ورزش در رنجش| بی‌داد مشکلات مالی و سرمایه‌هایی که از دست می‌رود؛ گزارش

توداک- ورزش، سالهاست که دیگر به یک صنعت در دنیا تبدیل شده است. صنعتی که چرخ آن دیگر با تکیه بر تلاش ورزشکاران نمی چرخد و باید برای بازده بودن آن هزینه کرد.

بی شک طی 4 دهه اخیر قدم های مثبتی برای ارتقا سطح کیفی ورزش برداشته شده اما با این وجود همچنان شاهد وجود مشکلاتی هستیم که عدم توجه به آن باعث از دست رفته سرمایه های کشور شده است.  مشکلاتی که طی سالهای اخیر برخی را به مهاجرت وا می داشته و برخی را نیز از ادامه مسیر قهرمانی دلسرد و حتی کرده است. مسئله که ای که تاثیر قابل توجهی در استقبال نسل جوان از ورزش داشته و این درحالی است که برکسی پوشیده نیست ایران چه استعدادهای نابی در زمینه ورزش دارد. استعدادهایی که نیازمند اندکی توجه هستند برای شکوفایی اما سرنوشت ورزشکاران، قهرمانان و مدال آورانی که بعد از سالها تلاش و حتی دست یابی به قله های موفقیت مغموم و سرشکسته از مشکلات یا قید ورزش قهرمانی را زدند یا مسابقه دادن زیر پرچم پر افتخار ایران، نه فقط نسل جوان که حتی خانواده های آنها را نیز مردد کرده است.

 

واقع بین باشیم

علاج کار اما جبهه گرفتن، انتقاد و مصاحبه های کنایه آمیز با این مضمون که افتخار آفرینی زیر پرچم ایران را نمی توان باپول عوض کرد نیست. بی شک هیچ لذتی فراتر از آن نیست که یک ورزشکار بتواند با ایستادن بر قله های افتخار، پرچم کشورش را بر فراز دنیا به اهتزاز در آورد. اما همانطور که مرتضی کریمی، مربی کارکشته تکواندو نیز بدان اشاره دارد، ورزشکاران نیز زندگی و هزینه دارند که بی توجهی به این مهم می تواند عواقب تلخی را به دنبال داشته باشد: «سالهاست که در ورزش حضور دارم و مشکلات را از نزدیک نه فقط دیده که لمس کرده ام. واقعیت را نمی توان منکر شد. زندگی هزینه دارد و یک ورزشکار حرفه ای نمی تواند با موفقیت در مسیر قهرمانی قدم برداشته و به قله های افتخار دست یابد بدون اینکه از لحاظ مالی تامین باشد. این واقعیت است که نادیده گرفتن آن عواقب خوبی ندارد. مدتی بود که خبری از یکی از شاگردان خوبم نبود. بعد از مدتها که او را دیدم وقتی جویا شدم که چرا در تمرینات شرکت نمی کند، مشکلات را بدون هیچ توضح اضافه بهانه کرد. دوستانش اما گفتند که پدرش گفته دیگر توان پرداخت هزینه هایش را ندارد. او یکی از شاگردان با استعداد من بود که به دلیل عدم توانایی مالی نتوانست در تمرینات حضور پیدا کند. این تازه یک ورزشکار حرفه ای نیست . ورزشکار حرفه ای باید روزی دو نوبت تمرین کند.

 

این حجم از تمرین نیازمند بازسازی بدن دارد. یعنی شما وقتی حرفه ای تمرین می کنید باید حرفه ای تغذیه کنید تا بدنتان سرفرم باشد و افت نکند. حالا یک ورزشکار حرفه ای که هیچ شغلی ندارد چطور باید هزینه های خود را تامین کند؟»

 

