضل پیش روی ورزش اقتصاد است

 

و نگاه اشتباه مسئولان.

بله دقیقا. که انتهای ماجرا را نگاه می کنند. مثلا شما الان مالیات یک بیست و هفت صدم درصد یک قانون گذاشتند اما باز معلوم نشد اون پولی که از 9 درصد ارزش افزوده برمی دارند. خب یک حرکت مثبتی بود اما ما در این یکسالی که گذشت در فدراسیون شطرنج هیچ اثری از این بیست و هفت صدم درصد از 9 درصد ارزش افزوده ندیدیم. یعنی طرح خوب است اما اجرایش قرار است. چون هرکجای این چرخه که ایراد داشته باشد باعث می شود اوضاع خوب پیش نرود و یک پای کار بلنگد.

 

یعنی حتی اگر قانون خوبی هم داشته باشیم اما ضمانت اجرایی نباشد درست اجرا نمی شود.

 بله. یک بار بودجه را می دهند دست اداره کل. یک بار می دهند دست فدراسیون.یک بار می دهند بخش عمومی یک بار می دهند دست خصوصی. هر بار یک جایی می چرخد. من الان برای تیم ملی باید ساعتی 20 هزار دلار مربی بیاریم برای تیم ملی. خب با این رشد ارز شرایط سخت است.

 

فکر می کنم یکی از مشکلات ورزش این است که نمی خواهیم اشتباهاتمان را بپذیریم و شما تا زمانی که نخواهید اشتباهتان را بپذیرید نمی توانید آن را حل کنید. چون در واقع شما وقتی می توانید مشکلی را بررسی و حل کنید که قبول داشته باشید وجود دارد. اما وقتی از اصل منکر می شوید چطور می خواهید آن را حل و فصل کنید.

دقیقا مسئله همین است. باید مشکل را بررسی کرد. همه دغدغه مالی ندارد. خیلی ها اتفاقا از لحاظ مالی تامین هستند. ممکن است یکی فقط مشکل مالی دارد. یکی مشکل سربازی دارد. یکی مشکل مادر شدن دارد. یکی مشکل حمایتی دارد. باید بررسی کرد ببینیم اصلا کسی که می رود به چه دلیل است. انتقاد صرف کاری از پیش نمی برد. باید بررسی کنیم. شاید یک مشکلی یک جای کار باشد که متوجه آن شدیم و برطرف کردیم و دیگر ورزشکاری به آن دلیل خاص نرود. می دانید باید حرف زد باید بررسی کرد تا ببینیم داستان چیست. چرا این مشکلات رخ می دهد.

 

فکر می کنید چرا بررسی نمی کنیم. یعنی مشکلات انقدر حاد است که حل شدنی نیست؟

نه هیچ مشکلی آنقدر حاد نیست که نتوان حل کرد. برای هر مشکلی می توان راهکاری یافت. به شرط آنکه با نگاهی باز به بررسی آن بپردازیم و در راستای حل مشکل قدم بردارید. برای نمونه ببینید من یک بار یک طرحی دادم گفتم به هر فدراسیونی یک بیلبود تبلیغاتی بدهید. خودش خرج خودش را در می آورد. می تواند ورزشکار و قهرمانش را مطرح کند. هیچ هزینه ای ندارد. شما می خواهید تبلیغ کنید. می خواهید یک فرد معمولی را مطرح کنید خب ورزشکاری را مطرح کنید که کلی هم زحمت کشیده است. این طوری هم دیده می شود هم اسپانسرها حمایت از او را استقبال می کردند.

 

این مسئله می تواند حتی کمکی به حل مشکلات مالی ورزشکار و فدراسیون ها باشد. خصوصا که پرداخت پاداش ها بعد از کسب موفقیت های مختلف نیز عمدتا با تاخیر بسیار انجام می شود.

بله هم با تاخیر برگزار می شود هم گاهی برگزار نمی شود و هم از هیچ قانونی پیروی نمی کند. مثلا زمانی که من مسابقه می دادم یک طلا 40 سکه پاداش داشت اما الان اینطور نیست. نه فقط تورم را در پرداخت پاداش ها در نظر نمی گیرند که گاه حتی می گویند امسال اصلا مراسم تجلیل نداریم. خب این یعنی چی؟ ورزشکار این همه زحمت کشیده خون دل خورده موفق شده به راحتی می گوییم از او تجلیل نمی شود. این طور که نمی شود.

 

این باعث سرخوردگی ورزشکار هم می شود؟

دقیقا. یکسال هست یکسال نیست. یک بار می گویند فقط آنهایی که بازیهای آسیایی بودند یک بار می گویند المپیکی ها.خب این انگیزه ورزشکار را پایین می آورد. منظورم به شخص خاصی نیست. همه در این مسئله درگیر هستیم و به نوعی دستی بر آتش داریم. از قانون گذار گرفته تا وزیر تا فدراسیون آموزش پروزش صدا و سیما مربی ورزشکار و طرز تفکرش. همه مثل حلقه های یک زنجیر به هم مرتب هستند و یکی از حلقه ها که معیوب باشد کار پیش نمی رود. حتی اگر پیش برود هم آنطور که باید، پیش نمی رود.

