توپ چهارگوش؛ «حرف‌زدن از مشکلات ورزش و ورزشکار حوصله زیادی می‌خواهد»

توداک- اوضاع ورزش در کشور از زبان ورزشکار و مسوول ورزش، خوشایند نیست. همچون بازی با توپ چهارگوش در زمین گل آلود است شاید.

اما افتخارآفرینی ها و تسخیر سکوهای ارزشمند در میادین مختلف، همان جایی است که جامعه ورزش را از ناامیدی به دور می کند. شهرام الله آبادی رئیس هیئت تکواندو اصفهان، درباره معضلات ورزش، حرف های زیادی دارد.

 

سالهاست که در تکواندو مشغول فعالیت هستید. چه زمانی که به عنوان ورزشکار دنبال کسب مقام و عنوان برای کشور بودید و چه حالا که به ریاست هیئت تکواندو استان اصفهان را به عهده دارید. در همه این سالها مشکلات ورزش و ورزشکار را در چه چیزی دیدید؟

حرف زدن از مشکلات ورزش و ورزشکار حوصله زیادی می خواهد. اما فکر می کنم قبل از پرداختن به مشکلات ورزش باید به افرادی بپردازیم که چوب لای چرخ ورزش می گذارند. آخر ماه آینده ما مجمع عمومی هیئت تکواندو را داریم و باید گزارش عملکردم را ارائه بدهم اما به این فکر می کردم در کنار ارائه گزارش عملکردم صحبتی هم در خصوص آنهایی داشته باشم که چوب لای چرخ ورزش می گذارند داشته باشیم و عملکرد همه را بررسی کنیم. مثلا از عملکرد مدیرکل ورزش استان اصفهان را هم بررسی کنیم. مدیرکلی که سال 1401 خانه تکواندو اصفهان را از دست هیئت استان اصفهان گرفت و به بخش خصوصی داد. ببینید یکی از مسائلی که خیلی ها با آن در حال دست و پنجه نرم کردن هستند و ورزش استان اصفهان را به چالش کشیده این است همین بحث واگذاری اماکن ورزشی از طریق مزایده به بخش خصوصی است. اینکه سالن های ورزشی کشور باید در مزایده به بخش خصوصی سازی واگذار شود. بعدا من هیئت تکواندو یا هیئت فوتبال استان اصفهان که زمین چمنی که داشت را از آن گرفتند تازه باید برویم پول بدهیم سالنی که 20 سال دستمان بوده را ازبخش خصوصی اجاره کنیم! تازه آیا بشود یا نشود.

یعنی مسئولان بالادستی جای کمک به حل مشکلات گره آن را کورتر می کنند؟

 ببینید ‌حرف من این است من رئیس هیئت تکواندوی استان اصفهان به عنوان کسی که 38 سال است در تکواندو کار کردم سالها به عنوان عضو تیم ملی تکواندو در ورزش این کشور کار کردم مدال کسب کردم مدالهایم را به آستان قدس رضوی تقدیم کردم یازده مدال جهانی دارم قهرمانان و ورزشکارانم را درک می کنم چون از جنس این رشته هستم. اما تنها درک کردن ورزشکار کافی نیست. منِ رئیسِ هیئت تکواندو یک استان نباید دغدغه سالن یا پول داشته باشم. باید همه فکر و ذکرم المپیک باشد. آنهم رشته ای مثل تکواندو. همه فکر من باید المپیکی باشد که قرار است سال آینده برگزار شود. اینکه آیا می توانم یکی از قهرمانانم مثل آقای یزدانی را با آمادگی کامل روانه فرانسه کنم؟ باید همه دغدغه های مالی من حل شود تا تمام تفکراتم روی این ورزشکار و آماده سازی آن باشد. اما مسئولین خود استان برای ما حاشیه سازی می کنند. می آیند سالن ما را از ما می گیرند ! به طوریکه همه فکر و ذکر و دغدغه من شده این سالن ! حالا من از کجا سالن پیدا کنم‌ کاسه گدایی دست بگیرم برای پیدا کردن سالن؟ تازه بعد از سه سالی که ریاست هیئت استان مرا به عهده دارم نه فقط ریالی به من پرداخت نشد و هیچ بودجه از هیچ جایی دریافت نکردم. در مقابل می آیند سالن ما را هم از ما می گیرند بعد می گویند بروید سالن پیدا کنید بعد گزارش عملکردتان را هم بدهید! کدام یک از این مسائل با هم جور است؟

 

خب فکر می کنید چرا چنین اتفاقی رخ می دهد؟

این را آنهایی باید پاسخ دهند که چنین تصمیماتی اتخاذ می کنند. چند روز قبل در خدمت موسوی لارگانی نماینده مجلس بودم چند پزشک هم حضور داشتند. گله کردم گفتم مثل این می ماند که بیمارستان و همه ابزارآلات را از شما بگیرند بعد انتظار داشته باشند با دست خالی هم عمل جراحی انجام دهید و موفق باشید و هم بیمارستانی که از شما گرفته اند را مدیریت کنید بدون آنکه بتوانید در آن حضور داشته باشید! آخر سال هم باید گزارش کار بدهید و پاسخگو باشید چرا اینجا بد شد چرا آنجا بد شد! این طور که نمی شود. اول چاه را بکنید بعد مناره بدزدید! اول شرایط را برای من فراهم کنید بعد عملکرد بخواهید نه اینکه ابزار کار را هم از من بگیرید بعد خواهان عملکرد خوب و مثبت هم باشید

 

