از این به بعد، فقط یک جرقه تولید انفجار میکند! /اقشار متوسط و پایین درحال دستیابی به مطالبات مشترک هستند
معیدفر عنوان می کند که وقتی اقشار متوسط و پایین به نقاط مشترک برای اعتراض برسند،؛ یک جرقه کوچک، اوضاع را بحرانی می کند.
اجرای طرح مردمیسازی یارانه ها و جراحی اقتصادی دولت سیزدهم موجب انتقادات و اما و اگرهایی از سوی کارشناسان و صاحب نظرها شده است و بحث های متعددی نیز در این زمینه و در مورد تبعات اجتماعی و اقتصادی این طرحها درگرفته است. به همین جهت، توداک سراغ متخصصین و کارشناسان حوزههای مختلف جامعه رفته است و طی گفتوگوهایی نظرات آنها را جویا شده است. در ادامه، متن گفتوگوی توداک با دکتر سعید معیدفر،جامعه شناس و استاد دانشگاه را می خوانید.
استاد بازنشسته گروه جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران معتقد است که اعتراضات ایران فقط از نگاه حاکمیت کنترل شده است اما واقعیت این است که این آتش زیر خاکستر با یک جرقه غیرقابل پیشبینی، منجر به انفجاری کنترلناپذیر خواهد شد.
سعید معیدفر در پاسخ به این سوال که «چرا اعتراضات اخیر بعد از جراحی اقتصادی توسط دولت به اندازه سالهای 96 و 98 نبود و به رغم فراخوانهایی که داده شد، شاهد اعتراضات چندانی نبودیم؟» گفت: بله پیشبینیها بر این بود که عکسالعمل بیشتر و شدیدتری از سوی جامعه اتفاق بیفتد اما اینچنین نشد. در سال 1398 مساله دستور سریع برای نرخ گذاری بنزین اتفاق افتاد و سرتاسر کشور را تحت تاثیر قرار داد. حتی آقای روحانی اعلام کرد که صبح جمعه متوجه موضوع شده است. بنابراین همین «یکباره بودن» موجب شکلگیری یک موج در سراسر کشور شد.
وی تصریح کرد: اما در ماجرای امسال، از مدتها قبل شاهد گمانهزنی و اما و اگرهایی بودیم. عدهای میگفتند تغییرات اقتصادی و قیمتی انجام میشود و عدهای تکذیب میکردند و میگفتند قیمتها تغییر نمیکند. بنابراین شاهد پراکندگی مباحث طی چند روز بودیم و نقطه شروع این اعتراضات به صورت سراسری اتفاق نیفتاد.
این جامعه شناس افزود: علاوه بر این واریز یارانه تا حدی موجب کنترل شرایط شد و فشار اعتراضات را کم کرد. در روند واریز یارانه هم مباحثی مطرح شد که جامعه را با اما و اگرهایی مواجه کرد. مثلا مشخص نبود که دقیقا چه کسانی و با چه توجیهی از فهرست یارانه حذف شدند و آیا ثبت اعتراض در نهادهای مربوطه تاثیری در مشمولیت دریافت یارانه دارد یا نه. همه این پراکندگیها موجب شد که اعتراضات به شکل همزمان، ناگهانی و سراسری اتفاق نیفتد.
معیدفر ادامه داد: نکته دیگر این است که در اعتراضات اخیر، رقابتهایی بین اقشار جامعه برای دریافت یارانه ایجاد شد؛ درحالی که سالهای 96 و 98 هیچ رقابتی بین مردم نبود و همه افراد احساس میکردند که با گران شدن بنزین، سرنوشت واحدی پیدا میکنند. اما ایجاد حس رقابت بین مردم در جریانات اخیر موجب شد که از اتحاد آنها برای شرکت در اعتراضات کاسته شود. یعنی یارانه به یک عده داده شد و به یک عده تعلق نگرفت و مردم وارد میدان رقابت با یکدیگر شدند و حتی به دنبال یافتن این پرسش رفتند که چرا فلانی مشمول یارانه شده و من نشدهام؟! در مجموع باید بگویم که با یک سری مکانیزمهای اینچنینی، از شکلگیری اعتراضات ناگهانی و گسترده جلوگیری شد.
* تصور نکنید که «خب الحمدالله ماجرا جمع شد»!
وی در واکنش به این سوال که «آیا منظورتان این است که این مکانیزم به صورت هدفمند، مهندسیشده و با هماهنگی قبلی توسط حاکمیت در جامعه پیاده شد تا جلوی اعتراضات گرفته شود؟ یا اینکه به صورت اتفاقی شاهد ایجاد شرایطی بودیم که اعتراضات جامعه را کنترل کرد؟» اظهار داشت: من این را نمیدانم و نمیتوانم به صورت قطعی بگویم که آیا مهندسی شده بود یا اتفاقی؟ ولی مناقشاتی که در مواجهه با این ماجرا اتفاق افتاد و چندحالتی شدن مردم نسبت به این داستان، ضرب اعتراضات را گرفت.