گلایه‌های بی‌انتها؛ «مگر مشکلات ورزش ایران یکی دوتاست؟»- گفت وگو با یک قهرمان

توداک- مشکلات در ورزش ایران، زن و مرد نمی شناسد. کشتی و شطرنج هم. همه یا دقیق تر بخواهیم بگوییم، قریب به اتفاق ورزشکاران و دست اندرکاران این عرصه، با خیل گسترده ای از چالش ها، روبرو هستند.

با این حال، می بینیم که از دل این همه گیر و گرفتاری، قهرمانی سر بر می آورند که چشم دنیا را خیره می کنند. گر چه به چشم برخی از آدم های داخل نمی آیند. شادی پریدر نخستین شطرنج‌باز ایرانی است که درجه استادبزرگ زنان را در سال ۲۰۰۴ به دست آورده. او هم دلی دارد پر از گلایه.

 

شادی پریدر سالهاست که در ورزش حضور دارد. زمانی به عنوان ورزشکار و امروز به عنوان نائب رئیس فدراسیون شطرنج بهتر از هرکسی می داند مشکلات ورزش ایران چیست؟

مگر مشکلات ورزش ایران یکی دوتاست؟ یک اینکه از لحاظ اقتصادی ورزشکاران تامین نیستند. یعنی هیچ آینده شغلی کاری درآمدی و بیمه ای و هیچ چیز دیگری ندارند. حتی در حد یک کارمند معمولی! یعنی حتی این قانون را تصویب نکردند ورزشکار حداقل در دورانی که ملی پوش است و در خدمت تیم ملی به عنوان یک کارمند ساده در نظر گرفته شود. دومی مسئله سربازی برای برخی ورزشکاران آقاست. ورزشکاران برای کشورشان تلاش و کوشش و افتخار آفرینی می کنند حالا پسرها در سن هجده سالگی مسئله سربازی رفتن شان پیش می آید و این یک وقفه در مسیر ورزشی آنهاست. سومین مورد مسئله تجلیل از ورزشکاران است. تا زمانی که ما مسابقه می دادیم سکه می دادند اما الان دوباره تصمیم گرفتن واحد می دهند و اصلا با تورم کاری ندارند. یعنی کسی که قهرمانی جهان می شود‌ ده سال باید کار کند و از جیب هزینه کند تا در نهایتا مثلا صد میلیون به او پرداخت شود که با توجه به تورم الان به هیچ جایی نمی رسد ! موضوع بعدی ورزش بانوان است که مسائل مخصوص خود را دارد. که یکی مادر شدن ورزشکاران است که هیچ برنامه برایش ندارند. دومی مسئله خروج از کشور برخی بانوان است که می بینید یهو در یک تیمی که قرار است اعزام شود‌اجازه خروج از کشور یکی از ورزشکاران بانوان به دلایلی با مشکل مواجه می شود و نمی تواند برود. مسئله بعدی به موضوعات فرهنگی برمی گردد و عرق ملی. البته این را بگویم من همیشه تاکید کردم باز هم می گویم این یک مسئله دو طرفه است و نمی توان فقط از ورزشکار انتظار داشت. یعنی شما نمی توانید هیچ کاری برای ورزشکار انجام نداده باشید اما خواسته هایتان را هم داشته باشید. اما خب در نسل ما با فیلم هایی که در صدا و سیما و تلویزیون دیدند عرق ملی برایشان خیلی مهم تر بود تا جوان امروز که برخی از آنها می بینید از کودکی در خانواده ای که بزرگ شدن حرف و بحث رفتن از کشور مطرح بوده است. یعنی مشکل اینجاست که هیچ فکری به لحاظ فرهنگی نکردند برای جوانی که از بچگی با حرف و بحث رفتن بزرگ شده دلیل خوبی برای ماندن و جنگیدن داشته باشد. خب اینها مسائل فرهنگی است. می گویم زمان ما فیلم هایی پخش می شد که تاثیرات زیادی در روحیه و باور و حتی عرق ملی ما داشت اما الان روی مسائل فرهنگی جوانان کمتر کار شده است.

یعنی شما استقامت و جنگیدن را از همان کودکی در نمایش های تلویزیونی یاد گرفته و باور کرده اید.

ما بچه هایی هستیم که فیلم هایی که تماشا می کردیم فیلم های جنگ ایران و عراق بود. یاد می گرفتیم برای خاک ما ارزش قائل باشیم. می دیدیم طرف جانش را هم برای خاکش می دهد. اما جوان الان از بچگی هی مدام در گوشش خوانده شده که اینجا جای ماندن نیست و از این حرفها که خب بالاخره بی تاثیر نیست. مشکل دیگر مسئله خروج از کشور است. موضوع بعدی عدم ثبات قیمت ارز است و مسائل اجتماعی که خروج آنها از کشور و اعزام به مسابقات را سخت و گاه حتی لغو می کند. یعنی ورزشکار آمده چند سال زحمت کشیده‌یکسال رسیده به اوج با هزار و یک مانع برخورد می کند. ارز گران می شود ‌اعزام لغو می شود کشور میزبان کارشکنی می کند و ویزا صادر نمی کند حضور در مسابقات کنسل می شود. خب این ها تاثیر گذار است و می تواند به ورزشکار آسیب بزند. حالا شاید در شطرنج خیلی مشکل ساز نشود اما در سایر رشته ها می تواند تاثیرات منفی بسیار در پی داشته باشد. مشکل دیگر ورزشکاران مسئله حقوق و بیمه است. برگزاری اردوها و استخدام مربی خارجی سخت شده است.