پس در واقع مشکلات ورزش تنها گریبان ورزشکاران را نمی گیرد و در مواردی هم مسئولان را یقه می کند. این طور نیست؟

شما وقتی با یک قهرمان ‌یک ورزشکار‌یک مربی یا حتی یک داور صحبت می کنید یکسری دغدغه های مشترکی دارند نظیر مشکلات مالی بیمه ای شغل و… برای نمونه داوران گله مند هستند که اگر در سفرهایی که می روند اتفاقی برایشان رخ دهد از آنجا که بیمه نیستند هیچ کسی پاسخگو نیست. من مسئول هم دغدغه هایی دارم که قابل توجه است. در واقع دغدغه های من دغدغه همه ورزشکاران ‌قهرمانان مربیان و داوران است. تکواندو اصفهان 75 هزار نفر جمعیت دارد. تعداد کمی نیست. به اندازه یک کشور ما تکواندوکار داریم که باید اداره کنیم. پس باید به طور ویژه به این جمعیت نگاه کرد. باید مسئولی که می گذارند بالای سر ما به عنوان مدیرکل ورزش استان متوجه مسائل و دغدغه های هیئت های ورزشی باشد. ما با چالش و مشکلات مالی مواجه هستیم.

 

اما استان اصفهان حامیان مالی بزرگی دارد که می توانند با حمایت از ورزش باری از دوش هیئت ها به خصوص از لحاظ مالی بردارند اینطور نیست؟

خب ما در استان اصفهان باشگاه های بزرگی چون ذوب آهن فولاد مبارکه پولی اکریل را داریم که دولتی هستند و باشگاههای چون گیتی پسند که خصوصی هستند اما هیچ یک از آنها ریالی در تکواندو و دیگر رشته ها هزینه نکردند. چرا که دغدغه همه اینها متاسفانه فقط فوتبال است. البته بچه های فوتبال هم از خودمان هستند اما شما نگاه کنید فوتبال ما در دنیا کجاست و تکواندوی ما در دنیا کجاست؟ برای یک تیم فوتبال میلیاردها هزینه می کنند اما هیچ عنوان و مقامی کسب نمی کند اما برای یک ورزشکار ما که تنها چند میلیون هزینه می شود یک مدال می آورد. مثلا هادی ساعی که موفق به کسب مدال المپیک شد و تاریخ سازی کرد. باید با عدد و رقم به این مسائل نگاه کرد. کدام یک بازده بهتری دارند و برای کدام یک خرج و هزینه می شود؟

مشکل از کجاست که با چنین دیدگاهی مواجه هستیم؟

متاسفانه یکی از مشکلات ما این است که کسانی که در راس کار هستند این کاره نیستند. شاید طرف حتی تحصیلات آکادمیک ورزشی داشته باشد اما از جنس ورزش نیستند. یعنی حتی تحصیلات آکادمیک هم نمی تواند تضمین باشد وقتی شما از جنس ورزش نباشید و مسائل آن را از نزدیک و با پوست و استخوان لمس نکرده باشید. مشکلات ورزش یکی دو تا نیست. مثلا یکی از معضلات قابل توجه که همه به آن واقف هستیم مسائل و مشکلات مالی است. سال گذشته در مجمع خدمت آقای ساعی عرض کردم که من رئیس هیئت تکواندو استان اصفهان باید حداقل سالیانه 12 میلیارد بودجه داشته باشم تا بتوانم به 75 هزار جمعیتی که در تکواندو داریم رسیدگی کنم. ما در استان اصفهان 28 شهرستان داریم که خوشبختانه همه هم فعال هستند. یعنی در همه این شهرستان ها رئیس هیئت داریم و در حال فعالیت هستیم. برای نمونه اگر شنیده باشید در المپیک ناشنوایان از 5 ورزشکاری که عازم شد ۳ ورزشکار از استان اصفهان بودند. یعنی بیش از 80 درصد اعضای تیم ملی تکواندوی ناشنوایان اصفهانی هستند و هر سه نفر نیز با مدال برگشتند. ما در پارالمپیک حرفهای زیادی برای گفتن داریم و چندین قهرمان پارالمپیک تکواندوی ایران از استان اصفهان هستند که در اردو هستند. اینا هر کدام مشکلات خاص خود را دارند که عمدتا مالی است. الان ما در پومسه تیم ملی کشورمان بیش از 75 درصد از استان اصفهان هستند. به قول آقای ساعی دیگر نباید بگوییم تیم ملی ایران باید بگوییم تیم ملی استان اصفهان. همین سال گذشته ما هم انتخابی آقایان و هم بانوان را گرفتیم به واسطه همین عملکرد خوبی که داشتیم و پشت سر آن نیز میزبانی اردوی تیم ملی را برگزار کردیم که بچه های ما در مسابقات آسیایی و جهانی خوش درخشیدند و برگشتند. خب پشتوانه من همین خانه تکواندو بود که من راحت می توانستم از آن استفاده کرده و روی آن مانور بدهم که آن را هم آقای مدیرکل از ما گرفتند و حالا ما باید کاسه گدایی دست بگیریم و این طرف و آن طرف دنبال یک سالن باشیم برای تمرین یا در نهایت برگزاری مسابقات استانی و دیگر باید قید مسابقات کشوری و میزبانی از انتخابی و اردوهای تیم ملی را یک استانی مثل اصفهان باید برای همیشه بزند. آنهم برای چقدر؟ برای سالی 150 میلیون تومان سالن را از جمعیتی 75 هزار نفری گرفته و به بخش خصوصی واگذار کرده اند ! برای فقط 150 میلیون تومان! آیا این رقمی است که بخاطر آن سالنی که جمعیتی 75 هزار نفری را ساپورت می کند از هیئت تکواندو بگیرند؟ آیا تکواندوی این استان آنقدر ارزش نداشت که بخاطر آن این رقم را به شکلی جور کنند؟ حالا یا از جیب خودشان بدهند یا از خود ما بگیرند. یا به هر شکل دیگری که می شود آن را تامین کرد؟ آقای ساعی هم خیلی ناراحت شدند. گفتند اصلا به من می گفتید من خودم این رقم را پرداخت می کردم تا یک استانی مثل اصفهان این چنین با چالش مواجه نشود! متاسفانه من به همه گفتم حتی به نماینده های مجلس اما کو گوش شنوا؟ هیچ کس توجهی نکرد. به آقای استاندار هم پیام دادیم نامه زدیم اما توجهی نشد و این ها چالش هایی است که وجود دارد اما گوش شنوایی نیست.

