مردم به نافع بودن تصمیمات حکومت باور ندارند/تداوم فشارهای اقتصادی،مردم را به خیابان‌ها می‌آورد

دکتر قیدرلو گفت: مردم به نافع بودن تصمیمات حکومت باور ندارند. اما سکوت می‌کنند چون هنوز امیدی به مشارکت در اعتراض و درگیر شدن ندارند. مقداری هم امید دارند که شاید یک گشایشی حاصل شود و شرایط بهتری را شاهد باشند.

اجرای طرح مردمی‌سازی یارانه ها و جراحی اقتصادی دولت سیزدهم موجب انتقادات و اما و اگرهایی از سوی کارشناسان و صاحب نظرها شده است و بحث های متعددی نیز در این زمینه و در مورد تبعات اجتماعی و اقتصادی این طرح‌ها درگرفته است. به همین جهت، توداک سراغ متخصصین و کارشناسان حوزه‌های مختلف جامعه رفته است و طی گفت‌وگوهایی نظرات آنها را جویا شده است. در ادامه، متن گفت‌و‌گوی توداک با مصاحبه دکتر کمیل قیدرلو،معاون مطالعات پژوهش های فرهنگی و اجتماعی مرکز پژوهش های مجلس را می خوانید.

با توجه به ایجاد شوک قیمتی در سفره مردم که ناشی از جراحی اقتصادی توسط دولت است، مردم در برخی نقاط دست به تجمعات محدودی زدند. آیا این موضوع که تجمع‌ها نسبت به فراخوان ها در مقایسه با موارد مشابه همچون سال 98 «پایین‌تر» است  صحت دارد و چرا؟

اینکه تجمعات اعتراضی اخیر در مقایسه با سال 98 کمتر بوده، چند دلیل دارد. یکی اینکه مردم به این نتیجه رسیدند که تجمعات قبلی ثمرات چندانی برای آنها نداشته است و چیزی که نتیجه نداشته باشد طبیعتا هزینه برای آنها ایجاد می‌کند. به عبارت دیگر، مداخله بدون ثمر و آسیب‌زا توسط مردم ادامه نمی‌یابد.

دلیل دیگر این است که مردم همچنان امیدوار هستند که این دولت، کار موثر و مثبتی برای آنها انجام دهد. این امیدواری هرچند اندک و محدود است اما مردم را مقداری در موضع احتیاط قرار می‌دهد که شاید اتفاق خوبی رخ بدهد.

آیا می توان مخاطرات اجتماعی در قالب اعتراضات میدانی و اعتراضات در فضای مجازی و یا هر نوع واکنش دیگر  حاصل از اقدام دولت را  در کوتاه مدت و بلندمدت نسبت به این اثرات پیش بینی و تحلیل کرد؟

سرمایه اجتماعی حکومت در ایران تقریبا 40 درصد است. یعنی 60 درصد مردم به حکومت اعتماد ندارند. البته این آمار مربوط به زمان دولت آقای روحانی است اما آمار جدید هم چندان تفاوتی ندارد. همچنین میزان اعتماد به سلامت مدیران هم خیلی پایین است. من نمی‌خواهم درباره درست بودن یا نبودن این موضوع صحبت کنم بلکه می‌خواهم بگویم این برداشت و احساس مردم است. این یعنی اینکه مردم به نافع بودن تصمیمات حکومت باور ندارند. اما چرا سکوت می‌کنند؟ چون هنوز امیدی به مشارکت در اعتراض و درگیر شدن ندارند. مقداری هم امید دارند که شاید یک گشایشی حاصل شود و شرایط بهتری را شاهد باشند.

واقعیت این است که جامعه به شدت فقیر است و به شدت در حال از دست دادن توان ادامه مسیر است. به نوعی کارد به استخوان مردم رسیده و در چنین شرایطی اگر فشارها ادامه یابد اما حمایت‌ها متوقف بماند، حتما به جایی می‌رسد که مردم به خیابان می‌ریزند، شورش می‌کنند و درگیر می‌شوند. در چنین شرایطی دیگر برای بسیاری از مردم مهم نیست که چه اتفاقی برای آنها می‌افتد. چون آنها چیزی برای از دست دادن ندارند و ترجیح می‌دهند شورش کنند، دست به دزدی بزنند یا حتی مرتکب جرم شوند.