استاد بازنشسته گروه جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران تاکید کرد: اینکه تصور کنیم مساله تمام شده است (مدیریت شده است)، خیر! اینطور نیست. شاید حاکمیت بگوید «خب الحمدالله تمام شد» اما به هیچ وجه اینطور نیست.
معیدفر گفت: شاید برخی از مردم به پشتوانه یارانهای که امروز دریافت میکنند و نیز به خاطر وعده دولت مبنی بر اینکه فقط چند قلم کالا گران میشود و گرانی بیشتری در کالاهای دیگر نخواهیم داشت، به طور موقت تمایلی به اعتراض نداشته باشند. اما بدون تردید در آینده با یک تورم و گرانی وحشتناک در همه اقلام مواجه خواهیم شد. بنابراین همین افراد که ما آنها را با یک آرامبخش به نام «یارانه» ساکت کرده بودیم، دیر یا زود متوجه کلاه بزرگی میشوند که بر سرشان رفته است. بنابراین به جمع معترضان اضافه میشوند.
وی تصریح کرد: در آن صورت اکثر جامعه با هم متحد و یکصدا میشوند و حتی هدف و خواسته اقشار متوسط با اقشار پایین جامعه برابر خواهد شد و آنها به یک نقطه مشترک میرسند تا زمینه انفجار فراهم شود. لذا افراد و اقشاری که یک روز دارای اهداف و خواستههای متفاوت بودند، درحال دستیابی به مطالبات مشترک هستند.
این جامعه شناس افزود: اگر در سال 98 حاکمیت اجازه میداد که انرژی اعتراضی مردم تخلیه شود، شاید الان میتوانست تا حدی با خیال راحت بگوید که همه چیز تمام شد. اما اکنون هرچند خطر اعتراض یکباره مردم به طور موقت دفع شده است ولی آثار وخیمی که در زیر لایههای جامعه وجود دارد و سربار مشکلات دیگر مردم شده است میتواند ناگهان شرایط را به گونه دیگری رقم بزند.
در آستانه اتحاد اقشار متوسط و پایین قرار داریم
معیدفر با اشاره به شکلگیری اعتراضات صنفی در جامعه اظهار داشت: چند وقتی است که شاهد اعتراضات و اعتصابات اقشار و گروههای مختلف جامعه از جمله معلمان، کارگران، بازنشستگان، مالباختگان و موارد دیگر هستیم. به عبارتی میتوان گفت اکثر اقشار متوسط شهری و کلانشهری اعتراضات خود را به نحوی اعلام میکنند و کسی نمیتواند جلوی آنها را بگیرد. چون آستانه تحملشان تکمیل شده است و بیشتر از این ظرفیت تحمل ندارند.
وی ادامه داد: این موضوعات را بگذارید در کنار بیعدالتیها و نابرابریهایی که در جامعه بیداد میکند و همچنین آمار بالای فسادها، اختلاسها و رانتهای آقازادهها را به آن اضافه کنید. از همه مهتر، مشکلات معیشتی و شرایط سخت اقتصادی برای مردم غیرقابل تحمل شده است. همه اینها پتانسیلهای قوی و بالایی برای شکلگیری یا تداوم اعتراضات است.
استاد بازنشسته دانشگاه تهران تاکید کرد: همانطور که اشاره کردم، وقتی اقشار متوسط و پایین جامعه با یکدیگر متحد شوند و به نقاط مشترک برای اعتراض برسند، فقط کافی است یک جرقه در جامعه زده شود یا یک حادثه کوچک اتفاق بیفتد. آن وقت است که دیگر نمیتوان شرایط را کنترل کرد. آن جرقه و اتفاق را اصلا نمیتوان پیشبینی کرد. این جرقهها که منجر به انفجار میشوند معمولا به صورت نیاندیشیده رخ میدهند. شاید یک تصمیم دولت یا یک مساله به ظاهر ناچیز اجتماعی، ناگهان جرقه غیرقابل کنترلی بزند و انفجاری در انبار باروت ایجاد کند که کسی نتواند جلوی آن را بگیرد.
تغییر ماهیت اعترضات 88 تا امروز
معیدفر با اشاره به تغییر ماهیت اعتراضات مردم ایران از سال 1388 تا امروز گفت: اگر به اعتراضات سال 88 دقت کنیم، متوجه میشویم که اقشار متوسط جامعه با درخواستها و مطالبات سیاسی دست به اعتراض زدند. در آن زمان، چنین موضوعی اصلا درد طبقات پایین جامعه نبود. بنابراین آن زمان فقط در چند کلانشهر شاهد اعتراضاتی بودیم که البته همان هم بسیار تهدیدکننده بود و جمع کردنش کار کار سختی بود.
وی افزود: اما در سالهای 96 و 98 شاهد ظهور طبقات پایین جامعه در جریان اعتراضات بودیم. یعنی شرایط معیشتی و گرفتاریهای اقتصادی برای این قشر تبدیل به یک مساله شده و آنها را جان به لب کرده بود. بنابراین اعتراض کردند و حکومت هم به خیال خود، جلوی آنها را گرفت و ماجرا تمام شد.
اضافه شدن نامهای ناشناس مثل هفشجان به شهرهای معترض!