 

یک موردی را اشاره کردید در مورد گرفته شدن سالن خانه تکواندو. من در گفتگوهایی که با مسئولان ورزشی هم داشتم بارها شنیدم که در حال واگذاری اماکن ورزشی به بخش خصوصی هستند و این تصمیم باعث شده اهالی ورزش ناچار شوند اماکنی که تا امروز در اختیارشان بوده از سالن گرفته تا استخر زمین چمن و…. را از بخش خصوصی اجاره کنند. این روند هزینه ها را چند برابر نمی کند؟ یعنی مسئولی که تا به امروز فلان مقدار بودجه نیاز داشته برای رسیدگی به ورزش حالا یک رقم دیگر هم روی هزینه هایش رفته این طور نیست؟ حالا این برای کسر بودجه در ورزش است یا هر دلیل دیگر میخواهم بدانم این قسم تصمیم گیری ها به ورزش کشور ضربه نمی زند و باعث تضعیف آن نمی شود؟

من با دوستان نماینده مجلس هم که صحبت می کنم چون خودم وکیل هستم و روی قوانین اشراف و اطلاع دارم سر من را نمی توانند کلاه بگذارند. به آنها نیز گفتم ببینید جزو اصول قانون اساسی است که ورزش باید برای آحاد ملت ایران در دسترس و ارزان باشد. شما من بقیه همه داریم یک چیزی را به عنوان مالیات پرداخت می کنیم. دولت این مالیات من و شما را جمع می کند با آن سالن می سازد. در یکی از همین سالنها از نماینده مجلس خمینی شهر پرسیدم گفتم این سالن با پول چه کسی ساخته شده است؟ گفت با پول دولت. گفتم مگر دولت از خودش پولی دارد؟ دولت از کجا می آورد؟ دولت از مالیاتی که از من و شما می گیرد این سالن ها را می سازد تا این جا درست؟ گفت بله. گفتم پس این سالن برای مردم است. از پول مردم ساخته شده است. اما جالب است دولت پول مردم را می گیرد سالن می سازد می دهد به بخش خصوصی ‌بعد به بخش خصوصی می گوید از همان مردمی که با پول آنها این سالنها ساخته شده قصد استفاده از آن را داشتند چند برابر قیمت از آنها هزینه بگیرید. آیا این انصاف است؟ ما یک چیزی داریم در قانون اصل 44 قانون اساسی که همان بخش خصو صی و درآمدزایی برای دولت است اما از این طرف هم یک اصلی داریم که می گوید ورزش باید برای آحاد مردم در دسترس و ارزان باشد. حالا این دو تا با هم نمی خواهم بگویم منافات دارد نه می گویم باید مدیریت شود. اما مدیریتی که دارد انجام می شود غلط است. ما باید ببینم کدام یک به نفع مردم است آن را انجام داد. قانون قابل انعطاف است با قانون می شود کار کرد. به طوریکه بتوان از آن بهرمند شد و استفاده کرد. برای نمونه همین سالنی که بیست سال است به عنوان خانه تکواندوی استان اصفهان در اختیار هیئت تکواندوی استان اصفهان است. اسم آن هم اتفاقا شهید قوچانی بنیانگذار تکواندوی استان اصفهان است. یعنی ببینید همه چیز آن برای تکواندو است. سالها هم هست که مدیرکل آمده و رفته اما چه می شود این مدیر کل جدید با یک رویکرد جدید خانه تکواندوی استان اصفهان را از هیئت تکواندوی استان می گیرد و به بخش خصوصی واگذار می کند؟! بعد هم به هیئت بگوید برود سالن اجاره کن تا حالت جا بیاید. این نگرش آن مدیر است که چطور به ورزش و زیردست خود نگاه می کند که چطور این 150 میلیون تومان را از بخش خصوصی بگیرد و حالا یک گوشه ای خرج بکند! در صورتی که خیلی قشنگ تر می شد مدیریت کرد. همانطور که سالهای سال هم بود که مدیریت می شد. اما متاسفانه این نتیجه رویکرد این آقاست که ما را با مشکل مواجه کرده و ما هم خیلی اعتراض کردیم همین چند روز قبل هم خدمت دوستان سپاه بودم و ضمن عید دیدنی عنوان کردم ضربه ای که تکواندوی استان اصفهان حداقل حالا بقیه را نخواهیم اشاره کنیم که اوضاع آنها نیز بهتر نیست از این دیدگاه و تصمیم گیریها متحمل شده به این راحتی ها جبران نمی شود. هرچند که همانطور که گفتم اوضاع دیگر رشته ها نیز بهتر نیست. مثلا الان استاد ناظریان رئیس هیئت کاراته استان به دلیل همین مشکلات استعفا داده و رفته. فردا من هم استعفا بدهم یکی دیگه هم استعفا بدهد؟ الان شما می دانید هیئت های ورزشی استان اصفهان 21 هیئت ورزشی از 64 هیئت ورزشی در حال اداره شدن با سرپرست است. این نشان از عدم مدیریت اصولی و با برنامه است.