 

فکر می کنید مسئولان و آنهایی که تصمیم گیرنده هستند به این مسائل واقف نیستند؟

موضوع اینجاست که متاسفانه در ایران به اینطور به ورزش نگاه نمی کنند که سرمایه گذاری در این حوزه باعث پایین آمدن هزینه های درمان می شود. بودجه بهداشت و درمان را بالا می برند اما توجهی به بودجه ورزش نمی کنند. به طوریکه شما نگاه کنید می بینید بودجه ورزش بسیار پایین است. الان مثلا بودجه شش میلیاردی چه مشکلی را می تواند حل کند وقتی هزینه هر اعزام حداقل یک میلیارد تومان است؟ مسئله دید مدیریتی است. قبل از هرچیز باید دید مدیریتی ورزش و سرگرمی مردم را تغییر داد تا مشکلات دیگر حل شود. اگر می خواهیم ورزشکار موفق شود باید آینده اش را تامین کنیم. یعنی جدا از آن برنامه های فرهنگی که باید به طور مفصل روی آن کار کرد ‌باید آینده ورزشکار را به لحاظ مالی هم تامین کرد. شما چند سال می توانید ورزشکار را حفظ کنید وقتی در خارج از کشور ده برابر به او بابت خدماتش پرداخت می کنند. من شخصا خودم به مسئله عرق ملی خیلی تاکید دارم اما به هر حال ورزشکار هم زندگی خودش را دارد.نمی توان چشم بر واقعیت ها بست. این کار نه واقعیت را عوض می کند و نه گره از مشکلات باز می کند.

 

اتفاقا می خواستم در همین خصوص بپرسم. فکر می کنید مهیا نبودن شرایط امکانات و مسائل مالی تا چه اندازه در مهاجرت ورزشکاران تاثیر گذار است؟

ما دو دسته ورزشکاری داریم که مهاجرت می کنند. برخی ورزشکاران در خانواده ای بزرگ شدند که از بچگی به فکر رفتن هستند. گاه حتی با همین هدف هم به ورزش روی می آورند. بحث این دسته از ورزشکارانی که تن به مهاجرت می دهند جداست. اما ورزشکاری که سالها در کشورش زحمت کشیده ‌تلاش کرده  حقوق و بیمه ای که ندارد‌ فقط می ماند همین تجلیل از ورزشکاران. وقتی در این مورد هم کوتاهی می کنیم و یک تجلیل درست و حسابی را هم از ورزشکاران خود دریغ می کنیم چه انتظاری از آنها داریم؟ من اصلا کاری با وعده هایی که داده می شود وهرگز عملی می شود هم ندارم. اما مثلا ما در تجلیل از یکی از ورزشکاران خودمان داشتیم زده بودند 14 صدم درصد خب 14 را ضربدر 5 میلیوم کنیم می شود 500 هزار تومان. خب این چه رقمی است من با چه رویی باید با این رقم از ورزشکارم تجلیل کنم؟ یعنی عددها دارد طوری جوک می شود که باور کردنی نیست و نمی دانید با چه رویی می خواهید آن را به ورزشکار پرداخت کنید. بعد ورزشکار زنگ می زند که لنگ کرایه اتوبوس است. من حتی وقتی می خواهم بین استانها مسابقه بگذارم هم تعداد ورزشکاران بسیار کم شده است. چرا که هزینه رفت و امد و اسکان و هتل و… ایران هم بزرگ است.

 

یعنی همه مشکل حول محور مسائل مالی می چرخد؟

مشکل این است که چونه ورزش را کوچک می گیرند از لحاظ اقتصادی. همون بودجه را هم درست خرج نمی کنند. به یک رشته خیلی می رسند به یک رشته… درحالی که شطرنج رشته ای است که روی تفکر و روی زندگی و مسئولیت و تصمیم گیری و مدیریت بحران و هوش اجتماعی و… تاثیر دارد.

 

سرمایه گذاری کردن در ورزش هزینه اش کمتر از حوزه های دیگر نیست؟ یعنی شما در ورزش به راحتی می تواند در کنار یا حتی بالاتر از کشورهایی بایستید که به لحاظ سیاسی و… تعاملات خوبی با آن ندارید اما در ورزش می توانید حتی از آنها پیشی هم بگیرید و این آیا ارزش هزینه کردن را ندارد؟

بگذارید پاسخ این سوالتان را اینطور بدهم. ببینید سال 1972 یک مسابقه بین اسپاکی از روسیه و فیشر از آمریکا برگزار شد روسها و آمریکایی ها خودشان را کشتند که بگویند ذهن برتر دنیاست. ببینید خب این خودش یک افتخار و غرور می آفریند دیگر. اما متاسفانه در کشور ما این دید وجود ندارد.