واقعیت تلخ

این همان اصلی ترین معضل ورزشکاران برای گام برداشتن در مسیر موفقیت و قهرمانی است. بسیاری از آنها سالها تلاش و تمرین و حتی هزینه می کنند اما گاه حتی در صورت کسب خوش رنگ ترین مدال ها هم نمی توانند پاسخگوی هزینه هایی که متحمل شده اند باشد. حضور مداوم در تمرینات مانع از آن می شود که بتوانند شغلی دیگر داشته باشند. شغلی که هم زندگی و خانواده را سر و سامان دهد و هم بتواند نیازهای آنها در ورزش قهرمانی را تامین کند! تامین نیازهای خانواده و ادامه ورزش قهرمانی تنها در صورتی امکان پذیر است که از ورزشکاران حمایت مالی شود. چرا که آنها همیشه جوان نیستند که بتوانند سالهای متمادی به صورت حرفه ای ورزش کنند و گاه حتی یک مصدومیت می تواند برای همه عمر آنها را از حضور در ورزش محروم کند . به همین دلیل برخی برای ادای دین خود به خانواده، برخلاف میل باطنی خود قید مسابقه دادن زیر پرچم پر افتخار ایران را بزنند تا بتوانند نانی در سفره خود گذاشته و از عهده تامین هزینه های زندگی و آینده خود برآیند. تصمیمی که بی شک گرفتن آن کار ساده ای نیست اما واکنش نشان دادن بدون توجه به مسائل، مشکلات و واقعیت های تلخی که وجود دارد، کار ساده ای است.

 

انتظار حمایت

هانیه عاشوری در وزن 75+ کیلوگرم برای که برای نخستین بار در تاریخ کشتی بانوان موفق به کسب مدال طلای جهانی شد و افتخاراتی چون طلا و نقره قهرمانی آسیا را نیز در کارنامه دارد انتظار داشت بعد از کسب این موفقیت ها به لحاظ مالی از سوی مسئولین حمایت شود تا بتواند به موفقیت های بیشتر و بهتری دست یابد اما گویی  انتظارات قهرمان کشتی آلیش بانوان جهان از مسئولان بیش از توانایی آنها بوده که هنوز جامه عمل بدان پوشیده نشده است: « انتظار داشتیم پس از مدال‌آوری‌های رنگارنگ، مسئولان وزارت ورزش و استانی از ما حمایت بیشتری کنند اما این اتفاق رخ نداد . کمترین خواسته ما، استخدام و مشغول شدن به کار در اداره‌ای بود که متاسفانه هنوز اجرایی نشده است. ما حتی هنوز حقوق پایه هم نداریم و در حقیقت از لحاظ کاری و مالی اصلا رسیدگی نشد و وقتی وقتی دوستان و اقوام می‌گویند تو به غیر از اینکه کشتی گرفتی و آسیب دیدی چیزی نصیبت نشد و کسی هم رسیدگی نکرد، آدم دلسرد می‌شود.» هانیه عاشوری اما تنها بانوی کشتی گیری نیست که موفقیت هایش نتوانسته تغییری در نگاه مسئولان ایجاد کند. زهرا یزدانی، پرافتخارترین کشتی‌گیر آلیش زن ایران نیز باوجود کسب موفقیت های بسیاری چون مدال برنز جهان و دو طلا و نقره بازی‌های داخل سالن آسیا سه سال پیش مشکلات مالی و بی توجهی مسئولان در این زمینه چنان به او فشار آورده بود که با دلخوری گفت من دخترم و شرایط این را ندارم که هر کاری انجام بدهم. من که نمی‌توانم مثل محسن مدهنی بروم و کنار خیابان دست‌فروشی کنم.»

 

قهرمانان دستفروش

محسن مدهنی، قهرمان کشتی فرنگی جهان بود که در رقابتهای رقابت‌های کشتی فرنگی قهرمانی نوجوانان و جوانان موفق شده بود رقیب بلغارستانی خود را با اجرای زیبای فن «مشک سقا» در خاک کند. کشتی گیر آرزویش رفتن روی سکوهای معتبر جهانی بود و برای دست یابی به آن،‌ به دستفروشی در حاشیه خیابان های اندیمشک مشغول بود . مدهنی اما تنها ورزشکار ایرانی نیست که به دلیل مشکلات مالی ناچار به دستفروشی شده بود. البته که اکثر کشتی گیران از قشر متوسط و ضعیف جامعه هستند که به سختی زندگی خود را می‌گذرانند و برای درنوردیدن قله های موفقیت مسیر دشواری در پیش دارند که علاوه بر تمرین و سرشاخ شدن با حریفان روی تشک، مقابله با مشکلات مالی زندگی نیز از جمله چالش های آنهاست. اما پیش از او نیز ورزشکاران بسیاری برای امرار معاش به دستفروشی روی آورده بودند.

