متن در حاشیه؛ «شاید ورزش از دید مسئولان رده بالای کشور در اولویت نباشد»

توداک- هرقدر بخواهیم مسائل و معضلات ورزش را به موارد مختلف، بسط دهیم، اما باز آنچه که بیش از همه خود را نشان می دهد، مشکلات اقتصادی و عدم حمایت های مالی لازم از این حوزه و فعالان آن است.

اما در این شرایط، چه باید کرد؟ مهران تیشه گران رئیس فدراسیون ناشنوایان از نگاه یک مسوول، به معضلات و موضوعات مبتلابه ورزش پرداخته است.

 

 می خواهیم اگر فرصت داشته باشید در خصوص مشکلات ورزش صحبت کنیم.

 همه می دانند مهم ترین مشکلات ورزش مسائل مالی است. خصوصا در این شرایط بغرنج اقتصادی که همه مردم را نیز درگیر کرده است.

 

شرایطی که اوضاع ورزش را پیچیده تر از قبل کرده است.

دقیقا. خصوصا که چونه ای هم که دولت برای ورزش می گیرد اصلا با هیچ شاخصه ای از مباحث هزینه ای در ورزش نمی گنجد.

 

اتفاقا این یکی از گلایه های این روزهای ورزشکاران و اکثر روسای فدراسیون هاست. خصوصا که بحث بودجه نیز مطرح است.

این واقعیت است. با این چونه ای که دولت برای ورزش گرفته نباید انتظار داشته باشیم که بتوانیم به موفقیت های قابل توجهی دست یابیم.

یعنی مشکلات مالی و کمبود بودجه می تواند مستقیما با نتیجه گیری در مسابقات و رقابتهای مختلف در ارتباط باشد؟

شک نکنید. موفقیت در هر رقابتی مستلزم آماده سازی است. شما برای برگزاری اردوها، خرید تجهیزات، برگزاری بازیهای تدارکاتی و دوستانه و مهم تر از آن برای اعزام تیم به رقابتهای مختلف با هزینه های قابل توجهی مواجه هستید. از خرید بلیط و اقامت و… مگر اعزام یک تیم به رقابتهای مختلف به این سادگی هاست؟ کسب موفقیت مستلزم هزینه کردن در مواردی است که اشاره کردم. اما وقتی دست فدراسیون خالی باشد، نتواند اردوهای مناسب برگزار کرده و ورزشکارا را به شرایط ایده آل بدنی برای حضور در مسابقات برساند چطور می تواند انتظار موفقیت و کسب نتیجه داشته باشد؟ تعارف که نداریم. باید برای نتیجه گرفتن باید هزینه کرد و این همان مسائل و مشکلات مالی است که گفتم.

  

فکر می کنید چرا دولت بودجه قابل توجهی برای ورزش در نظر نمی گیرد و این مسئله همواره با انتقاد از سوی اهالی ورزش مواجه می شود؟

شاید ورزش از دید مسئولان رده بالای کشور در اولویت نباشد. البته نمی توان به آنها حق نداد. به هرحال مسائلی چون اقتصاد، معیشت، بهداشت و امنیت می تواند در اولویت قرار داشته باشد. ما انتظار نداریم در صف نخست باشیم اما باید این مسئله را هم در نظر گرفت که ورزش با سلامت جامعه در ارتباط است و اگر در ورزش هزینه کنیم به همان اندازه می توانیم در درمان صرفه جویی کرده و هزینه های درمان را پایین بیاوریم و این حتما به صرفه تر است. متاسفانه اما سرانه اماکن ورزشی ما نسبت به هشتاد و چند میلیون جمعیت کشور خیلی کم است.

 

یعنی زیرساختها کفاف جمعیت جامعه را نمی دهد؟

نه. وقتی می خواهیم جوانانمان را سرگرم کنیم باید در بعد ورزش همگانی سرمایه گذاری کنیم. باید استادیوم ها و سالن های ورزشی بیشتری بسازیم که این هم مستلزم هزینه کردن است. یعنی از هر طرف که می چرخیم باز میخوریم به مسائل مالی که مهم ترین مشکل ورزش کشور است.

 

یعنی همه مشکلات حول محور مسائل مالی چرخ می خورد؟

نه صد در صد. بی شک مشکلات دیگری را هم شاهد هستیم. اما مهم ترین مشکلات ورزش به زعم بنده یکی مسائل مالی است و دوم نیروی انسانی. ما در ورزش نیازمند کارشناسان خبره و کاربلد هستیم. نفراتی که بتوانند باری از دوش ورزش بردارند و نظرات و تصمیماتشان حلال مشکلات باشد نه ایجاد کننده مشکلات.