 

یعنی ما از طریق ورزش بهتر از هر حوزه دیگری می توانیم خودمان را در دنیا نشان داده و حتی ثابت کنیم؟

خب ما الان هم در حال انجام این کار هستیم. یعنی به واسطه ورزش حرفهای زیادی برای گفتن داریم و می زنیم. اما خب واقعیت این است که ورزشکاران به شدت تحت فشار هستند و اذیت می شوند. یعنی از جیب هزینه می کنند و با هزینه های شخصی کار می کنند

 

خب این باعث نمی شود ورزش مختص قشر ضعیف شوده و کم کم از سبد خانواده های متوسط و ضعیف حذف شود؟ به هر حال با این شرایط اقتصادی همه شرایط آن را ندارند که اهم هزینه های ورزش قهرمانی را از جیب بدهند.

بله. باید بودجه فدراسیون ها مناسب باشد تا بتوانند از ورزشکاران حمایت کنند. ورزش باید رایگان باشد تا افراد جامعه بتواند از هر قشری به آن روی بیاورند. حالا شاید یکسری افراد به لحاظ مالی مشکلی در این زمینه نداشته باشند اما خب همه پولدارها هم که نخبه نیستند. ما داریم می بینیم بسیاری از قهرمانان و افتخار آفرینان ورزشی کشورمان از قشر متوسط و حتی ضعیف جامعه هستند که استعداد خوبی در ورزش دارند. الان شما نگاه کنید تلویزیون را که روشن می کنید مسابقات کشتی را پخش می کند. مثل فوتبال. این یعنی دیده شدن.

 

البته با ساخت فیلم و انیمیشن های ورزشی اقدام به جذب مردم به ورزش کنیم. اینطور نیست؟

بله اما این مسائل به بخش فرهنگی برمی گردد. مثلا شبکه ورزش به جای آنکه مدام فوتبال نشان دهد برنامه آموزش شطرنج یا دیگر رشته ها را هم در برنامه های خود بگنجاند. حالا در قالب فیلم انیمیشن یا هر چیز دیگری. این خب خیلی تاثیر دارد برای روی آوردن به ورزش. شما نگاه کنید کارتون فوتبالیست ها زمانی که آمد چقدر تاثیر داشت حتی در رشته های دیگر. چون به هر حال ورزش قهرمانی و سختی های آن را به تصویر می کشد و کسی که علاقه داشته باشد جذب می شود. حتی کسی که علاقه ای هم نداشته باشد ممکن است علاقه مند شود. این مسائل بی تاثیر نیست. قاعدتا در هر حوزه ای باید روی مسئله فرهنگی آن کار کرد اما بعد اقتصادی را نمی توان نادیده گرفت.

 

اما همه گله ها هم مالی نیست و خیلی وقتها ورزشکاران و قهرمانان از بی توجهی مسئولین شکایت دارند.

بله. بعضی ها هم به توجه نیاز دارند. یعنی همیشه هم مسئله پول نیست. مثلا من قهرمان می شوم. روی سکو می روم مدال می گیرم. بله نتیجه سالها کار و تلاشم را گرفتم. برای کشورم افتخارآفرینی کردم. پرچم آن را به اهتزاز در آوردم و باعث خوشحالی مردم کشورم شدم اما خب انتظار دارم وقتی به کشور برمی گردم با استقبال مسئولان یا پیام های تبریک آنها مواجه بشوم. اینکه کاری که می کنید دیده شود خیلی مهم است و خیلی در روحیه و انگیزه یک ورزشکار تاثیر می گذارد

 

برگردیم به بحث مالی. آیا واقعا راهی نیست برای حل کردن مشکلات مالی ورزشکاران؟

چرا هست. درست است که بودجه ورزش کم است و به دلیل مشکلات اقتصادی دست فدراسیون ها نیز برای حمایت های مالی از ورزشکاران خیلی باز نیست. اما باز هم می توان راه های ساده و کم هزینه ای یافت برای حمایت کردن از ورزشکاران. برای نمونه من همیشه می گویم چرا برای بیلبوردهایی که در اقصی نقاط خیابانهای شهر زده شده از تصویر ورزشکاران و قهرمانان استفاده نمی شود؟ این کار هزینه ای در بر ندارد. اما در مقابل باعث مطرح شدن ورزشکار می شود. باعث می شود او دیده و شناخته شود و به واسطه همین مطرح شده می تواند خرج خودش را در بیاورد. از این دست کارها هم می توان کرد برای جبران هزینه های سنگینی که روی دوش ورزشکاران و قهرمانان است.

 

یعنی شرایطی فراهم کنیم که ورزشکار با ورود به دنیای تبلیغات بتواند هزینه های خود را تامین کند.