نفراتی چون آتوسا عباسی نخستین مدال‌آور برون‌مرزی بانوان بزرگسال به صورت انفرادی و رکورددار سرعت بانوان، محمدرضا تخشا، کاپیتان تیم ملی فوتسال معلولان که نه تنها سالها عضو تیم ملی فوتسال جانبازان و معلولان ایران بود که از همان ابتدا بازوبند کاپینانی را نیز بر بازو بست و افتخاراتی چون قهرمانی در رقابتهای قهرمانی جهان (سال 90 در ایتالیا) سومی جهان (سال 91 در فرانسه) را در کارنامه دارد، فرشاد درکه که روزی برترین رزمی کار جهان بود(سال 2012) با ۱۱ قهرمانی استانی، ۱۰ قهرمانی کشوری و طلای قهرمانی آسیا (سال ۲۰۱۰)، سجاد پیرآقا یارچمن دارنده نقره پرتاپ دیسک المپیک ناشنوایان (2013 بلغارستان)، امید ستایش پور از قهرمانان پاورلیفتینگ با مدالهای متعدد کشوری و آسیایی، مجتبی مرادی که با وجود داشتن عنوانهایی چون قهرمانی مسابقات جهای ترکیه و مجارستان  و… برای تامین مخارج زندگی ناچار به سمبوسه فروشی در یکی از میدانهای دزفول بود . رامین صفویه طلایی جودوی ایران نیز پس از کسب اولین مدال تاریخ جودوی ایران در رقابت های المپیک( المپیک ۲۰۱۴ نوجوانان در نانجینگ) برای امرار معاش به ظرفشویی در رستواران روی آورد چرا که به دلیل مشکلات مالی دیگر پدرش توان پرداخت هزینه های او را نداشت و برای ادامه حضورش در جودو، ناچار به ظرفشویی شد و…

 

صورت مسئله را پاک نکنیم

کریمی، سرمربی سابق تیم ملی تکواندو ایران با اشاره به این مسئله تاکید می کند که اکثر این ورزشکاران حاضر به ترک ایران نمی شوند اگر به لحاظ مالی با مشکلات متعددی دست به گریبان نباشند:« شما ببینید کدام فوتبالیست یا مثلا والیبالیست و بسکتبالیست مهاجرت می کنند. لژیونر شدن بحث جدایی دارد. حرف پوشیدن پیراهن تیم ملی یک کشور دیگر است. ورزشکاری که از عهده تامین هزینه های ورزش حرفه ای خود برنمی آید چطور می تواند خانواده اش را تامین کند. هرکسی که موفق به کسب کسب سهمیه و مدال المپیک نمی شود. به فرض کسب این موفقیت هم شما فکر می کنید چه چیزی عایدشان می شود؟ پاداش همیشگی نیست و حقوقی هم که در نظر گرفته می شود کفاف زندگی را نمی دهد. شخصا به عنوان  یک پیشکسوت و مربی با تمام افتخاراتی که دارم 120 هزار تومان از صندوق حمایت از پیشکوستان و ورزشکاران دریافت می کنم. این رقم از هزینه ای که باید برای رفت و آمد جهت دریافت آن بکنم کمتر از است! این ها را نمی گویم تا کار ورزشکارانی که مهاجرت می کنند را توجیه کنم نه. این ها گوشه ای از واقعیت موجود است. واقعیتی که با بستن چشم بر آن نمی توان کاری از پیش برد. بلکه باید برای حل و فصل آن گام برداشت. با پاک کردن صورت مسئله نمی توان  کاری از پیش برد. شما فکر می کنید اگر ورزشکاری دغدغه تامین هزینه های ورزش قهرمانی و تامین خانواده را نداشته باشد، حاضر می شود زیر پرچم کشور دیگری مسابقه دهد؟ به نظر من که حاضر نمی شود. این را با توجه به تجربه سالها حضورم در کنار این ورزشکاران است که می گویم.»