منظورتان به طور مشخص مدیریت درست در ورزش است؟

مدیران ورزشی هم همان کارشناسان هستند. ما کارشناسان خوب که داشته باشیم فردا مدیران خوبی هم خواهیم داشت. اما وقتی منابع انسانی ضعیفی داشته باشیم. نمی توانیم به طور اصولی در مسیر موفقیت گام برداریم. اما اگر کارشناسانی داشته باشیم که با چم و خم راه آشنا باشند. سردو گرم چشیده ورزش باشندو با مشکلات آن از نزدیک آشنا، می توانیم به طور اصولی پیش برویم و قدمی در حل مشکلات برداریم.

 

اما ورزش این روزها مملو است از مدیران غیرورزشی. درست است؟

نمی خواهم بگویم همه مدیران غیرورزشی خوب نیستند. نه. شما وقت مدیریت بلد باشید، غیرورزشی هم که باشید می توانید کار را پیش ببرید. اما ورزشی که باشید اشراف بیشتری به مسائل، امور و حتی مشکلات دارید. نمی گویم همه مدیران را از قهرمانان ورزشی انتخاب کنیم نه. اما می توانیم از ورزشی ها به عنوان کارشناس استفاده کنیم تا نتیجه بهترین حاصل شود. ما این را بارها دیده ایم. هر جا که مدیر ورزشی بوده نتیجه بهتری به دست آمده اما جاهایی که مدیران ورزشی نبودند نتوانستیم آنطور که باید و انتظار می رود نتیجه بگیریم. چه در فدراسیون ها چه کمیته ملی المپیک و… خدا را شکر الان وزیر ورزش ورزشی است و یکی از قهرمانان ورزش اما این اتفاق به ندرت رخ می دهد.

 

در اصل بر این باورید که تجربه ورزشی ها بیش از غیر ورزشی ها به کار این حوزه می آید، این طور نیست.

 دقیقا. این مسئله خیلی تاثیر گذار است. منی که م یدانم ورزش چیست. در آن دویدم، عرق ریختم. روی تشک رفتم روی تاتامی بودم. از نزدیک مشکلات آن را لمس کردم بهتر می توانم درد ورزشکار و مربی را درک کنم. برای نمونه وقتی به من به عنوان یک مدیر ورزشی گفته می شود برای تغذیه ورزشکاران باید این کار را کرد آن کار را کرد، کاملا متوجه می شوم و درک می کنم. چرا که خوب می دانم ورزشکار برای آنکه بتواند تمرین کند و بعد از تمرین های سخت بدنش با مشکل مواجه نشود نیازمند انواع و اقسام ویتامین ها و مکمل هاست. من ورزشی می فهمم تغذیه ورزشکار باید چطور باشد که بتواند بازده بیشتری داشته باشد.اما یک مدیر غیرورزشی که اشرافی به این مسائل ندارد ممکن است بگوید یک برنج و خورشت بدهید هم شکمشان سیر می شود. اما اینطور نیست. مسئله سیر شدن شکم نیست.این یعنی آشنایی با ورزش. بحث کارشناسی است که در مدیریت ورزش تاثیر گذار است.

 

اما ورزشی ها هم می توانند به دلیل نداشتن علم مدیریت دچار اشتباه شده و به بیراهه بروند. این طور نیست؟

صد در صد. بحث مدیریتی در ورزش بسیار حائز اهمیت است. نمی خواهم اسم ببرم اما شما در بسیاری از موارد می بینید که یک مدیر قوی، می تواند حتی بر مشکلات مالی هم فائق آمده و معضلات این چنینی را از سربگذراند. اما همیشه هم شاهد حضور مدیران قوی در ورزش نیستیم. در خیلی از موارد نیز شاهد ضعف هایی هستیم که ناشی از عدم وجود نیروی انسانی خوب است. یعنی هرجا به لحاظ مالی و نیروی انسانی مشکلی نداشته باشیم موفق عمل می کنیم و هر جا که مشکل داشته باشیم نمی توانیم آنطور که باید و شاید نتیجه بگیریم. حالا گاه می بینید که مسائل مالی هست اما به دلیل وجود نیروی انسانی خوب کار تا حد زیادی پیش می رود اما اگر نیروی انسانی خوب نباشد، با مشکلات زیادی مواجه خواهیم شد. حتی اگر در بحث مالی مشکل نداشته باشیم. در واقع اصل مدیریت است. مدیریتی که اگر نباشد حتما یک پای کار لنگ می زند. آنهم به طور خیلی جدی. شوخی که نیست. ما قرار است در میادین بین المللی ظاهر شویم. نمی توانیم لک و لک کنان پیش برویم.