بله. این یک راه است. راه دیگر حمایت شرکت ها و ارگانهای مختلف است. مثلا یک قانونی بود که سرمایه گذاران می توانستند مالیات خود را (مالیات اصلی نه مالیات هزینه چرا که این دو با هم متفاوت است) در ورزش هزینه کنند. یعنی در ورزش تیمداری کنند و به این شک هم دیده می شوند و هم ورزش از قبال آنها سود می برد. برای این سرمایه گذار هزینه کردن در ورزش هم خب به مراتب خوشایند تر است. پولی را که قرار است به عنوان مالیات پرداخت کند در ورزش هزینه می کند و با این هزینه کردن یا تیمداری در ورزش دیده هم می شود و به واسطه همین تبلیغات درآمدزایی می کند. اما متاسفانه این قانون برداشته شد به طوریکه حالا حتی نفت را هم از تیم داری منع کردند!‌ در حالی که این یک قانون خوب و کمک شایانی به روزش کشور بود.

 

اتفاقا می خواستم همین مسئله را مطرح کنم. اینکه در دنیا هزینه های ورزش را بخش خصوصی یا اسپانسرها پرداخت می کنند اما در ایران اسپانسرها تمایلی به هزینه کردن در ورزش ندارند. 

بله. چون هیچ سود و منفعتی ندارد برای سرمایه گذار. مثلا همین قانون مالیات را شما برای شرکت های خصوصی و بانک ها بگذارید. خب طرف می خواهد مالیات را به دولت بپردازد در ورزش هزینه می کند. خیلی هم بهتر دیده می شود. یعنی هم مالیاتش را پرداخت کرده هم دیده شده و در این میان ورزش هم به واسطه همین حضور مشکلات مالی که همواره با آن دست و پنجه نرم می کرده را حل و فصل کرده است. متاسفانه قانون های خوبی کنید که برداشته شده است و این به سود ورزش نیست.

 

متاسفانه ما یا قوانین خوبی وضع می کنیم که ضمانت اجرایی ندارد یا آنها را به هر دلیلی لغو می کنیم واین همواره یکی از مشکلات ورزش کشور است.

بله مثلا یک قانونی بود که براساس آن کسانی که مدال نوجوانان هم آسیا داشته باشند از سربازی معاف می شدند اما الان این قانون رو برداشتند فقط کسانی که مدال جهانی دارند معاف از سربازی می شوند. خب این باعث می شود اون فرد 18 ساله خیلی روی ورزش قهرمانی متمرکز نشود. یا مثلا ورزشکار بیست ساله شاید دوران سربازی خود را گذرانده باشد. یا اگر نگذرانده باشد با مشکلات خروج از کشور مواجه می شوند. درحالی که ورزشکاری که مدال آسیایی کسب کرده هم دارد به کشورش خدمتش را می کند پس چرا به نوعی حمایت نشود. می دانید؟

 

یعنی مشکلاتی که دولت به دلیل شرایط اقتصادی نمی تواند حل و فصل کند را بخش خصوصی می تواند برطرف کند اما این راه هم بسته شده است.

ببینید قانون گذاری ها باید درست شود. تا زمانی که قانون گذاری ها درست نشود همه چیز را که نگاه کنید به قانون برمی گردد. حتی در بوجه ای که توزیع می شود. مثلا الان شما نگاه کنید کشتی 200 میلیارد بودجه دارد. 70 میلیارد از مجلس بودجه می گیرد. علاوه بر آن‌ از طرق دیگر و ارگانهای دیگر هم کمک مالی می گیرد. همین باعث دیده شدن کشتی می شود و باعث می شود که اسپانسرها به این رشته جذب شوند. اما رشته ای که فقط شش میلیارد تومان بودجه دارد نمی تواند ورزشکارش را به همه سماباقت اعزام کند. نمی تواند تبلیغات بگیرد نمی تواند. هر کاری که می خواهید انجام دهید به پول نیاز دارید. در اصل اگر او دید وجود داشته باشد مشکلات زیادی حل و فصل می شود.

 

این در رشته هایی مثل شطرنج که برای بالا بردن رنکینگ نیاز به حضور در مسابقات مختلف دارند شرایط را به مراتب سخت تر هم می کند وقتی مشکلات مالی مانع از اعزام ها شود. این طور نیست؟

همین دیگه اون دید اگر وجود داشته باشد شطرنج یک رشته خاص است. رشته ای است که تفکر مردم را نشان می دهد. به نظر من.یعنی می گویند ایرانی ها افراد باهوشی هستند. مغزشان کار می کند. البته این نگاه من است. اما خب وقتی می بینم روس ها و آمریکایی ها تا چه اندازه هزینه می کنند که بگویند مغز برتر دنیاهستند. من در رشته خودم شطرنج را مثال می زنم.

 

یعنی دیدمان به ورزش با انتظاراتی که آن داریم همخوانی ندارد.