 

فکر می کنید این مسئله( که 21 هیئت در حال اداره شدن توسط سرپرست است) از چه چیزی نشات می گیرد؟

عدم مدیریت است دیگر. به غیر از این چه چیزی می تواند باشد؟ من هم روزی که رئیس هیئت تکواندوی استان شدم بسیاری از هیئت های شهرستان ما با سرپرست اداره می شد و یا حتی برخی مثل چادگان یکسال نه رئیس داشت و نه حتی سرپرست ! آنهم شهرستانی مثل چادگان که این همه در تکواندو مطرح و فعال است. به همین دلیل سعی کردیم برای هیئت ها رئیس گذاشتیم. هر 28 شهرستان را بازدید کردیم. سعی کردیم براساس توان خود به لحاظ مالی کمک کنیم و تمام تلاش ما در این سالها این بود که بتوانیم باری از دوش تکواندوی استان برداریم اما در مقابل کارهایی که انجام دادیم خودتان دارید می بیند که چطور جوابمان را دادند!

باتوجه به صحبتهایی شما یکی از مهم ترین موارد در حل مشکلات ورزش می تواند انتخاب درست و اصلح یک مدیر باشد. این طور نیست؟

کلا انتخاب مدیر در این کشور با مشکل مواجه است. متاسفانه یکسری افراد هستند که در زمان انتخابات در ستادهای انتخاباتی یک گوشه کار را می گیرند و چندی بعد بدون توجه به اینکه این فرد صلاحیت توانمندی و تجربه کار را دارد در پستی به عنوان مدیر گمارده می شود. در واقع بدون توجه به اصلح بودن و فقط با توجه به نگرش های سیاسی یکسری افرادی را در راس امور قرار می دهیم که باعث می شوند ضربه های قابل توجهی بخوریم. چه در ورزش و چه در حوزه های دیگر. همین مسئله باعث می شود نتوانیم آنطور که باید و شاید در مسیر موفقیت قدم برداریم. اما تا بفهمیم یک دوره تمام شده‌انتخابات بعدی و انتخابهای بعد از آن همان آش و همان کاسه و به همین شکل و سیاق پیش می رود و باعث می شود که شاهد اتفاقات ناخوش آیند باشیم. یعنی این چرخه به همین منوال در حال چرخیدن است و هیچ کسی هم پاسخگو نیست

 

از ضربه هایی که این انتخاب ها به ورزش می زند بگویید. خصوصا که این روزها شاهد گلایه های بسیاری از سوی ورزشکاران هستیم. ورزشکارانی که گاه ناچار می شوند حتی عطای ورزش قهرمانی را به لقایش بخشید و گاها نیز جلای وطن می کنند.

خب البته باید شرایط را هم در نظر گرفت. مثلا خود من فکر کنید الان مدیر کل را بردارند من را به جای او بگذارند.باید دید آیا با چالش های دیگری که رو به روی من هست می توانم همین کارها را انجام دهم؟ آنهم در استانی مثل اصفهان با این جمعیت و ورزشکار و قهرمانی که دارد. خب البته ما چندین مرتبه برای استاندار پیام فرستادیم اما جوابی دریافت نکردیم. اما خب فکر می کنم مشکل اینجاست که کارهای موازی در ورزش زیاد است. برای نمونه می توان به هیئت های ورزشی بسیج اشاره کرد که به طور هماهنگ با هم در حال کار کردن برای خودشان هستند. سالن ها و سوله هایی که دست بسیج هست و دست اداره ورزش نیست. یا اسپانسرهای بزرگی که هستند در سطح استانی مثل اصفهان هستند. اگر یک نفر مثل استاندار پا وسط بگذارد‌دستور اکیدی برای این ها صادر بکند و به نوعی همه این ها را پالایش و هماهنگ کند‌ می توان نتیجه خوبی گرفت.

 

یعنی با یک نظارت اصولی بر کار می تواند تا حد زیادی از بار مشکلات کاست. درست است؟

متاسفانه در کشور ما روند به این شکل است که هیچ نظارتی نمی کنیم اجازه می دهیم خوب همه چیز به چالش کشیده شود بعد مدیرعامل بخش خصوصی بخش فلان سازمان بازرسی جلو می آیند. خب چرا از ابتدا نظارت نمی کنیم. چرا استاندار نظارت نمی کند. چرا وزیر و آنهایی که باید نظارت کنند‌ درست نظارت نمی کند. چرا اجازه می دهند مشکل درست شود و بعد پا پیش می گذارند برای پیگیری؟ می دانید چقدر هزینه می شود که همه این راه های اشتباه را برویم بعد تازه به عقب برگردیم چالش های گذشته را بررسی کنیم ببینیم کجای کار ایراد داشته و اشتباه کردیم. حالا شما مدیر را که عوض کنید با چالش هایی که مدیر در جاهای دیگر دارد باز هم شاید نتواند گره از مشکلات بردارد. چرا که خانه از پای بست ویران است و ما باید از ابتدا اصولی کار کنیم.