 

در واقع نیروی انسانی و مسائل مالی مثل حلقه های زنجیر به طور مستقیم با هم در ارتباط هستند.

بله. همین طور است من چطور می توانم از یک ورزشکار انتظار قهرمانی و موفقیت داشته باشم وقتی که شرایط آماده سازی را برایش مهیا نکرده باشم؟ نمی شود زیرساختهای لازم را مهیا نکرد. امکانات را فراهم نکرد و انتظار داشت روزشکار اول شده و یا رکورد بزند. همه اینها به مسائل مالی و مدیریتی بستگی دارد. این ها اگر باشند، می توان نتیجه گرفت.

 

البته مشکلات مالی تنها مختص ورزش نیست و این روزها همه جامعه را درگیر خود کرده است.

بله دقیقا. نباید از این مهم هم به سادگی عبور کنیم. بی شک تحریم ها بر مشکلات اقتصادی و مشکلات مالی وزارت ورزشتاثیربسیاری داشته است. همانطور که در زندگی مردم هم تاثیر داشته و ورزش از این قاعده مستثنی نیست. به هر حال محدودیت هایی وجود دارد که نمی توان منکر شد اما بدون شک اگر این دو مشکل (مسائل مالی و کمبود نیروی کارشناس انسانی) حل شود می توانیم به نتایج قابل توجهی در ورزش دست یابیم.

 

باوجود تمام مسائلی که مطرح کردید، می خواهم درمورد اهمیت ورزش در جامعه صحبت کنید و تاثیری که می تواند در حوزه های مختلف داشته باشد

بگذارید اینطور پاسختان را بدهم. اصلا مهم تر از بخش سلامت، تحرک و نشان در جامعه چه چیز دیگری می تواند وجود داشته باشد؟ تحرک و نشاط جامعه از ثبت احوال و ثبت اسناد که نیست. هر چیزی به جای خودش خوب است. مسجد، مدرسه. امیدوارم خیرین هر اندازه که می توانند در این زمینه ها کار کنند اما باور کنید ورزش چیز دیگری است. چرا که می تواند از مشکلات و معضلات بسیاری پیشگیری کند. روی آوردن به ورزش یعنی پیشگیری در ورزش و حتی پیشگیری در اتفاقات و رخ دادهای ناخوش آیند. یعنی ورزش نه فقط سلامت جامعه را تضمین می کند و هزینه های درمان را کاهش می دهد که می تواند باعث پیشگیری در آُیب های اجتماعی نیز بشود. خب حالا شما فکرش را بکنید ما به جای ورزش ناچار به هزینه کردن در بخش درمان شویم. یا درگیر مواردی شویم که به آسیب های اجتماعی ارتباط دارد. بحث مالی آنها بی شک برایمان گران تر و پر هزینه تر خواهد بود.

 

یعنی با بالا بردن سرانه ورزش، می توانیم سرانه بزهکاری و درمان را در جامعه پایین آورده و کنترل کنیم. این طور نیست؟