نه. همان اختیارات را برای شرکت های خصوصی هم مهیا نمی کنند. اگر همان بحث مالیات را برای شرکت ها مهیا کنند شما ببینید چه پولی وارد ورزش می شود. اما ان را قانون گذار باید تصمیم کنند. الان شما نگاه کنید هندی ها در هر مسابقه ای که حاضر می شوند یک بانک به عنوان اسپانسر حمایتشان می کند. یا مثلا ماگنوس کارلسن که قهرمان جهان است با اینکه این همه پولدار است اما در هر مسابقه ای یک بانک اسپانسرش است. اما همه اینها به شرطی است که بخش خصوصی را به یک شکلی درگیر کنند که برای حمایت از ورزش پا پیش بگذارد. یعنی حداقل منطق من که این را می گوید. ولی باز هم برمی گردد به این تفکر که در ایران ترجیح می دهند در بهداشت و درمان هزینه کنند تا در ورزش

 

درحالی که هر اندازه سرانه ورزش کردن بالا برود بی شک هزینه درمان و بزهکاری در جامعه کاهش خواهد یافت.

دقیقا. اما این طرز تفکر وجود ندارد متاسفانه. در تمامی موارد. مثلا شما در آموزش و پرورش را نگاه کنید. در برنامه های تلویزیونی نگاه کنید. کدام مدارس ما در زنگ های ورزش به آموزش اصولی می پردازند. همه مدارس آسفالت هستند و نهایت یکی دو توپ بیندازند زیر پای بچه ها که بازی کنند. این تفکر از پایه ایراد دارد. چرا که از همان مدارس می توان استعدادها را شناسایی کرد و در راستای پرورش آن گام برداشت. چرا که هر چه افراد از سنین پایین تر استعداهایشان کشف شود و تخصصی آموزش ببیند برای پروزش یافتن‌ آن سیستم آموزشی بازده بیشتری خواهد داشت.

 

یعنی در مدارس به ورزش هم با همان دیدی نگاه شود که به ریاضی و سایر دروس نگاه می شود؟ به همان اندازه جدی و اصولی؟

بله اما الان شما نگاه کنید امکانات مدارس برای ورزش چیست. حالا شطرنج نیاز به امکانات خیلی خاصلی ندارد و چند صفحه کار بچه ها را راه می اندازد اما برای آموزش سایر رشته ها باید امکانات فراهم باشد. اما چند تا مدارس استخر دارند. یا امکانات لازم برای آموزش سایر رشته ها. در خصوص فرهنگ سازی برای بالا بردن عرق ملی هم به همین اندازه سست عمل کرده ایم. زمان ما مدام فیلم های دوران جنگ ایران و عراق را نمایش می داند اما الان کجا شاهد انجام کارهای فرهنگی در این زمینه ها هستیم. خب همه این مواردی که مطرح شد حلقه های یک زنجیر هستند که هر کدام ایراد داشته باشد کار اصولی پیش نمی رود. ببینید یک سری مسائل باید آموزش داده شود. مثلا من از بچگی پدرم برایم داستان آرش کمانگیر تعریف کرده. شاهنامه خوانده. فیلم های زمان جنگ را دیدم که چطور یکسری برای حفظ خاک کشورشان جانشان را هم دادند.من هنوز تحت تاثیر آن فیلم ها هستم. هنوز تحت تاثیر داستان شهید فهمیده هستم. خب بدون شک این مسائل فرهنگی در بالا رفتن عرق ملی من تاثیر گذار است. اما من الان چطور باید این مسائل را به ورزشکار توضیح دهم وقتی نه در تلویزیون دیده نه در مدرسه آموزش دیده!

 

اما همه این موارد باید دو طرفه باشد تا نه سیخ بسوزد نه کباب.

البته این را هم بگویم. همانطور که از ورزشکار توقع داریم عرق ملی داشته باشد و برای بالا بردن پرچم کشورش تلاش کند خودمان هم باید برای مهیا کردن شرایط او تلاش کنیم در غیر این صورت نمی توانیم یک طرفه انتظار داشته باشیم. چرا که ورزشکار نیز تا یک حدی توان دارد. وقتی ده سال تلاش می کند از جیب هزینه می کند اما باز هم هیچ کاری برای او انجام نمی شود خب نمی توان انتظار داشت وقتی کشورهای دیگر دهها برابر ما به او پول می دهند تا دانشی که دارد را به ورزشکارانشان آموزش بدهد دست رد به سینه آنها زده و بماند. ما هم باید برای حفظ ورزشکارمان تلاش کنیم. ورزشکار که نمی تواند برای تامین مخارج خود به دست فروشی روی آورد !

 

کما اینکه داشتیم ورزشکارانی که برای تامین معاش خود به دست فروشی روی آورده اند. البته کار کردن عیب و عار نیست اما شان ورزشکار هم باید حفظ شود. چرا که روی آوردن یک ورزشکار به دست فروشی برای وجهه کشور هم خوب نیست.