این مردم خیلی نجیب هستند اما توان آنها حدی دارد. مردم تا الان صبر کرده‌اند اما از اینجا به بعد اگر ما دقت نکنیم و حواسمان به صبر محدود مردم نباشد به نظر من در میان مدت و حتی کوتاه مدت آسیب‌پذیری زیادی خواهیم داشت.

ضمن اینکه باید دقت کنیم که ما به خاطر عملکرد بسیار ضعیف دولت آقای روحانی در حال وارد شدن به چالش‌های انرژی مثل آب، برق و گاز هستیم. بنابراین شرایط سختی را از این منظر پیش روی خودمان داریم. همچنین ما دشمنانی داریم که شاید حملات خرابکارانه داشته باشند. همه این موارد می‌تواند مردم را ناراحت و عصبانی کند و چاشنی نارضایتی‌های اقتصادی امروز باشد.

(دولت با حضور میدانی، اعطای یارانه دوماهه و ارائه برنامه توسط وزارتخانه اقتصاد و کار سعی در ایجاد آرامش و توجیه این سیاست داشته است). این تصمیم دولت در بلندمدت در سرمایه اجتماعی اثر دارد یا خیر؟ عکس العمل مردم چه خواهد بود؟

به نظر من این عملکرد دولت انفعالی و خیلی بد بود. وقتی مردم فریاد می‌زنند و شما واکنش اینچنین نشان می‌دهی، یعنی از قبل هیچ برنامه‌ کارشناسی در این باره نداشته‌ای. یعنی مداخله دولت به نحو کنونی انفعالی بود و این در ذهن مردم باقی خواهد ماند. پیام واکنش دولت این بود که ما نمی‌دانیم دقیقا چه کار می‌کنیم و فقط با فریاد مردم متوجه می‌شویم که مشکل کجاست! بنابراین منفعل بودن دولت به این شکل خیلی خطرناک است. دولت باید این قبیل کارها را پیش از فریاد زدن مردم انجام می‌داد.

در حالیکه اثرات کوتاه مدت این تصمیم قطعی است و در بلندمدت ممکن است اثرات مثبت یا منفی داشته باشد، پیشنهادات شما در کوتاه مدت و بلندمدت برای بهتر شدن وضعیت و جلوگیری از وخیم شدن شرایط به طور مصداقی چیست؟

دولت و حاکمیت باید یک سری برنامه‌ها و تدابیر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را به طور همزمان در دستور کار داشته باشند که در ادامه به طور مجزا به این حوزه‌ها اشاره می‌کنم.

در زمینه اقتصادی:

وقتی دولت می‌خواهد در اقتصاد جراحی کند، باید در گام اول، مردم را به عنوان بیمار با خود همراه و آنها را امیدوار کند. یعنی باید مردم باور کنند که دولت می‌تواند بیماری را تشخیص دهد و البته توان و تخصص جراحی هم دارد. دوم اینکه مردم باید قبول کنند که تشخیص بیماری توسط دولت درست است و بیماری دقیقا در همین نقطه است نه جای دیگر! سوم این است که جامعه بپذیرد که دولت توان انجام این جراحی را دارد.

نکته مهم این است که دولت بتواند اثبات کند که امکانات لازم برای انجام این جراحی را دارد؛ یعنی اگر جامعه و اقتصاد را بیمار فرض کنیم، مردم باید مطمئن باشند که اتاق عمل مجهز برای بستری وجود دارد. نکته دیگر اینکه باید مراقبت‌های ویژه در طول عمل جراحی وجود داشته باشد تا مردم نگران چگونگی عملیات احیا و ایجاد نقص و مشکل احتمالی در حین عمل نباشند. نکته آخر اینکه باید این اعتماد در مردم ایجاد شود که برای دوران نقاهت و بعد از عمل جراحی، حمایت‌های کافی و پشتیبانی‌های لازم وجود خواهد داشت.