بله. شما فکر کنید کارمندی که قبل از رفتن به سر کار سر صبح ورزش کرده باشد با چه نشاط و قبراقی پاسخگوی مشتریان و مخاطبین خود است. جامعه ای که ورزش می کند از لحاظ تحرک جامعه ای پویاتر و شاد تر است. شما یک نگاهی به آمار و ارقام بیندازید. ببینید چقدر فیزیک بدنی آقایان و بانوان با مشکل مواجه است. از طرف دیگر در همین شهر تهران. شما نگاهی به پارک ها بیندازید. جوانان گله به گله دور هم جمع شدند و دارند سیگار می کشند. حالا به موارد دیگر اشاره ای نمی کنم. اما اگر شرایطی باشد که دسترسی این جوان به زمین فوتبال. زمین فوتسال. تنیس.بدمینتون و امکانات ورزشی راحت تر باشد فکر می کنید به استعمال دخانیات روی می آورد؟ بدون شک نه. بی شک در آن صورت کشش جوانان به ورزش به مراتب بیشتر از آسیب های اجتماعی چون دخانیات و… است. ورزش اهمیت زیادی برای جوامع دارد و می توان به واسطه آن ناهنجاری های اجتماعی را کاهش داد و این بهترین دلیل برای سرمایه گذاری و توجه بیشتر به ورزش است. ما می توانیم با استفاده از ورزش ضمن کاهش ناهنجاری های اجتماعی، به لحاظ روحی روانی نیز جامعه ای شاداب و پرتحرک و جوان داشته باشیم. شما در پارک های اروپا به وفور می بینید طرف هفتاد، هشتاد و حتی نود سال سن دارد اما زن و شوهر در حال پیاده روی و یا انجام ورزش های سبک هستند. این منظره نه فقط تشویق کننده است که می تواند آموزنده نیز باشد. ما باید از عادتهای درست و امتحان پس داده شده در دنیا الگو برداری کنیم. اما این پیش نمی آید مگر به واسطه داشتن منابع مالی و انسانی خوب.

نتیجه توجه به ورزش اما می تواند فراتر از بعد داخلی نیز باشد.

دقیقا. اتفاقا همان اندازه که توجه به ورزش در مسائل داخلی تاثیرگذار و مثبت است در مجامع بین المللی نیز تاثیرات قابل توجهی دارد. اگرچه متاسفانه هنوز جایگاه خاص ورزش در زندگی شخصی افراد جامعه آنطور که باید برای مسئولین و نماینده های مجلس ما جا نیافتاده تا در اولویت های بالا قرار گیرد اما واقعیت این است که ورزش بهترین بعد تبلیغاتی برای هر کشور و جامعه ای است. ورزش بهترین فرصت برای ان است که شما خود و فرهنگ تان را به دیگر کشورها نشان دهید. هیچ اتفاقی در دنیا به اندازه مسابقات ورزشی دیده نمی شود و برد تبلیغاتی ندارد. شما وقتی به یک کشوری می روید برای برگزاری مسابقه.ممکن است تا قبل از ان خیلی از کشورها شما را نشناسند اما در مسابقه شما را خواند شناخت. می پرسند این ورزشکار از کجاست. می گویند. ایران. می پرسند ایران کجاست. می گویند کشوری در آسیا. رفته رفته مردم و کشورها با شما و فرهنگ تان آشنا می شوند. به همین دلیل باید به ورزش توجه شود. چون ورزش یعنی ایجاد سلامت. ورزش یعنی روابط بین الملل.

 

بی شک اما ورزش هزینه های سنگینی دارد. خصوصا از زمانی که به یک صنعت در دنیا تبدیل شده است و دولت ها به تنهایی نمی توانند از عهده هزینه هایش برآیند. شاید به همین دلیل هم هست که در دنیا اسپانسرها نقش تعیین کننده ای در ورزش دارند.

ببینید، این یک فرهنگ است. ما قبل از هرچیزی باید بحث ورزش را فرهنگ سازی و نهادینه کنیم. یعنی باید هر فردی در جامعه به این نتیجه برسد که می تواند شخصا در ورزش کشورش تاثیر گذار باشد. حالا هرکس به شکلی. یکی به شکل اسپانسر و حامی مالی.یکی به عنوان ورزشکار یکی به عنوان هوادار و تماشاگر و…. وقتی ورزش کردن در جامعه نهادینه شد و جا افتاد، به آن به عنوان قسمتی از جامعه و زندگی نگاه می شود. آن وقت خیلی ها برای تسریع کردن دسترسی به ورزش برای حمایت از ان و حمایت از جامعه خود پا پیش می گذارند. ممکن است یک کارخانه دار به دلیل علاقه ای که به ورزش دارد تصمیم بگیرد اسپانسر یک تیم یا یک مسابقه بشود. اما این بحث باید خیلی کلی تر باشد. این یک در هزار است که یک کارخانه دار به دلیل علاقه ای که دارد پا پیش بگذارد. اتفاقا درست می فرمایید. در کشورهای دیگر دولتها هزینه زیادی در ورزش نمی کنند. الانن برای نمونه در همین ورزش ناشنوایان از 110_115 شکوری که icsd ( کمیته بین المللی ورزش ناشنوایان ) هستند تنها چهار، پنج کشر هستند که توسط دولتهایشان حمایت مالی می شوند و هزینه سایرین را یا بخش خصوصی متقل می شود یا اسپانسرها. حتی ورزشکارانی که با هزینه شخصی در مسابقات شرکت می کنند نیز حامی و اسپانسر مالی دارند و این طور نیست که از جیب هزینه کنند.