 

حالا اگر از دید ورزشکاران اگر بخواهیم به مشکلات نگاه کنیم به عنوان کسی که سالها با ورزشکاران کار کرده اید عمده گلایه و خواسته آنها چیست؟

خب شما با این ورزشکارانی که الان اکثر یا قهر کردند خانه نشین شدند یا از این کشور رفتند و متاسفانه تعدادشان هم کم نیست اگر صحبت کنید عمده مشکلی که دارند به مسائل مالی برمی گردد. اینکه یک قهرمان تمام زندگی و وقت خود را برای ورزش می گذارد و خب شغلی هم ندارد و عمده مشکلی که دارند هم همین بحث نداشتن شغل است. چون تمام زمانش را باید صرف ورزش و تمرین بکند. می گویند من می روم مسابقه می دهم برمی گردم ‌هیچ! به لحاظ مالی کسی که رسیدگی نمی کند. هیچ جایی هم مرا قبول نمی کند که بتوانم در عین کار کردن و داشتن یک درآمد ماهیانه برای گذران امور زندگی و خانواده ورزش را هم به طور حرفه ای ادامه دهم. یکی از مشکلات بزرگ قهرمانان این است که اکثرا شاغل نیستند و درآمدی ندارند و نه تنها در ورزش به آنها پولی پرداخت نمی شود ‌که اکثر باید با هزینه های شخصی خودشان در مسابقات شرکت کنند. وقتی هم که برگشتند‌چیزی دستشان را نمی گیرد. خب البته دهه هشتاد یک سکه ای چیزی به ورزشکار داده می شد اما امروز هیچ چیزی به این بچه ها پرداخت نمی شود و نه فقط بیمه ندارند که مشکلات مالی بسیاری هم دارند. چون نه بیمه عمر و درمانی دارند و نه درآمدی که بتوانند از عهده هزینه های خود برآیند. به همین دلیل عمده مشکلات آنها مسائل مالی است.

این مشکلاتی که برشمردید با توجه به بالارفتن هر روزه هزینه های زندگی می تواند روی انگیزه ورزشکار برای ادامه یا عدم ادامه ورزش تاثیر بگذارد؟ یا نه یک جوان وقتی نگاه کند ببیند قهرمان کشورش که قابل توجه ترین عنوان ها را کسب کرده براساس گفته هایش نتوانسته از عهده تامین زندگی خود برآید و متاسفانه هشت اش گرو نه اش است آیا کششی برای حضور در ورزش به خصوص ورزش قهرمانی خواهد داشت؟

 نه خب چرا باید یک جوان وقتی این مسائل را به چشم می بیند از ورزش استقبال کند. متاسفانه بخواهیم یا نه این اتفاق رخ می دهد و دامنه ورزش کشور کوچک و کوچک تر خواهد شد. شما نگاه کنید خیلی از ورزشکارانی که الان در تیم های ملی مختلف در حال کار کردن هستند سی و هفت هشت سال دارند. یعنی این ورزشکار عمر ورزش قهرمانی اش به سر آمده است و نباید در اردوی تیم ملی حضور داشته باشد. بلکه باید دیگر مدیر و مربی باشد یا در اداره های مختلف از آنها به عنوان کارشناس استفاده شود. خیلی از این افراد کارشناسی ارشد ورزشی خواندند و خیلی ها هم در رشته های دیگر تحصیل کردند و می توانند نیروی کار مفیدی باشند. می توانند مدیران خوبی باشند. سالها تجربه دارند. سالها در ورزش کار کرده و خاک ورزش را خوردند و به همین دلیل نه فقط ورزشکار را درک می کنند که عمل مشکل را هم درک می کنند. نه اینکه ما برویم از یک جایی یک کارمندی را برداریم بیاوریم بگذاریم در راس امور. بدون شک او وقتی شناخت کافی نداشته باشد درکی هم از ورزش و مشکلات آن نخواهد داشت. چند روز قبل من به یکی از مدیران تربیت بدنی گفتم تنها چیزی که از ورزش بلد هستید این است که در دفتر کارتان بنشینید و چای ورزش را بنوشید وگرنه هیچ چیز دیگری از ورزش بلد نیستید. خب این تاسف آور است. کسی که سالها در ورزش کار کرده آسیب دیده. با مشکلات دست و پنجه نرم کرده پرچم پر افتخار کشورش را بالا برده باید در ورزش حرف بزند نه کارمندی که معلوم نیست با کدام رانت بر صندلی مدیریت تکیه زده و هیچ شناخت و درک درستی از ورزش ندارد. این ها نا امید کننده است. طرف تقصیر هم ندارد. بلد نیست. نمی داند. شاید هرکسی نتواند از حق خودش مقابل این افراد دفاع کنند و خیلی هم ممکن است کم بیاورند. خیلی داریم افرادی که قید کار کردند را زدند و رفتند. شخصا وقتی رئیس هیئت شدم از خیلی ها خواستم کمک کنند اما گفتند اصلا قید ورزش را زدند. فکر می کنید چرا؟ به دلیل همین مسائل!

 

پیشترخانواده ها فرزندانشان را به ورزش کردن تشویق می کردند. چرا که ورزش نه فقط سلامت شخص را تضمین می کرد که ورزشکار از احترام خاصی در بین افراد جامعه برخوردار بود. علاوه بر آن کسب موفقیت برای کشورش هم مقوله مهمی بود. اما الان شرایط به گونه ای است که مثل دوران تحصیل که پدر و مادرها فرزندانشان را به خواندن رشته ای تشویق می کردند که اینده مالی خوبی داشته باشد در ورزش هم ترجیح می دهند فرزندشان به سمت فوتبال برود که آورده مالی برایشان داشته باشد. درحالی که همانطور که شما نیز اشاره کردید ما استعدادهای قابل توجه و خوبی در سایر حوزه های ورزشی داریم.

