ریشه معضلات اساسی در ورزش کشور؛ «مشخص نیست ساختار وزارت ورزش دولتی است یا خصوصی»

توداک- حرف دل بسیاری از ورزشکاران و دست اندرکاران ورزش، در یک موضوع مشترک است، آن هم نامشخص بودن وضعیت حال و آینده شغلی شان. بسیاری از آنها برای کسب افتخار، تمامی دشواری ها را طی می کنند اما زمانی که به قله می رسند، احساس بی پشتیبانی می کنند.

داشته ایم قهرمانان بسیاری را که مدال های رنگین شان را روی دیوار ترک خورده خانه شان آویزان کرده اند و رفته بیرون، کارگری. یا حتی دستفروشی. اما نه از استعدادها و تجربه هایشان در ورزش استفاده شد، نه اینکه توانسته شغل درخوری برای خود دست و پا کنند و امرار معاش. ناصر نوربخش مربی کشتی فرنگی هم، این درددل ها را دارد، و البته موارد بسیار دیگر.

 

به عنوان کسی که سالها در ورزش حضور داشتید چه بازیکن چه مربی، فکر می کنید مشکلات اصلی ورزش ایران چیست؟

ریشه اصلی برمی گردد به اینکه مشخص نیست ساختار وزارت ورزش دولتی است یا خصوصی. وقتی وزارت ورزش از سازمان به وزات تبدیل شد همه انتظار داشتند ساختار دولتی پیدا کند و ساختار دولتی هم طبیعتا برای هرکدام از مسئولیت ها و تخصص ها شغلی را تعریف و ایجاد کند. از جمله شغل مربیگری. دانشکده های تربیت بدنی در سراسر ایران همه جا هست و فارغ التحصیل هاش می توانند طبیعتا به یک شکلی به صورت عمومی و تخصصی مربیگری کنند همچنین می توانند دوره های تخصصی را هم به عنوان مکمل دوره های تربیت بدنی طی کنند. اما در واقع خوب که نگاه می کنیم می بینیم ما در ورزش شغلی به عنوان شغل مربیگری نداریم. که تعریف شده و استخدام رسمی داشته باشد با حقوق. که اگر این اتفاق بیفتد افراد متخصص جذب می شوند. افرادی که چند سال به صورت تخصصی در این رشته تحصیل کردند و یک مقداری تخصص پیدا کرده اند. اینکه می گوییم یک مقداری به این دلیل است که شما تا مدرک دکترا هم فرصت برای یادگیری دارید. ضمن اینکه در کنار یادگیری تئوری شما می توانید به صورت تجربی هم به یادگیری بپردازید تا تخصصی تر بتوانید کار کنید و کارتان نتیجه بهتری داشته باشد. پس یکی از معضلات اصلی ورزش کشور این است هیچ تعریفی از ساختار وزارت ورزش نشده که دولتی است یا خصوصی.

مسئله بعدی این است که برای تخصص ها شغل آفرینی نشده است. یعنی باید وزارت ورزش باید لایحه اش رو بده مجلس،مجلس هم تصویب کند که مربیگری هم شغل باشد و با استخدام رسمی و حقوق و مزایا و… وگرنه به این شکل که مربی می آید طی یک هفته دفترچه می گیرد درحالی که ممکن است نه تخصصی داشته باشد و نه حتی سوادی، اصلا اصولی نیست. این ها توانمندی را ندارد که بچه های مردم را اموزش دهند. مربیگری مسئولیت خیلی سنگینی است. به همین دلیل درست مثل معلمی که وقتی قرار است به استخدام آموزش و پرورش در بیاید باید گزینش شود مربی هم باید از همه لحاظ گذینش شود. اما متاسفانه در ورزش ایران چیزی به اسم مربیگری نداریم.