 

پس فکر می کنید چرا در ایران اسپانسرها استقبال زیادی از حضور در ورزش نمی کنند؟

 اول اینکه این مسئله باید در ایران جا بیفتد که نیفاده است. برای نمونه ذوب آهن، فولاد یا به شهرداری هایی که در ورزش حضور دارند به چشم اسپانسر نگاه می کنیم در حالی که اینها اسپانسر نیستند و دولتی هستند. اما آمدن به شکلی در حال هزینه کردن در ورزش هستند. اما باید این فرهنگ را جا بیندازیم که شرکت ها، ارگانها، کارخانه ها و صاحبان صنایع برای حمایت از ورزش پا پیش گذاشته و از آن در قابل دیده شدن خودشان حمایت مالی کنند. مسئله ای که البته برای انجام آن باید برنامه ریزی کرد. باید شرایطی فراهم کنیم که این افراد برای حضور و هزینه کردن در ورزش تشویق شوند. این هم به عهده دولت است. اینکه شرایط و پوئن های مثبتی برای سرمایه گذاران در نظر بگیرد که حتی اگر علاقه ای به ورزش هم ندارند برای حضور در آن ترغیب شوند. برای نمونه معافیت از مالیات می تواند بهانه خوبی باشد برای ترغیب کردن سرمایه گذارن جهت حضور در ورزش. در کنار آن می توان تسهیلات و امکانات دیگری هم در نظر گرفت. اما به شرط آنکه ارداه باشد متاسفانه در ورزش ما اراده انجام خیلی از کارها نیست وگرنه تشویق سرمایه گذاران برای حضور در ورزش خیلی به سود ماست و می تواند از هزینه های دولت نیز بکاهد و موفقیت های قابل توجهی را برای حوزه ورزش به دنبال داشته باشد. اما وقتی شرایط مهیا نیست چطور انتظار داریم سرمایه گذاران برای هیچ پا پیش بگذارند. هزینه کنند اما چیزی دستشان را نگیرد. این اصلا منطقی نیست.

 

یعنی اگر شرایط فراهم شود می توان امیدوار بود که مثل خیلی از کشورها ورزش ایران هم توسط اسپانسرها گردانده شود و به طبع آن مشکلات مالی هم حل شود؟

بله چرا که نه. یعنی شرایط را که مهیا کنیم و پوئن های مثبت که در نظر بگیریم چرا نباید سرمایه گذاران پا پیش بگذارند؟ آنها می خواهند دیده شوند و ورزش بهترین جا برای دیده شدن است. وقتی از حضورشان در ورزش هم خودشان سود ببرند و هم ورزش دیگر دلیلی ندارد که از انجام این کار سرباز بزنند. باید نشست بررسی کرد. باید اصولی پیش رفت. می تون از تجربیان دیگران نیز در این زمینه استفاده کرد. وقتی میخواهیم ورزش توسعه پیدا کند. جامعه ای پویا تر و با نشاط تر داشته باشیم. جامعه ای سالم و به دور از ناهنجاری های اجتماعی داشته باشیم و از شر مسائل و مشکلات مالی خلاص شویم بهترین راه فراهم کردن شرایط برای اسپانسرینگ است. این که من امروز بروم از یک خیر صد میلیون بگیرم و مشکل امروز را حل و فصل کنم که نشد. مسئله باید اساسی و از ریشه حل شود. اسپانسرها در ورزش دنیا حرف اول و آخر را می زنند این مسئله ثابت شده است و ما باید برای عقب نماندن از این غافله به الگو برداری از کشورهای پیشرفته در این زمینه بپردازیم.