خب واقعیت این است که همانطور که خودتان هم اشاره کردید خانواده ها به آینده فرزندانشان می اندیشند. یک زمانی شرایط به گونه ای بود که شما به عنوان یک ورزشکار نه فقط احترام داشتید که می توانستید شرایط زندگی خوبی هم برای خودتان مهیا کنید. اما الان اوضاع تغییر کرده. هزینه ها بالا رفته به خصوص هزینه ورزش حرفه ای. خب عجیب نیست اگر خانواده ها با یک دو دوتا چهارتای ساده به این نتیجه برسند که چرا فرزندشان به جای هزینه کردن و گذاشتن عمرش در رشته ای که هیچ آینده ای برایش ندارد به سراغ رشته ای نرود که حداقل آینده اش را تامین می کند. درواقع این ما هستیم که باید شرایطی فراهم کنیم که خانواده ها نگرانی بابت آینده فرزندان خود نداشته باشند. آن وقت است که می توانیم شاهد استقبال جوانان از ورزش در هر رشته ای باشیم. وقتی شما در صورت دنبال کردن علاقه و استعداد خود در تکواندو هم می توانید آینده خوبی داشته باشید دیگر دلیلی ندارد که برخلاف توانایی و علاقه ای که دارید به سمت فوتبال یا رشته دیگری بروید.

 

ما در هیچ حوزه دیگری مثل ورزش نمی توانیم حرف خود را بزنیم. برای نمونه در بحبوحه مشکلات سیاسی که ابرقدرتهای دنیا علیه ما بودند در کشتی توانستیم بر سکوی نخست بایستیم. یعنی بالاتر از شوروی و آمریکا. اتفاقی که در هیچ حوزه دیگری قابل تکرار نیست. فکر نمی کنید همین یک مورد دلیل خوب کافی و قانع کننده ای باشد برای حمایت هرچه بیشتر از ورزش؟

همانطور که گفتید ورزش می تواند در مجامع بین المللی آورده قابل توجهی برای ما داشته باشد. به همین سوالی که مطرح کردید سوال بسیاری از افراد جامعه است که چند روز قبل یکی از شاگردانم آن را مطرح کرد که در پاسخ او گفتم تا زمانی که نگاه ما. نگاه همه ما نگاه مسئولین ما به آن بالا ‌المپیک نباشد و نگاه ما سطحی و روبه پایین باشد همین اتفاقات رخ می دهد. متاسفانه تا زمانی که ما روز به روز جای آنکه حواسمان به المپیک باشد به مسائل دیگر باشد اوضاع به همین منوال پیش می رود. ما باید تمام حواس خود را معطوف این کنیم که در المپیک بعدی حرفی برای گفتن داشته باشیم. اما به دلایل مختلف خود را غرق حواشی کردیم که ما را از اصل ماجرا دور می کند. متاسفانه برخی به جای کار کردن در ورزش ذهنشان متمرکز مسائلی است که مسئولیت آن را حوزه های دیگر به عهده دارند. به همین دلیل فکر می کنم مسئولین بالا دستی باید بیایند بگویند آقا هرکسی باید در حیطه وظایف خودش عمل کند. آقای کشتی ‌وزنه برداری تکواندو و… ما از شما فقط می خواهیم فقط به حیطه کاری خود ورود پیدا کنید و وظیفه شما تنها مدال آوری در المپیک آینده است. بروید به کارتان برسید و به بقیه مسائل کاری نداشته باشید. چرا که بقیه کارها به عهده امنیت‌نیروی انتظامی‌دادگستری و… است. اما تا زمانی که مدیر ما برای حفظ جایگاه و صندلی و برای اینکه خودی نشان دهد ترجیح می دهد به جای گذاشتن وقت و تمرکز خود روی کاری که به عهده او سپرده شده به مسائل دیگر ورود کند اتفاقاتی شاهد هستیم که متاسفانه آورده قابل قبولی ندارد.ببینید هزینه کردن وقتی تمرکز نمی کنیم روی مسئله اصلی هیچ سودی ندارد. اگر تمرکز کنم می توانم موفق شوم اما وقتی به جای تمرکز کردن روی کار خودم دلمشغولی ها و حواشی دیگری برای خود دست و پا می کنیم خب قاعدتا نمی توانیم نتیجه بگیرم و باید شاهد موفقیت دیگران باشیم. خب نوش جانشان وقتی کار کردند وقتی روی هدفشان تمرکز کردند خدا هم کمکشان می کند. خدا هم عادل است دیگر. نمی شود که من کار نکرده وقتی وارد میدان می شوم با دعا به موفقیت برسم. به همین دلیل است که دیگران خودی نشان می دهند اما ما همیشه یک پای کارمان می لنگد.

 

یعنی در واقع می توان گفت دلیل موفقیت کشورهای دیگر این است که جای حرف زدن اصولی کار می کنند.

