صندلی‌های پربحث؛ «افرادی که پشت سد کنکور قرار می‌گیرند شانس برابر ندارند»

توداک- رسیدن به صندلی های دانشگاه که با آرزوها و آینده بسیاری از جوانان، گره خورده است، راه پرپیچ و حاشیه ای است، تا جایی که مشکلات فراوانی را پیش روی خواهندگان آن، ایجاد می کند.

در برخی موارد مدارس یا حتی دانشگاه‌های غیرانتفاعی برای تربیت فرزند مدیران متوسل به دریافت پول از افراد دیگر می‌شوند. علی نجفی توانا استاد دانشگاه و رئیس پیشین کانون وکلای تهران معتقد است که در چنین شرایطی، هیچ یک از این آقازاده‌ها و افراد متمول این‌چنینی در عرصه علمی صاحب نام نشده‌اند و توفیقی نیافته‌اند.

 

آقای دکتر نجفی توانا! بر اساس آمارها گفته می‌شود حضور در دانشگاه‌های دولتی، به توان اقتصادی افراد گره خورده است، آیا شما این مساله را مشهود می‌بینید؟

در تمام دنیا چنین است و کشور ما نیز استثنا نیست، افراد بر اساس اهدافی که حاکمیت یک جامعه برای مردم تعریف می‌کند زندگی خود را بر اساس علایقشان طراحی و برنامه‌ریزی و سپس در آن مسیر حرکت می‌کنند. برای رسیدن به این اهداف از ابزار و ساز و کارهای مختلف استفاده می‌شود. در کشورهای جهان سوم از جمله کشور ما در چندین دهه گذشته بعضی از رشته‌های تحصیلی مانند پزشکی، مهندسی و حقوق از جمله ابزاری بوده است که می‌توانستند افراد را به اهداف تعریف شده آن‌ها برسانند. به روایت روشن‌تر فرزندان ما به ویژه از زمانی که امکان تحصیل در کشور فراهم شد و بی‌سوادی کاهش یافت، با ورود به این نوع رشته‌ها تلاش کردند تا آرمان‌ها و آرزوهایی که در آن‌ها نهادینه شده بود را برآورده کنند. به این منظور، هر فردی که امکان تحصیل داشت، عمدتا مبادرت به مطالعه می‌کرد و مدارج مختلف علمی را می‌پیمود. طبیعتا از آن زمان تا کنون هر خانواده‌ای که امکان بسترسازی مناسب از جهت تعیین مدرسه، معلم خصوصی و تهیه دیگر امکانات را بهتر از دیگران داشت، فرزندانشان نیز شانس بیشتری برای طی کردن این مدارج می‌یافت. در همین حین در خانواده‌های فرودست و فقیر شرایط به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد و بسیاری از فرزندان این خانواده‌ها برای گذران زندگی خانواده مجبور به ترک تحصیل، حتی در مدارج پایین بودند. بنابراین آن‌ها شانس و موقعیت خود را برای رسیدن به اهداف تعریف شده در جامعه از دست می‌دادند. اما نباید فراموش کرد که از میان همین خانواده‌های فرودست، بسیاری از افراد به دلیل نیازی که احساس می‌کردند، با وجود چالش‌ها و موانع مختلف، این مراحل تحصیل را طی می‌کردند و در بالاترین رشته‌های کشور پذیرفته و مشغول به تحصیل می‌شدند. به تدریج و با افزایش رقابت و ایجاد موسساتی که جنبه تقویتی داشتند، مثل کلاس‌های کنکور، شانس بیشتری برای افرادی که مایل بودند فرزندانشان از لحاظ توان تحصیلی ارتقا پیدا کند، ایجاد شد. با عنایت به اینکه ورود به این نوع موسسات نیازمند پرداخت هزینه‌هایی بود که همه از عهده آن برنمی‌‌آمدند، معمولا فرزندان خانواده‌های توانمند شانس بیشتری برای ثبت نام در این موسسات و قبولی در کنکور داشتند. در سال‌های اخیر رقابت باز هم بیشتر شد و با این وجود افرادی که پشت سد کنکور قرار می‌گیرند، شانس برابر ندارند. بعضی از آن‌ها در کلاس‌های تقویتی یا استفاده از معلم خصوصی شانس شرکت می‌کنند و بعضی دیگر امکان تحصیل در مدارس غیردولتی و غیرانتفاعی را دارند.

این صرف هزینه‌ها توانسته شایستگی کافی را نیز ایجاد کند؟

این مدارس و موسسات با دریافت پول، توانمندی‌های افراد را افزایش می‌دهند و استعداد بالقوه را بالفعل می‌کنند. اما این امر مانع از آن نشد که متوجه این واقعیت بشویم که در فرآیند تحصیل کماکان شاهد حضور افراد در رشته‌های شاخص و به دلیل انگیزه‌های بسیار قوی هستیم. آن‌ها که با سختی وارد این حوزه می‌شوند، در ادامه مسیر در عمل توفیق بیشتری نسبت به آنانی داشتند که با صرف هزینه‌های سنگین و استفاده از مراکز خصوصی به این دوره‌ها ورود پیدا کرده بودند. به این ترتیب نخبه‌ها و افراد با توانمندی بالای علمی را عمدتا در میان فرزندان خانواده‌هایی پیدا می‌کردیم که از نظر اقتصادی شرایط مساعدی نداشته‌اند و به سختی درس خوانده‌اند، چون انگیزه درس خواندن و فارغ‌التحصیلی یکی از عاملین موثر است و در سوی دیگر انگیزه رشد و ارتقا قرار دارد. این رشد و ارتقا علمی نیازمند انگیزه‌ای بسیار قوی است که باید در دوران کودکی در ضمیر ناخودآگاه شخص نهادینه شده باشد.