 

در صحبت هایتان به این اشاره کردید که وقتی به دلیل مسائل و مشکلات مالی شرایط برای آماده سازی ورزشکار مهیا نباشد نمی توان انتظار موفقیت داشت. خب این مسئله عدم حمایت به دلیل مشکلات متعدد بارها و بارها باعث شده بسیاری از ورزشکاران عطای ورزش قهرمانی را به لقایش ببخشند. آنهم بعد از سالها تلاش. اینکه ما یک قهرمان و یک افتخار آفرین و مدال آورمان را به دلیل مشکلات مالی و عدم توجه از دست می دهیم تا چه اندازه می تواند در جامعه تاثیر داشته باشد و تا چه اندازه به ضرر ورزش کشور است؟

ببینید واقعیت این است که بسیاری از آنها برای حضور در ورزش حرفه ای حتی قید تحصیلات خود را هم می زنند و شغلشان را هم رها می کنند تا بتوانند تمام وقت به تمرینات خود برسند و بتوانند موفق شوند. خب در برخی رشته ها مثل فوتبال، والیبال، بسکتبال و چند رشته اندک ورزشکار می تواند بعد از چند سال تلاش به سطح حرفه ای و آسیایی برسد و از عهده خرج و مخارج زندگی خود براید اما این شامل حال همه ورزشکاران و همه رشته های ورزشی نمی شود. من خود دارم ورزشکاری که دو دوره قهرمان پارالمپیک است اما چون ناشنواست و متاسفانه دولت آنطور که باید مثل سایر روزشکاران توجهی به او نکرده برای پدرش سیگار فروشی می کند. خب چاره دیگری ندارد. نه شغلی دارد نه حرفه ای بلد است و نه تحصیلاتی دارد. اما زندگی او هم خرج دارد و باید بتواند از عهده خرج و مخارج زندگی خودش بربیاید. چرا که نه جز قهرمانانی است که استخدام شدن شامل حالشان می شود و نه حتی حقوقی دریافت می کند. از این قبیل اتفاق ها در ورزش به زیاد دیده می شود. من می خواهم قهرمانم را به اردو بیاورم اما با صاحب کار او مشکل دارم. ورزشکار من کارگر یک آهنگری است. صاحب آهنگری می گوید اگر من حقوقش را می دهم و کارگر من است باید کار کند. اگر شما می خواهید به اردو ببریدش خودتان باید حقوقش را بدهید. حق هم دارد. خیلی از ورزشکاران ناشنوا کارگری می کنند و برای حضور در اردوهای تیم ملی باوجود داشتن زن و بچه از کار بیکار می شوند. اما کسی هم کاری برایشان انجام نمی دهد. نه دولت توانسته کاری کند و نه حتی من که خوب می دانم چه شرایطی دارند. چرا که هیچ راه کاری نداریم! هیچ برنامه ای برای حمایت از این افراد نداریم

خب این اتفاق ها باعث سرخورده شدن قهرمانان و حتی جامعه نمی شود؟

چرا نمی شود. طرف قهرمان پارالمپیک است اما ما حتی نتوانستیم بیمه اش کنیم. خب ورزشکار با چه انگیزه و با کدام آینده می خواهد به تمریناتش ادامه دهد؟ خیلی از پیشکسوتان نیز همین شرایط را دارند. دوران قهرمانی شان به پایان رسیده. خودشان مانند و چند لوح و چند مدال و افتخار و دیگر هیچ. نه حقوقی نه بیمه ای نه کاری. خب جوان امروز وقتی این ها را می بیند با چه انگیزه ای به سمت ورزش کشیده شود؟ خود من الان اگر فرزندم بگوید می خواهم ورزش کنم ممکن است بگویم برو به درست برس که آینده ای دارد. وقتی قرار است بیایند قهرمان بشوند اما نه پولی دستشان را بگیرد و نه آینده ای داشته باشند و نه حتی بیمه ای! می گویم برای سلامتی برود بدود و چند تا طناب بزند. خیلی بد است که من این ها را بگویم اما متاسفانه این واقعیت است. کم نیست نمونه های ورزشکاران و قهرمانانی که با سالها تلاش و مدال آوری هیچ آینده ای ندارند. این درست نیست. اینها سرمایه های مملکت هستند. باید یک فکر اصولی کرد. باید از برای قهرمانان مان و آینده شان فکری کنیم تا باز هم شاهد حضور جوانان در ورزش باشیم و بتوانیم جامعه سالمی داشته باشیم.