دقیقا همین طور است. کار می کنند. شاید یک زمانی یکسری نمایش ها جواب می داد اما الان شما باید حواستان جمع کارتان باشد. الان دیگر نمی توان با نمایش کاری از پیش برد. باید کار کرد. اصولی هم باید کار کرد. بارها شده من در جلساتی بودم که ناچار به ترک آن شدم و در مقابل اعتراض ها هم گفتم من یک آدم حرفه ای هستم و می خواهم حرفه ای برای ورزش کشور کار کنم. با پرداخت به مسائل حاشیه ای و دادن شعارهایی که هیچ سودی برای ورزشکاری که به میدان می رود ندارد نمی توان کار کرد و نتیجه گرفت. یعنی این کارها برای من رئیس هیئت من رئیس فدراسیون یا من وزیر نیست. اصلا باشد. این نمایش ها و شعارها باشد اما ما نباید به آن ورود کنیم. کار ما مهیا کردن ورزش و رزشکار برای کسب موفقیت است وبس. با کار کردن است که می توان نتیجه گرفت نه با حرف زدن. من نمی گویم این حرفها خوب است یا بد. اما می گویم یکسری مسائل وظیفه من نیست. وظیفه دیگران است. پس من اگر خیلی توانایی دارم کار خودم را درست انجام می دهم. اگر این اتفاقات رخ دهد اگر شرایط برای کار کردن من مدیر مهیا باشد اگر نظارت اصولی بر کار من مدیر از همان ابتدا وجود داشته باشد مطمئن باشید موفق خواهم شد. من اصلا خودم را می گویم. اگر آنچه را که می خواهم برایم فراهم کنند و دائم نیز روی کارم نظارت داشته باشند شک نکنید که تکواندوی استانم را به جایی می رسانم که جایگاه حقیقی آن است. متاسفانه اما دغدغه هایی ایجاد می کنند که طرف بیزار می شود از کار کردن و می گذارد می رود.

گفتید باید فکر و ذکرمان المپیک باشد. برای رسیدن به المپیک باید چه کرد و چه چیزی نیاز داریم که بتوانیم در این رقابتها حضور موفقی داشته باشیم. خصوصا که چندسالی است آقایان به بهانه های مالی اقدام به اعزام کیفی می کنند و می خواهم بدانم این مسئله چه تاثیری می تواند در روحیه و انگیزه های ورزشکاران داشته باشد وقتی می بینیم گاها ورزشکار موفق به کسب سهمیه حضور در مسابقات هم می شود اما به دلیل مسائل مالی برآورد می کنند چون احتمال مدال آوری او کم است از اعزامش سرباز می زنند ! درحالی که خیلی مواقع شاهد مدال آوری ورزشکارانی هستیم که کمتر کسی انتظار روی سکو رفتن آنها را داشته است.

 خب ببینید گاه به مدیران فدراسیون ها حق می دهم. می توان اسم آن را بهانه گذاشت اما مسائل مالی متاسفانه بهانه های حقیقی است. هرچند که باید بهانه و مشکل را حل کرد اما یک فدراسیونی مثل فدراسیون تکواندو از بعد از اینکه انتخابات فدراسیون انجام شد و بعد از 26 سال رئیس تغییر کرد و شخصی مثل ساعی که خاک خورده این رشته است شد رئیس. اما خب از وقتی که پولاد شد معاون وزیر شاید نمی توانم قطعی بگویم. حتما مصاحبه ای ساعی را هم گوش کردید. شاید به خاطر مشکلاتی که قبلا وجود داشته متاسفانه وضعیت مالی فدراسیون تکواندو با چالش مواجه شده است. یعنی در سال 1401 بودجه ای که به تکواندو دادند از طرف وزارت اعلام کردند می خواهیم 20 میلیارد بدهیم اما بعد مشخص شد می خواهد 2 میلیارد بدهد و 18 میلیارد آن می خواهد از یک جای دیگر که حالا مجلس داشت کارهای آن را انجام می داد از طریق مجلس می خواهند بدهند. یعنی کل بودجه ای که وزارت می خواست به فدراسیونی مثل تکواندو بدهد تنها 2 میلیارد تومان بود. خب این ها ماهیانه دارند چیزی حدود 600-700 میلیون تومان حقوق می دهند. خب این رقم نهایتا کفاف دوماه پرداخت حقوق ها را می دهد. بقیه را باید چه کنند؟ از کجا باید تامین بشود؟ خب این مشکلات به دلیل عدم مدیریت است و در یک کلام نظارت خوب نیست. در یک کلام. نظارت خوب نیست. اگر مجلس درست ورود پیدا کند اگر اعضای کمیسیون مجلس درست ورود کنند وزیر را بخواهند معاونش را بخواهند بگویند این چه طرز بودجه دادن است. به هر حال مجلس در جریان بودجه هست دیگر. آقا بودجه ای که ما به شما داده ایم این مقدار است. آقای وزیر شما چطور این بودجه را تقسیم کردید؟ اولا عدالت این نیست که به همه فدراسیون ها و رشته ها بودجه مساوی پرداخت شود. عدالت این است که به آنکه بیشتر کار کرده بیشتر داده شود. هرکه بامش بیش برفش بیشتر. اگر بودجه را درست تقیسم نکردی چرا نکردی اگر درست تقسیم کردی این چه وضع است. نظارت نیست. اگر این نظارت بود اگر یک سری تعارفات را کنار می گذاشتیم اوضاع بهتر از این بود. در کار مدیریت باید خیلی قاطعانه کار کرد. اگر چهار نفر سفت و محکم برخورد می کردند به نظرم خیلی از مسائل حل می شد اما چون ما نظارت نداریم اتفاقات این چنینی را هم شاهد هستیم. هرکجا که شما دست می گذارید و مشکلی هست به دلیل عدم نظارت است. چرا که وقتی نظارتی نباشد سو استفاده هایی انجام می شود و در این شکی هم نیست. من به عنوان یک مدیر باید گزارش عملکرد بدهم و زمانی که بدانم بر کار من نظارت وجود دارد‌نظارتی که با هر اشتباه برخورد قاطعانه می کند بدون شک از تعداد اشتباهاتم کاسته خواهد شد و سود این برای ورزش کشور است. مردم باید از چم و خم مسائل خبر داشته باشند و باید بدانند پولی که به عنوان مالیات پرداخت می کنند و بدون شک قسمتی از آن در تکواندو هم هزینه می شود کجا و چطور هزینه و خرج می شود. در واقع همه چیز به نظارت برمی گردد.