بله دیگر. خب یکسری به جای دستفروشی ترجیح می دهند در خارج از کشور مربیگری کنند. من با آنهایی که وقتی از ایران می روند علیه کشورشان موضع گیری می کنند کاری ندارم. بحثم آنها نیست. بحثم نفراتی است که برای شرایط امکانات و درآمد بیشتر به مربیگری در کشورهای دیگر روی می آورند است. خب وقتی می بینند اینجا شرایط مهیا نیست اما در خارج از کشور بابت آموزشی که می دهند هزینه بسیار خوبی پرداخته می شود چرا این کار را نکنند. این کار بدی نیست. کما اینکه همین نفرات هم اگر شرایط خوبی در داخل کشور داشته باشند نمی روند. چون همین فرد در داخل وقتی شطرنج تدریس می کند هزینه هایش نمی خواند.

همه چیز که گردن ورزشکار نیست. مسئول هم باید حمایت کند و مسئولیتش را به نحو احسن انجام دهد. من به ورزشکاری که 200 هزار تومان ندارد هزینه اتوبوس را برای حضور در مسابقات کشوری بدهد چه می توانم بگویم وقتی می بینم لنگ 300- 400 هزار تومان است!

مسئله این است که طرز تفکر باید از بالا درست شود. که این ورزش هم اوقات فراغت جوان را پر می کند. همه سلامت جامعه را تضمیمن می کند.هم افتخار آفرینی می کند. این دیدگاه باید در عمل وجود داشته باشد. اما مسئله این است که این دیدگاه وجود ندارد!

 

اما خوب حرف می زنیم!

بله متاسفانه. اما به حرف زدن که نیست. باید به درستی مدیریت کرد. همه جا هم باید مدیریت به درستی انجام شود. همه مراتب باید درست پیش برود. یعنی قانون گذار قانون درستی تدوین کند. بودجه درستی در نظر گرفته شود. بودجه ای که در اختیار وزارت قرار می گیرد در جایی دیگر خرج نشود و به دست فدراسیون برسد پولی که دست فدراسیون رسید خرج ورزشکار شود نه پر کردن چاله چوله ها و به درستی هزینه شود. یعنی هر کجای کار که درست و اصولی پیش نرویم یک پای کار می لنگد.برای نمونه فدراسیونی که ما تحویل گرفتیم 120 هزار یورو بدهی داشته است! بدهی برق داشته 14 میلیارد بدهی مالیاتی داشته !‌ من درک نمی کنم. تصور می کنم هر مدیری که می خواهد برود باید بدهی هایش را تسویه کند بعد برود. این چه سیستمی است که مدیر بعدی که می آید باید از منفی شروع کند. مشکلات یکی دو تا نیست. اما مهم ترین مشکل همچنان مسائل مالی است که با این شرایط اقتصادی ورزشکار را به شدت تحت فشار گذاشته است

 

یعنی نمی توان همه وظایف را بر دوش ورزشکار گذاشت و به همان اندازه که او برای کسب موفقیت تلاش می کند مسئولان نیز باید تلاش و حمایت کنند. درست است؟

بله صد در صد. واقعیت را که نمی توان نادیده گرفت. یک جوان الان در تامین هزینه هایش واقعا مشکل دارد. الان گوشت شده کیلویی 500 هزار تومان. سر چه کسی را داریم کلاه می گذاریم. یک ورزشکار حرفه ای باید تغذیه حرفه ای هم داشته باشد تا بتواند در مقابل تمرینات پرفشاری که انجام می دهد آمادگی بدنی خود را حفظ کرده و بالا ببرد.

 

با این شرایط فکر نمی کنید کم کم ورزش از سبد خانواده ها حذف می شود و تنها قشر پولدار جامعه می توانند در این حوزه فعالیت کنند؟ در حالی که برکسی پوشیده نیست بسیاری از ورزشکاران و قهرمانان کشور از قشر متوسط و حتی ضعیف هستند.

بله. چون هر خانواده ای مجبور است اولویت های اصلی زندگی اش را تامین کند و ورزش می شود اولویت چندم. خب وقتی کسی غذا ندارد بخورد می تواند برای ورزش هزینه کند؟ خب معلوم است که با این شرایط خانواده ها الویت های اصلی زندگی را مد نظر قرار می دهند و کم کم از ورزش دور می شوند. چون در واقع چاره دیگری ندارند. از آن طرف مربیان هم برای امرار معاش ناچار هستند شهریه هایشان را بالا ببرند. الان ما مربی داریم که ساعتی یک میلیون تومان می گیرد. خب او هم به دنبال تامین نیازهای زندگی خودش است. اما خب از سوی دیگر این باعث می شود خیلی ها به دلیل همین بالا رفتن هزینه ها و شرایط نامناسب اقتصادی خانواده شطرنج یا هر ورزش دیگری را کنار بگذارند. بعد هم ورزش می ماند برای پولدارها اما همه پولدارها هم که الزاما نخبه نیستند! به همین دلیل هم هست که می گویم بزرگترین معضل پیش روی ورزش اقتصاد است

 

و نگاه اشتباه مسئولان.