استاد بازنشسته دانشگاه تهران در بخش دیگری از سخنان خود گفت: نکته قابل توجه دیگر این است که در اعتراضات سال 98 خبری از نامهایی مثل هفشجان و اینها نبود. اصلا کسی چنین مناطقی را در کشور نمیشناخت! اما در اعتراضات امسال اینها هم اضافه شدند. یعنی اگر قبلا اعتراضات در کلانشهرها، حاشیه شهرهای بزرگ و شهرستانها بود، الان دامنه آن به شهرهای چندهزار نفری و مناطق بسیار کوچک با جمعیت مثلا 20-30هزار نفری کشیده شده است. میخواهم بگویم که به مرور زمان همه لایحههای جامعه معترض میشوند. اینجاست که میگویم اقشار متوسط و پایین جامعه درحال دستیابی به مطالبات مشترک هستند و با یک جرقه، اتفاقی بزرگ را رقم میزنند.
معیدفر تاکید کرد: کل اتفاقات و رخدادهای امروز برای من به عنوان جامعه شناس، یک علامت است. شاید آقایان تصور کنند که ماجرا را جمع کردهاند اما من تردیدی ندارم که سرکوب جواب نمیدهد و فشار غیرقابل تحملی که به مردم وارد میشود، به زودی منجر به حوادث بزرگتری میشود.
وی با گلایه از نهادهای مختلف در نادیده گرفتن هشدارهای قبلی کارشناسان و جامعه شناسان اظهار داشت: آدم در این شرایط نمیتواند خودش را به خواب بزند. چون نارضایتی به طور گسترده در جامعه جریان یافته است. من قبلا بارها از طریق رسانهها هشدارهایی دادهام اما کسی توجه نکرده است. ولی زمانی که اتفاق خاصی رخ میدهد، آقایان میگویند چرا اینطور شد؟! خب وقتی شما به هشدارهای کارشناسان و متخصصان اهمیتی نمیدهید، طبیعی است که ناگهان با شرایط انفجاری مواجه میشوید.
آن جرقه کوچک چه خواهد بود؟ هیچ کس نمیداند!
این جامعه شناس در پاسخ به این سوال که «منظور شما از جرقه که بارها اشاره کردید، به طور مصداقی چیست؟ آیا مثلا حادثهای مثل استفاده از اسپری فلفل در مشهد برای جلوگیری از ورود خانمها به ورزشگاه، میتواند یک جرقه باشد؟» گفت: ما جامعه شناسها به هیچ وجه درباره اینکه جرقه چه چیزی خواهد بود، هیچ حرفی نمیتوانیم بزنیم. ما صرفا درباره بسترهای مهیای برهم خوردن شرایط اظهار نظر میکنیم. بهترین مثال برای این موضوع جنگ جهانی دوم است که جرقه آن به ظاهر خیلی مسخره بود. یعنی دنیا پنانسیل ورود به این جنگ جهانی را داشت اما یک اتفاق کوچک در اتریش تبدیل به جرقه چنین جنگی شد.
معیدفر افزود: ما الان اصلا نباید به این فکر کنیم که آن جرقه برای انفجار در ایران دقیقا چه چیزی خواهد بود. آن جرقه به نوعی انتخاب جامعه است و تابع شرایط خاصی است.
حاکمیت در مسیر بیبازگشت
وی همچنین در واکنش به این موضوع که «چه پیشنهاداتی میتوان برای کنترل شرایط از نظر اقتصادی و اجتماعی به حاکمیت ارائه داد؟» اظهار داشت: هیچ! متاسفانه… متاسفانه… ما وارد یک فرآیند بدون بازگشت شدهایم. اگر تصور کنیم که حاکمیت با فلان کار و فلان تدبیر میتواند این شرایط را کنترل کند، کاملا یک خیالبافی است. ضمن اینکه حاکمیت پتانسیل لازم و کافی برای ایجاد تغییرات اساسی را ندارد. حاکمیت در کشور ما وارد فازی شده و موضعی گرفته که خروج از این شرایط واقعا یک معجزه است. به نظر من، این یک مسیر بیبازگشت است.
معیدفر در پاسخ به این سوال که «آیا حتی حاکمیت نمیتواند با افزایش آزادیهای شخصی، توجه بیشتر به حقوق خانمها، حذف گشت ارشاد و مواردی از این قبیل، مسیر بازگشت را در پیش بگیرد؟» گفت: خیر، به هیچ وجه. چنین چیزی امکان پذیر نیست. حاکمان در دنیای امروز در صورتی موفق خواهند بود که برای حاکمیت مردم اهمیت و ارزش قائل باشند. در بسیاری از کشورها اگر احزاب نتوانند نظر مردم را تامین کنند، کنار میروند یا کنار گذاشته میشوند و حزب دیگری جای آنها میآید و مردم امید دارند که با آمدن یک حزب دیگر، شرایط بهتر شود. اما چنین شرایطی در ایران فراهم نیست و ما هرچه قدر انتخابات بیشتری داشتهایم، زمینه حاکمیت مردم را از بین بردهایم!
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0