 

این امور در نتیجه چه مسائلی در سطح سیاستگذاری ناشی شده است؟

متاسفانه با وجود اینکه در قانون اساسی ما تحصیل رایگان است و همه باید از فرصت برابر استفاده کنند، مثل بسیاری دیگر از موارد، بسیاری از مدیران با بی‌تدبیری و سومدیریت بستری را فراهم کرده‌اند که افرادی با رانت موسسات خصوصی را راه‌اندازی کنند.

بعضی از آن‌ها حتی با گرفتن املاک از سازمان‌های مختلف که به نوعی نگهدارنده اموال مصادره‌ای بوده‌اند، مدارس مختلف را یا برای تربیت فرزند خودشان و یا برای دریافت پول از افراد دیگر در چارچوب بعضی مدارس و حتی دانشگاه‌های غیرانتفاعی تاسیس کرده‌اند و تبعیض تحصیلی به وجود آورده‌اند. اما جالب این است که هیچ یک از این آقازاده‌ها و افراد متمول این‌چنینی در عرصه علمی صاحب نام نشده‌اند و توفیقی نیافته‌اند. در نهایت افراد دیگری موفق بوده‌اند و با وجود این بی‌عدالتی و سومدیریت تبدیل به مغزهای کشور شده‌اند که باز هم با سومدیریت توان حفظ آن‌ها را نیز نداشته‌ایم و آن‌ها اکثرا به خارج از کشور مهاجرت کرده‌اند. دیگر کشورها با پذیرش آن‌ها و فراهم کردن شرایط، امکان جذب این افراد را ایجاد کرده‌‌اند. نکته دیگر این است که با افول اعتبار مدارک تحصیلی و باز گذاشتن درب ورود به دانشگاه‌ها، دانش‌آموزان و دانشجویان چوب ضوابط مختلف، وجود پردیس‌ها در دانشگاه‌های دولتی و همچنین ایجاد و توسعه دانشگاه آزاد، پیام نور و دیگر دانشگاه‌های اینچنینی را می‌خورند و بنابراین امروز شاهد افول تحصیلات هستیم.

 

این ناکارآمدی در چه قسمت‌های دیگری از سیستم آموزشی وجود دارد و چه هزینه‌های دیگری را به افراد تحمیل کرده است؟

من بعد از نزدیک به 4 دهه تدریس در دانشگاه‌های کشور، شاهد این شرایط هستم که فرزندان ما در دوره کارشناسی یا در مقاطع ارشد و دکتری حتی نصف مدرک تحصیلی خود نیز توانایی علمی ندارند. این امر در دیگر رشته‌ها چون پزشکی، مهندسی و حقوق به دلیل افزایش متقاضیان، شرایطی را ایجاد کرده است که در بسیاری از موارد شاهد هستیم که فرد با داشتن کارشناسی ارشد در رشته مهندسی، مشغول به کارگری است و به کارهای غیرمرتبط به تحصیل خود ادامه می‌دهد. همچنین بسیاری از دانشجویان، حقوقدانان و پزشکان به دلیل کمبود درآمد به کارهای غیر تخصصی و غیر متعارف مثل جابه‌جایی مسافر می‌پردازند. به عنوان جمع‌بندی باید اضافه کنم که با وضع تبعیض و بی‌عدالتی در کشور و به دلیل افزایش بی‌رویه دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها، بدون نیازسنجی در این سه رشته که کماکن از نظر سنتی اعتبار نظری دارند، اعتبار آن‌ها در عمل از بین رفته است. افراد محصل در این سه رشته ، الزاما فرزندان افراد ثروتمند نیستند. در بسیاری از موارد شاهد هستیم که افرادی که در این سه رشته با معدل‌های پایین وارد می‌شوند، در چارچوب ظرفیت‌هایی هستند که برای برخی خانواده‌ها در نظر می‌گیرند و آن‌ها را وارد دانشگاه می‌کنند. بعضی از این افراد تلاش می‌کند اما چون با معدل‌های پایین وارد این دست رشته‌ها می‌شوند توانایی لازم را ندارند و در نهایت نتیجه این است دانش در کشور ما افول کرده و دچار ضعف شده است.

 

با گفت وگوشونده در اینجا، بیشتر آشنا شوید

(نظرات مطرح شده در گفت وگو، دیدگاه توداک نیست و صرفا برای تضارب آرا، بازتاب داده شده است)

تولید شده در تحریریه toudak.ir