یعنی به جای اینکه با گذاشتن کلاسها و دوره های کوتاه مدت مدرک C، D،B و یا حتی A به دست یکسری افراد بدهیم از نفراتی که ورزشکاران سابق بودند یا تحصیل کرده های این رشته هستند با برگزاری دوره های تخصصیی کار را اصولی پیش ببریم؟

ببینید ما برای شروع باید یکسری از قهرمانان را به دانشگاه بفرستیم تا بعد از کسب تجربه در میدان مبارزه، به صورت تئوری نیز در این زمینه دانش اندوزی کنند. چهار سال، شش سال و یا حتی تا مقطع دکتری. سپس می توانیم آنها را حتی در دوره های آموزشی نیز ثبت نام کنیم بعد انها را استخدام کنیم بعد به صورت تخصصی کار کنند. اما وقتی می گوییم که استخدام شوند یعنی باید به طور کامل گزینش شوند. هم به لحاظ فنی و هم به لحاظ شخصیتی و روحی روانی و…. تا بتوانند ورزشکارانی در حد یا بهتر از خودشان تربیت کنند. اما متاسفانه ما امروز قهرمان یا حتی تحصیل کرده این رشته را داریم که شده بقال یا حتی دستفروش. خب جایی این افراد را استخدام نمی کنند. همه تخصص این افراد در زمینه ورزش است. پس چرا از تخصص آنها در ورزش استفاده نکنیم؟ این همه دانشکده تربیت بدنی در شهرها و دهات های کشور ساخته شده، اگر قرار باشد فارغ التحصیلان این دانشکده ها به درد ورزش نخورند و دردی از ورزش دوا نکنند چه فایده ای دارد؟خروجی آن چیست؟ هیچ؟

معضل بعدی این است که بر اساس ماده 88 دارند سالن ها را می دهند به بخش خصوصی و به واسطه این واگذاری درآمدزایی می کنند. در حالی که از روز اول براساس قانون اساسی ورزش هم مانند آموزش رایگان بود. حالا وقتی تفکر، تفکر درآمدزایی و اقتصادی وارد ورزش می شود کیفیت از بین می رود. حالا فقط تربیت بدنی، هیئت ها، افرادی که سالن های خصوصی دارند یا افرادی که سالن ها را اجاره می کنند، دیگر دیدگاهشان تربیت و آموزش و کیفیت کار نیست. فقط می خواهند درآمد زایی کنند و این نتیجه مصوبه وزارت ورزش است که یکی از بدترین مصوبات این وزارتخانه است. حالا می شد برای هر رشته ای در هر شهری یک سالن مخصوص با افراد متخصص تحت پوشش وزارت ورزش فعالیت می کردند، یک بخش خصوصی هم می گذاشتند آن طرف درآمدزایی کند. یعنی دوگانه می توانستند کار کنند تا هم بخش خصوصی فعال شود و قشر ضعیف جامعه به دلیل بالا رفتن هزینه ها از ورزش محروم نشود. ولی اینکه ما کلا حتی سالن های دولتی را هم داریم به بخش خصوصی اجاره می دهیم و درآمدزایی می کنیم اون کسی که می آید سالن را می گیرد باید از عهده هزینه های ان هم برایند.

 

یعنی خود به خود ورزش را از سبد خانوار کنار می گذاریم چون دیگر کمتر کسی با این افزایش قیمت ها می تواند از عهده پرداخت هزینه های ورزشی که به بخش خصوصی اجاره داده شده است برآید.

بله شما الان بروید در پارک ها و خیابان ها نگاه کنید. این همه جوان. یکی یک سیگار هم دستشان است. خیلی هایشان هم معتادند. ببینید در هر محلی کاربری زمین های ورزشی کاملا مشخص است اما این ها می آیند کاربی زمین های ورزشی را به راحتی عوض می کنند تبدیل می کنند به مغازه و تجاری و بعد درآمدزایی و کلاهبردار ها در شهرداری و… می آیند زمین های مخصوص ورزش را کاربری شان را عوض می کنند بعد جوانان ما در همان محله ها می روند دنبال سیگار کشیدن و معتاد می شوند یا وقت شان به بطالت می گذرد.

 

و این تازه ورزش آماتور است و وقتی کسی نتواند از عهده هزینه های ورزش آماتور بربیاید، بدون شک نمی تواند از عهده ورزش قهرمانی که هزینه های آن به مراتب بالاتر است بربیاید. این طور نیست؟

بله هزینه های ورزش قهرمانی بالاست اما اگر کار اصولی پیش برود این مسئله مشکل ساز نمی شود متاسفانه اما وزارت ساختار مشخصی ندارد که آنطور که باید و شاید به مسائل رسیدگی کند.