بله دقیقا. که انتهای ماجرا را نگاه می کنند. مثلا شما الان مالیات یک بیست و هفت صدم درصد یک قانون گذاشتند اما باز معلوم نشد اون پولی که از 9 درصد ارزش افزوده برمی دارند. خب یک حرکت مثبتی بود اما ما در این یکسالی که گذشت در فدراسیون شطرنج هیچ اثری از این بیست و هفت صدم درصد از 9 درصد ارزش افزوده ندیدیم. یعنی طرح خوب است اما اجرایش قرار است. چون هرکجای این چرخه که ایراد داشته باشد باعث می شود اوضاع خوب پیش نرود و یک پای کار بلنگد.

 

یعنی حتی اگر قانون خوبی هم داشته باشیم اما ضمانت اجرایی نباشد درست اجرا نمی شود.

 بله. یک بار بودجه را می دهند دست اداره کل. یک بار می دهند دست فدراسیون.یک بار می دهند بخش عمومی یک بار می دهند دست خصوصی. هر بار یک جایی می چرخد. من الان برای تیم ملی باید ساعتی 20 هزار دلار مربی بیاریم برای تیم ملی. خب با این رشد ارز شرایط سخت است.

 

فکر می کنم یکی از مشکلات ورزش این است که نمی خواهیم اشتباهاتمان را بپذیریم و شما تا زمانی که نخواهید اشتباهتان را بپذیرید نمی توانید آن را حل کنید. چون در واقع شما وقتی می توانید مشکلی را بررسی و حل کنید که قبول داشته باشید وجود دارد. اما وقتی از اصل منکر می شوید چطور می خواهید آن را حل و فصل کنید.

دقیقا مسئله همین است. باید مشکل را بررسی کرد. همه دغدغه مالی ندارد. خیلی ها اتفاقا از لحاظ مالی تامین هستند. ممکن است یکی فقط مشکل مالی دارد. یکی مشکل سربازی دارد. یکی مشکل مادر شدن دارد. یکی مشکل حمایتی دارد. باید بررسی کرد ببینیم اصلا کسی که می رود به چه دلیل است. انتقاد صرف کاری از پیش نمی برد. باید بررسی کنیم. شاید یک مشکلی یک جای کار باشد که متوجه آن شدیم و برطرف کردیم و دیگر ورزشکاری به آن دلیل خاص نرود. می دانید باید حرف زد باید بررسی کرد تا ببینیم داستان چیست. چرا این مشکلات رخ می دهد.

فکر می کنید چرا بررسی نمی کنیم. یعنی مشکلات انقدر حاد است که حل شدنی نیست؟

نه هیچ مشکلی آنقدر حاد نیست که نتوان حل کرد. برای هر مشکلی می توان راهکاری یافت. به شرط آنکه با نگاهی باز به بررسی آن بپردازیم و در راستای حل مشکل قدم بردارید. برای نمونه ببینید من یک بار یک طرحی دادم گفتم به هر فدراسیونی یک بیلبود تبلیغاتی بدهید. خودش خرج خودش را در می آورد. می تواند ورزشکار و قهرمانش را مطرح کند. هیچ هزینه ای ندارد. شما می خواهید تبلیغ کنید. می خواهید یک فرد معمولی را مطرح کنید خب ورزشکاری را مطرح کنید که کلی هم زحمت کشیده است. این طوری هم دیده می شود هم اسپانسرها حمایت از او را استقبال می کردند.

 

این مسئله می تواند حتی کمکی به حل مشکلات مالی ورزشکار و فدراسیون ها باشد. خصوصا که پرداخت پاداش ها بعد از کسب موفقیت های مختلف نیز عمدتا با تاخیر بسیار انجام می شود.

بله هم با تاخیر برگزار می شود هم گاهی برگزار نمی شود و هم از هیچ قانونی پیروی نمی کند. مثلا زمانی که من مسابقه می دادم یک طلا 40 سکه پاداش داشت اما الان اینطور نیست. نه فقط تورم را در پرداخت پاداش ها در نظر نمی گیرند که گاه حتی می گویند امسال اصلا مراسم تجلیل نداریم. خب این یعنی چی؟ ورزشکار این همه زحمت کشیده خون دل خورده موفق شده به راحتی می گوییم از او تجلیل نمی شود. این طور که نمی شود.

 

این باعث سرخوردگی ورزشکار هم می شود؟

دقیقا. یکسال هست یکسال نیست. یک بار می گویند فقط آنهایی که بازیهای آسیایی بودند یک بار می گویند المپیکی ها.خب این انگیزه ورزشکار را پایین می آورد. منظورم به شخص خاصی نیست. همه در این مسئله درگیر هستیم و به نوعی دستی بر آتش داریم. از قانون گذار گرفته تا وزیر تا فدراسیون آموزش پروزش صدا و سیما مربی ورزشکار و طرز تفکرش. همه مثل حلقه های یک زنجیر به هم مرتب هستند و یکی از حلقه ها که معیوب باشد کار پیش نمی رود. حتی اگر پیش برود هم آنطور که باید، پیش نمی رود.

 

با گفت وگوشونده در اینجا، بیشتر آشنا شوید

(نظرات مطرح شده در گفت وگو، دیدگاه توداک نیست و صرفا برای تضارب آرا، بازتاب داده شده است)

تولید شده در تحریریه toudak.ir