چالش ادامه‌دار شایسته‌سالاری؛ «در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که نظام فکری‌مان مبتنی بر تخصص‌گرایی نیست»

توداک- واقعیت این است که بدون نگاه به دیگران و بهره مندی از تجربه هایشان، سرعت پیشرفت آنقدرها کُند خواهد بود که به چشم نخواهد آمد. موضوع مدیریت و نگاه به متخصص ها، از همین دست موضوعات است.

بحث شایسته سالاری و تخصص گرایی، یکی از چالش هایی است که هنوز در کشور ما به نتیجه مشخصی نرسیده است. مصطفی مهرآیین عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی در این باره، نگاهی به تجربه دیگران هم انداخته است.

جناب مهرآیین! شایسته سالاری و انتخاب مدیران متخصص و کارآمد در بخش‌های مهم شرکت‌های شبه دولتی چقدر اهمیت دارد؟

شایسته سالاری، تخصص گرایی، علم گرایی، ایجاد نسبت بین توان آدم‌ها و شغل‌شان حاصل یک گفتمان و نظام دانایی هستند که از قرن 16 به بعد با مهم شدن مسئله جمعیت مطرح شده است. با افزایش جمعیت در اروپا که باعث رشد اقتصادی و پزشکی شد، مسئله آمار مدیریت جامعه اهمیت پیدا کرد و موضوع «زیست سیاست» به وجود آمد. گوشه گوشه زندگی قواعد، مشخصات، مختصات و نظم دارد این نشان می‌دهد جامعه هم باید منظم و کنترل شده باشد حال سوال پیش می آید این نظم توسط چه کسانی باید ایجاد شود؟ طبیعی‌ست باید توسط افرادی برقرار شود که خودشان با قواعد و نظم قلمرو آشنایی داشته باشند البته به این معنا نیست که فرد مدیر حتما در آن قلمرو زندگی کرده باشد حتی اگر به صورت ذهنی هم آگاه باشد کافیست اینجاست که موضوع تحصیل و کسب تخصص پیش می‌آید. دقیقا اینجا بود که مسئله شایسته سالاری و تخصص گرایی به وجود آمد و تاکنون نیز ادامه دارد.

به نظر شما شایسته گزینی در کشور ما چقدر مدنظر قرار می‌گیرد؟

ما در جامعه ای زندگی می کنیم که نظام دانایی و فکری‌مان مبتنی بر تخصص گرایی و شایسته سالاری نیست و این تفکر شکل نگرفته که متخصصان جامعه را مدیریت کنند البته در عصر پهلوی اول و دوم در این مسیر قدم گذاشتیم یعنی جامعه شروع به تربیت نیروی متخصص کرد. دولت دانشجویان ایرانی را برای تحصیل به خارج فرستاد، در ایران هم دانشگاه تاسیس کرد تا این افراد پس از کسب علم و دانش وارد دولت شوند و برای آن کار کنند.

آیا آماری از تعداد نیروهای متخصص اما بیکار در کشورمان در دست است؟

بعد از انقلاب اسلامی با تناقض رو به رو شدیم. از یه طرف خواستیم دولت سازی را ادامه دهیم بنابراین دانشگاه‌ها بسیار گسترش پیدا کرد و انواع و اقسام دانشگاه برای تربیت نیروی متخصص با اسم‌های مختلف تاسیس شد. هدف این بود افراد وارد دانشگاه شوند و در دستگاه‌های دولتی به کار گرفته شوند اما متاسفانه موفق نبود. درحال حاضر 70 درصد نیروی کشور فوق دیپلم هستند و 80 درصد جمعیت بیکار جامعه، مدرک تحصیلی لیسانس به بالا دارند، آنها نیروهای تحصیلکرده‌ای هستند که هیچ استفاده‌ای ازشان صورت نگرفته است. به عبارت دیگر بیش از 4 میلیون جوان دارای لیسانس، فوق لیسانس و دکترا بیکار هستند.

به نظر شما چه موضوعاتی جلوی ایجاد شایسته گزینی را می‌گیرد؟ درواقع چه مسائلی باعث می‌شود به سمت جذب نیروهای غیرمتخصص برویم؟

دومشکل در جامعه ما وجود دارد که اجازه تخصص گرایی نمی‌دهد. مشکل اول ایدئولوژی است. این موضوع باعث شده به جای نیروی متخصص و باسواد از افراد صرفا وفادار به سیستم سیاسی استفاده شود. مشکل دیگر قبیله گرایی است که ریشه در ایدئولوژی گرایی دارد. قبیله گرایی یعنی اینکه سیستم از افرادی استفاده می‌کند که تعلقات آنها به او ثابت شده و به عنوان افراد وفادار به خود از آنها استفاده میکند از آنجایی که آنها یکی دونفر نیستند درنهایت تبدیل به جمعیت می‌شوند و به انواع نقش‌های اجتماعی، سیاسی و دولتی دسترسی پیدا می‌کنند. طبیعی است که افراد همین جمعیت از مکانیسم‌های ریز قدرت یعنی معرفی کردن و سفارش استفاده می‌کنند تا آشناهای خود را وارد کار کنند مثلا ما به کرات می‌بینیم در یک سازمان 800 نیرو وجود دارد و فامیلی نصف آنها یکی است این نشان می‌دهد افرادی به کار گرفته شدند و پشت میز نشستند که هیچ تخصصی ندارند و براساس شایسته سالاری پست نگرفتند.

چه عاملی باعث شده از شایسته سالاری دور شویم و به سمت جذب مدیران غیرمتخصص برویم؟

از زمان دولت آقای احمدی نژاد ما با دومقوله رو به روهستیم که به قبیله گرایی کمک کرده که اولین پوپولیست است. از آنجایی که حجم نیروی بیکار در جامعه زیاد بود تعداد قابل توجهی وارد سیستم‌های دولتی، شبه دولتی و خصوصی شدند و باعث شد مشکلات فراوانی در حوزه مدیریتی برای شهر و مردم به وجود بیاید. موضوع دیگر شکل گیری شبکه باند در بروکراسی دولتی است که به ثروت و انباشت آن در دست دولت برمی‌گردد. یعنی افراد غیرمتخصص و فاسد وارد مجموعه‌ای می‌شوند، حلقه و باند تشکیل می‌دهند و فسادهای مالی ایجاد می‌کنند.

مواردی که مطرح کردم دلایلی است که باعث شده به جای تخصص و شایسته سالاری با سیستمی روبه رو شویم که حجم عظیمی از نیروهای آن ناکارآمد هستند درحالی که نیروهای متخصص و تحصیلکرده بیکار هستند وبه سیستم‌های مدیریتی دسترسی ندارند و نمی‌توانند از تخصص خود را که سال‌ها برای آن زحمت کشیدند به نفع خود و جامعه استفاده کنند.

 

با گفت وگوشونده در اینجا، بیشتر آشنا شوید

(نظرات مطرح شده در گفت وگو، دیدگاه توداک نیست و صرفا برای تضارب آرا، بازتاب داده شده است)

تولید شده در تحریریه toudak.ir