فکر می کنم قدیم ها که این همه آپارتمان نبود ما ورزش محلات را داشتیم که علاوه بر ایجاد شور و نشاط، اموزش روحیه ورزشکاری و پهلوانی، آمار بزهکاری را کاهش می داد.

انقلاب که شد 30 میلیون جمعیت داشتیم در هر محله ای یک سالن ورزشی بود و اگر نبود یک زمین خاکی حتما پیدا می شد خودمان می رفتیم در بیابان دو دورازه می کاشتیم و فوتبال بازی می کردیم. اما امروز که هیچ زمین خاکی نیست و همه زمین ها را ساختمان های غول پیکر احاطه و تصرف کردند، می ماند چند زمین ورزشی که آنهم اقایان کاربری آن را به سادگی عوض می کنند و با این حرکت اشتباه جوانان جامعه را از ورزش محروم می کنند و ناخودآگاه جوان را به سمت بزهکاری سوق می دهند. مشکلات ورزش خیلی زیاد است و نمی توانم همه را بگویم ولی یکی دیگر از مشکلات این است که زمین را به افرادی محول می کنند که اهل این کار نیست. هیچ تخصصی ندارند. سالنهای ورزشی را به افراد پولدار می دهند دنبال هرچیزی هستند جز آموزش و سالنها از مسیر خود خارج شده است. این را همه می دانند وقتی ما می دانیم وزارت ورزش هم می داند اما انگار نمی خواهند هیچ اقدامی کنند.

کلا ورزش شده وسیله ای برای سو استفاده. حتی اداره ورزش شده محلی برای کارمندانی که کم بودن حقوق هایشان را به شکل دیگری جبران می کنند سعی می کنند به اشکال دیگر برای خود درامدزایی کنند. الان شما نگاه کنید بسیای از سالن های ما غیراستاندارد است اما متاسفانه مسئولین تربیت بدنی همین سالن های غیراستاندارد را حفظ می کنند چون برایشان درآمد دارد!

ما باید یک استاندارد سازی اماکن ورزشی کل کشور انجام دهیم. زمین هایی که شهرداری کاربری انها را ورزشی تعیین کرده حتما باید به طور صد در صد برای تاسیس اماکن ورزشی اختصاص پیدا کند. نه اینکه بشود تجارت خانه و خونه و به شهرداری پول اضافه بدهند برای عوض شدن کاربری هاشون.این ها از معضلات زیربنایی ورزش است که نمی گویم کار ساده ای است. اتفاقا کار سختی است اما باید انجام شود.

 

سالها با ورزشکاران کار کردید پیشتر ورزش ارزان تر بود خانواده ها علاقه زیادی داشتن به حضور فرزندانشان در ورزش تا هم سلامتشان تضمین شود و هم اخلاق مداری، پهلوانی و جوانمردی یاد بگیرند و با یک رقابت سالم در جامعه ایجاد نشاط کنند. اما سالهاست که ورزش به یک صنعت در دنیا تبدیل شده است. یعنی کشورها می آیند سرمایه گذاری های بلند مدت می کنند. استعدادیابی می کند استعدادها را کشف و در راستای شکوفاسازی آن اقدامات موثری انجام می دهند تا بتوانند بهترین بهره را از آن ببرند.

استعدادیابی یکی از لازمه های ورزش است. استعدادیابی باید به صورت اصولی و زیر نظر افراد متخصص انجام شود و این استعدادها در مرحله بعد برای حضوری موفق در میادین ورزشی پرورش پیدا کنند. اینکه هر کس وارد ورزش می شود دنبال شغل و درامدزایی است و به فکر ماشین و خانه انچنانی است. در حالی که این با هدف و اصول ورزش همخوانی ندارد.

 

اما بدون شک کسی که ورزش می کند نیاز دارد نیازهای خانواده اش را نیز تامین کند.