بنابراین انجام یک جراحی اقتصادی بدون اطلاعات درست، مشکلات و نگرانی‌های بعدی را به همراه دارد. اگر دولت اطلاعات درست و قوی ندارد، اصلا نباید مداخله کند. ضمن اینکه دولت، پیش از انجام جراحی باید سیستم حمایتی خود را به درستی فعال کند و تا زمانی که آن سیستم حمایتی فعال نشده، نباید جراحی را آغاز کند.

نکته مهمتر اینکه اگر مقدمات به درستی انجام شد (یعنی اطلاعات درست وجود داشت و سیستم حمایتی پیش‌بینی شد)، در این مرحله باید وارد فاز اطلاع‌رسانی شود تا در یک بازه مثلا شش ماهه، مردم را از ابعاد جراحی و طرح خود آگاه کند. بنابراین نباید ناگهان وارد مرحله اجرا شود.

وقتی این مراحل به درستی توسط دولت طی نشود، حتی اگر اقدام درستی باشد، منجر به واکنش جامعه می‌شود و مردم در برابر دولت می‌ایستند. چون جامعه، دولت را مثل قصاب می‌بیند و نه جراح! یعنی از نگاه عموم مردم، دولت در لباس قصاب و با چاقو در خیابان به دنبال مردم افتاده است، نه اینکه با لباس پزشک و با تیغ جراحی در بیمارستان باشد. در چنین شریطی، مردم با دید دشمن به دولت می‌نگرند و احتمال دارد که از او فرار کنند یا اینکه مقابل او بایستند.

در زمینه فرهنگی:

مردم را باید اقناع کرد. چون مردم عاقل، فهیم و دلسوز هستند. اول اینکه باید با مردم صادق بود. دوم اینکه باید با مردم گفت‌وگو کرد. سوم اینکه باید حرف‌های مخالفان را شنید و جواب داد و چهارم (مهمترین نکته) اینکه دولت باید از توان رسانه‌ای بسیار زیاد برای ابلاغ پیام خود برخوردار باشد. یعنی در دنیای امروز اگر حق با شما باشد اما رسانه نداشته باشی، بازنده هستی. شما اگر نتوانی با مردم حرف بزنی و اگر نتوانی از حرف خودت دفاع کنی و نتوانی پیامت را به مردم برسانی، مطمئنا شکست خواهی خورد.

گامی که دولت باید بردارد و من فعلا توان و اثری از آن نمی‌بینم، این است که از تصمیم خودش پشتیبانی رسانه‌ای داشته باشد. به عبارتی دولت ضعف ارتباط رسانه‌ای با جامعه دارد. لذا دیگران از این شرایط سوءاستفاده می‌کنند و نظام معنایی خودشان را خلق می‌کنند و برای مردم می‌فرستند.

در زمینه اجتماعی:

برخی اقدامات حساسیت‌زا همچون گشت ارشاد و مقابله با خانم‌ها برای ورود به ورزشگاه باید کنار گذاشته شود. چون سرمایه اجتماعی حکومت خیلی پایین است. این جامعه الان خیلی حساس است چون خیلی اذیت شده است. از آن طرف هم دشمن دارد روی فکر و ذهن این مردم کار می‌کند. بنابراین باید از هرگونه ایجاد حساسیت در جامعه که توهم مقابله بین مردم و حاکمیت را ایجاد کند، جلوگیری شود. چون امکان دارد که ابزاری به دست مخالفان یا معترضان بدهد که همان را دستاویز قرار بدهند.

بنابراین یک اتفاق مشابه ماجرای مشهد و استفاده از اسپری فلفل برای جلوگیری از ورود خانم‌ها به ورزشگاه، می‌تواند این بار یک جرقه بزرگ‌تری باشد. وقتی این ماجرا تشدید شود، دیگر نمی‌‎توانیم جلوی آن را بگیریم.

خلاصه اینکه باید مراقب باشیم از ایجاد مساله، ایجاد حساسیت و ایجاد تعارض و تفاوت در جامعه جلوگیری کنیم.