 

این شرایط گاه باعث می شود ورزشکار تن به مهاجرت بدهد. فکر می کنید مهاجرت کردن ورزشکاران نیز به مسائلی که گفتید و سو مدیریت در ورزش ارتباطی دارد؟

حتما دارد. هر ورزشکاری دوست دارد برای کشور خودش افتخار افرینی کند. اما شرایط نامناسب باعث می شود خیلی از قهرمانان خود را از دست بدهیم. البته اینکه یک ورزشکار در کشور دیگری مسابقه بدهد کاملا طبیعی است. شما نگاه کنید رونالدو یکی از بهترین بازیکنان فوتبال دنیاست که اگر بخواهد می تواند در کشور خودش هم با پول خوبی بازی کند اما به دلیل مسائل مالی راهی کشوری مثل عربستان می شود. همه ورزشکاران و مربیان در دنیا برای شرایط مالی بهتر است که به این کشور، آن کشور می روند و این اتفاق بدی نیست. مسئله مهاجرت است که داستان را تلخ می کند. اما مطمئن باشید اگر ما شرایط را برای ورزشکاران خود مهیا کنیم آنها هرگز تن به چنین کاری نمی دهند. اگر شرایط کار و زندگی و ورزش برای یک ورزشکار مهیا باشد مگر طرف مریض باشد که بخواهد کشورش را ترک کند و از زن و بچه خانواده خود دور باشد. هر ورزشکاری دلش م یخوهد برای کشور خودش افتخارآفرینی کند. اما وقتی شرایط را مهیا نمی کنیم و این شرایط را دیگران هزار برابر بیشتر و بهتر از آنچه تصورش را می کنم برای ورزشکار ما مهیا می کنند چه توقعی داریم.

یعنی قبل از آنکه ورزشکاری که مهاجرت کرده را به باد انتقاد بگیریم از خودمان بپرسیم که چرا چنین شد؟

دقیقا. این ها با حرف و عکس و شعار نمی شود. شما فکر می کنید راحت است ورزشکاری که این همه سال سختی کشیده آخر سر به دلیل مشکلات مالی ناچار به ترک کشورش شود یا عطای ورزش قهرمانی را به لقایش بخشیده و خداحافظی کند؟ این هاهمه به دلیل مسائل و مشکلات مالی است که در ابتدای بحث مان نیز بدان اشاره کردیم. قبل از هرچیز باید مشکلاتمان را بپذیریم. دوم شرایط را برای حمایت اسپانسرها مهیا کنیم. عدم حمایت مالی اسپانسرهاست که باعث شده امروز مشکلات مالی دامان ورزش کشورمان را بگیرد و ورزشکارانمان را که سرمایه های این مرز و بوم هستند را از دست بدهیم. چه به واسطه مهاجرت کردن و چه کناره گیری از ورزش. میخوام عرض کنم همه اینها به مدیریت ما برمی گردد. مدیریت شرط اول است. یک مدیر خوب می تواند از هیچی همه چیز بسازد. می تواند انگیزه ایجاد کند. می تواند اسپانسر و منابع مالی فراهم کند. می تواند موفقیت کسب کند. اینها یعنی مدیریت. مدیریت کردن هنر میخواهد. به حرف زدن و عکس گرفت و شعار دادن نیست. مگر ورزشکاران چه می خواهند همین که اندکی به آنها توجه شود و شرمنده زن و فرزندشان نباشند برایشان کافی است. آسایش ورزشکار را که فراهم کنیم می توانیم شاهد افتخار آفرینی آنها باشیم. اما در مملکت ما هنوز این طور مسائل جا نیفتاده است. مدیران ما فقط خوب حرف می زنند. اما حرف به تنهایی کافی نیست. باید عمل کنید. باید حرفهایی بزنیم که عملیاتی باشد. باید به سمت ایده های نو و جدید برویم. باید مطالعه و بررسی کنیم و از روی دست کشورهای موفق الگو برداری کنیم تا بتوانیم در مسیر موفقیت گام برداریم. آنهم برای همیشه ونه مقطعی. باید به مسئولان بالادستی و دولتی ها بقبولانیم که ورزش اهمیت زیادی در جامعه دارد و باید از آن حمایت کنند تا هم جامعه ای سالم و پویان داشته باشیم و هم بتونیم در مجامع بین المللی سری در سرها در آورده و پرچم پر افتخار کشورمان را بر فراز دنیا به اهتزاز در آوریم. می شود. همه این کار ها را می شود کرد به شرط اینکه اراده اش باشد.

 

با گفت وگوشونده در اینجا، بیشتر آشنا شوید

(نظرات مطرح شده در گفت وگو، دیدگاه توداک نیست و صرفا برای تضارب آرا، بازتاب داده شده است)

تولید شده در تحریریه toudak.ir