نه این تفکر اشتباهی است که انتظار داشته باشیم هر کس وارد ورزش می شود باید بتواند هزینه های خود و خانواده اش را تامین کند. نه. ما از بین هزار نفر شاید یک نفر پیدا کنیم مثل حمید سوریان که بیاد بره 6 مدال کسب کند بعد همه جوره از لحاظ اقتصادی بهش برسند ماشین می خواهد وارد کند سرش برسد به سقف، یا مثل این فوتبالیست ها که می روند در باشگاهها و کشورهای خارجی و در آمدهای انچنانی کسب می کنند. همه ورزشکاران ما که نمی توانند این شرایط را داشته باشند. ما از بین ده هزار نفر یک نفر این طوری پیدا می شود. اما آیا همه این ده هزارتا باید مثل این یک نفر باشند. خب قاعدتا نمی توانند که. وگرنه بیایند بروند 8 مدال بگیرند. می شود؟ مسلما نه. پس همه ورزشکاران که قهرمان جهان و المپیک که نمی شوند. که تعددادشان کم هست و جوایزی هم می گیرند و جوایزی هم که می گیرند می تواند زندگی شان را تامین کند. شغل هم برایشان فراهم می شود معمولا. اما این تابلوی کار است. اما اصل موضوع این است که پشت سر شخصی که قهرمان المپیک می شوند صفر هستند.

اما در ایران کمتر روزی است که شاهد گله گذاری ورزشکاران از شرایط نامساعد مالی و… نباشیم مشکلات مالی عدم توجه مسئولین،کمبود امکانات،نداشتن شغل و حتی عدم اعزام به مسابقات. فکر می کنید این موارد تا چه اندازه می تواند در روحیه و انگیزه ورزشکاران تاثیرگذار باشد؟

ببیند، ما می گوییم بستر اصلی باید برای ورزشکار و قهرمان فراهم شود وقتی اون ورزشکار و قهرمان ما بیاید در تخصص خودش برود سرکار حقوق اش را هم بگیرد اما کار کند حقوق بگیرد نه اینکه چون یک گلی زده. یک غلطی زده، یک مدالی گرفته یک عمر سربار جامعه بشود و مدام بهش پول تزریق بشوند. این تفکر، تفکر لمپنیسم است. یعنی ما جوانان مان را به سمت و سویی می بریم که پر توقع بشن و چون توقعاتشان برآورده نمی شود به سمت بزهکاری کشیده می شوند. ورزشکار در درجه اول باید برای خودش تمرین کند. یعنی کارش را بکند درسش را بخواند در کنار اینها ورزشش را هم انجام بدهد. خب یکی که می خواهد قهرمان بشود یک مقداری زمان بیشتر می گذارد اگر استعدادش را دارد برود در آن مسیر وگرنه چرا باید وارد مسیری شود که به بن بست برسد.

خب مشکل اصلی بحث استعداد یابی و استعداد پروری است که انها تعداد خاص هستند و نخبه های ورزش هستند ولی بحث ما روی نخبه ها و قهرمان ها نیست مگر ما چند قهرمان المپیک داریم یا از اول داشتیم؟ تعدادشان انگشت شمار است. هر چقدر هم برایشان انجام بدیم نه دردی از جامعه دوا می کند نه مشکل خاصی برای جامعه ایجاد می کند اگر چیزی هم به آنها بدهند. که دادند هم. امکاناتی هم به دستشان رسیده اما ما مشکلمان این است که فکر می کنیم چون وارد ورزش شدیم باید به ما خونه و ماشین و سکه بدهند بعد هم برویم وزارت نفت کاری هم نکنیم وزارت نفت را هم خراب کنیم. اینها مسائلی است که دارد با هم قاطی می شود ورزشکار کسی است که بیاید برود برای خودش و سلامتی اش ورزش کند. برای سلامتی اش ورزش کند اگر می خواهد قهرمان بشود باید استعداد داشته باشد. هر وقت هم که رفت مدال گرفت جایزه اش را هم می گیرد. اما به این معنی نیست که الان همه می آیند ورزش می کنند حقوق می گیرند و خانواده شان را هم تامین می کنند این فکر اشتباهی است که نه دردی از ورزش کشور دوا می کند و نه مشکلی را حل!

 

با گفت وگوشونده در اینجا، بیشتر آشنا شوید

(نظرات مطرح شده در گفت وگو، دیدگاه توداک نیست و صرفا برای تضارب آرا، بازتاب داده شده است)

تولید شده در تحریریه toudak.ir