 

گله از بحث بودجه خیلی زیاد است. اینکه بودجه ها با هزینه ها همخوانی ندارد. اما اگر واقع بین باشیم در دنیا دولتها هزینه زیادی برای روزش نمی کنند و اسپانسرها در این حوزه نقش پررنگی دارند. اما فکر می کنید چرا اسپانسرها در ورزش ایران حضور چندان پررنگی ندارند که ورزش بتواند کسری بودجه خود را به واسطه آن برطرف کند؟

خب واقعیت این است که مدیران زیادی هستند که خودشان با چالش مواجه هستند. ما خیلی از دوستان هستند در قسمت های مختلف در حال انجام کارهای مدیریتی هستند وتا چند سال پیش شاید مبالغی را هم کمک می کردند اما الان وقتی سراغشان می رویم قسم می خورند که ما به دلیل بالا رفتن دلار هنوز موفق به پرداخت حقوق کارکنان خودمان هم نشدیم.الان به دلیل مشکلاتی که برای کارگران وجود دارد و چالش هایی که برای صنعت ما ایجاد شده خیلی از این مدیران دیگر توانی برای کمک کردن به ورزش ندارند.خب یک جورایی هم باید به آنها حق داد. همین چند وقت پیش یک دوستی می گفت آقا الان کارگران من مهم تر هستند یا اینکه در تکواندو سرمایه گذاری کنم. خب قاعدتا کارگرانی که حقوق شان ماهها عقب افتاده و سیرکردن شکم خانواده این کارگران مهم تر از تکواندو است. اما هستند باشگاههایی هم که اسپانسرهای مهمی دارند مثل ذوب آهن‌سپاهان که برای یک بازیکن پنجاه میلیارد هزینه می کنند برای یک فصلی که شش ماه است. که حالا باید دید چند بازی به او می رسد. چند بازی مصدوم است یا روی نیمکت. حالا کاری نداریم که اسمش پنجاه میلیارد است و دست آخر چه مقدار دست او را می گیرد اما میخواهم بگویم پنجاه میلیارد قراردادی که برای یک بازیکن بسته می شود برای یکسال یک رشته کافی است که خب این هم به همان بحث نظارت برمی گردد که اگر کسی مثل استاندار بیاید همه را جمع کند. یک شفاف سازی کنند یک گزارشی به مردم بدهند. صدا و سیما می تواند خیلی تاثیر گذار باشد. مثلا همین برنامه ای که تلویزیون گذاشت و مدیرعامل استقلال و رئیس بخش خصوصی سازی حضور داشتند شما ببینید مردم چقدر راضی بودند. بالاخره این پول خود مردم است.

 

وقتی با یک بازیکن پنجاه میلیارد قرارداد بسته می شود یعنی پول هست که اسپانسر هزینه کند اما فکر می کنید چرا تنها در رشته های خاصی مثل فوتبال هزینه می شود؟ فکر می کنید چه چیزی باعث می شود که هزینه کردن در رشته هایی مثل فوتبال برای اسپانسر جذابیت بیشتری نسبت به هزینه کردن در سایر رشته ها دارد؟

خب شاید در بخش خصوصی نباشد اما دولتی ها دارند. اما خب باید حرفهای آنها را هم شنید و مشکلات آنها را هم از زبان خودشان شنید. اما خب نمی توان منکر شد که در دنیا فوتبال یک طرف قرار دارد و سایر ورزشها در طرف دیگر مثلا خود من وقتی مسابقات تیم ملی است علاقه زیادی دارم برای تماشا کردن اما آیا همه مردم نسبت به تکواندو کشتی و… همین اشتیاق را دارند؟ خب مسلما نه. بله مردم به این رشته ها هم علاقه زیادی دارند خصوصا وقتی پای مسابقات تیم ملی در میان باشد اما خب بدون شک این اشتیاق به اندازه بازیهای فوتبال نیست. به همین دلیل حق می دهیم که سراغ فوتبال بروند. باشد در فوتبال خرج کنید اما فکر می کنم باید یک برنامه ریزی کرد و نیم نگاهی هم به سایر رشته ها داشت. رشته هایی که به لحاظ مالی شرایط خوبی ندارند اما به لحاظ کیفی حرفهای زیادی برای گفتن دارند. وگرنه ما با فوتبال عنادی نداریم و نمی گوییم به آنها ندهید و به تکواندو بدهید. حرف ما این است که به سایر رشته ها هم توجه داشته باشید که قهرمانان آنها ناچار به خانه نشینی نشوند.

 

با گفت وگوشونده در اینجا، بیشتر آشنا شوید

(نظرات مطرح شده در گفت وگو، دیدگاه توداک نیست و صرفا برای تضارب آرا، بازتاب داده شده است)

تولید شده در تحریریه toudak.ir