آنچه مرتضی کریمی بدان اشاره می کند، گوشه از واقعیت تلخ ورزش ایران است. مسائل مالی عمده مشکلات ورزشکارانی است که به امید کسب مدال پا به این عرصه می گذارند اما پیمودن مسیر موفقیت در ورزش قهرمانی بدون پشتوانه و حمایت مالی راه به جایی نمی برد و بسیاری را در این مسیر ناکام می گذارد. آنهم با کوله باری از موفقیت ها و مدال های رنگارنگ جهانی! مدالهایی که اگر چه دست یابی بر هر یک از آنها نتیجه سالها تلاش با اندک امکانات موجود بوده اما نه نانی در سفره ورزشکاران شده و نه گوشه ای از هزینه های زندگی آنها.

 

تردید خانواده ها

مهم ترین موفقیت برای هر ورزشکاری کسب مدال المپیک است. مدالی که دستیابی به آن نه فقط نیازمند تلاش، تجربه و مهارتهای بسیاری است که گاهی خوش اقبالی ورزشکارا را هم می طلبد. اما حتی کسب سهمیه و مدال المپیک هم نمی تواند تضمینی برای زندگی و آینده ورزشکارا باشد وقتی هیچ یک از پاداش ها همیشگی نیست و پرداخت وعده ها نیز همواره زمان بسیاری می برد و این مسئل در کنار بی توجهی به وعده های داده شده ای چون تامین شغل قهرمانان و مدال آوران المپیک به زعم بسیاری از جمله سرمربی سابق تیم ملی تکواندو ایران می تواند باعث بیرون کشیدن ورزش از سبد خانواده شود. کریمی می گوید: «همانطور که کسب موفقیت و افتخارات ورزشکاران شور و نشاطی غیر قابل وصف در جامعه ایجاد می کند و باعث می شود نسل جوان به حضور در ورزش ترغیب شود به همان اندازه مشکلات، به خصوص مسائل مالی و بی توجهی مسئولان در عمل به وعده هایشان می تواند استقبال نسل جوان از ورزش را کاهش دهد. برای نمونه وقتی خانواده ها شاهد این هستند که قهرمانان و مدال آوران ما باوجود کسب عنوانهای قابل توجه درتامین زندگی و آینده خود وا مانده و گاه ناچار به کناره گیری از ورزش قهرمانی شده اند، در تشویق فرزندان خود برای حضور در رشته ای مختلف ورزشی ( جز یکی دو رشته خاص) مردد می شوند. چرا که نمی خواهند فرزندشان در مسیری گام بردارد که هیچ نتیجه و عایدی مثبتی برای آینده او که ندارد هیچ، بر کوله بار مشکلاتش نیز بیفزاید.»

 

آنچه نمی توان کتمان کرد

در راستای صحبتهای مرتضی کریمی می توان به دستفروشی بسیاری از ورزشکاران و مدال آوران ایران جهت امرار معاش اشاره کرد. مسئله ای که اگر چه هر از چندگاهی نمونه ای از آن در جامعه ورزش ولوله به راه می اندازد اما خیلی زود به دست فراموشی سپرده می شود. بی آنکه گام مثبتی در خصوص آن برداشته شود. اما آنچه پرده برداری از این واقعیت ها از خود به جای می گذارد، بی اعتمادی نسل جوان و خانواده ها از حضور در ورزش است. ورزشی که نه فقط سلامت روح و روان جامعه را تضمین می کند که بهترین گزینه برای شناساندن ایران و توانمندی های جوانان به دنیاست. موقعیتی طلایی که عدم توجه به آن باعث شده تا هرگز آنطور که باید از آن استفاده نشود.

 

نیاز به بازنگری

سالهاست که ناله اهم ورزشکاران از مشکلات مالی( جز یکی دو رشته خاص) سر به فلک زده و اوضاع چنان بغرنج شده که گاها حتی قهرمانان و مدال آوران المپیک هم برای حضور در مسابقات مهمی چون المپیک در صدد یافتن اسپانسرهای شخصی هستند تا از ادامه این راه پر مشقت باز نمانند. اما کمتر ورزشکاری است که بتواند با چنگ زدن به این ریسمان بتواند اندکی هم که شده شرایط را برای خود مهیا کند و اهم آنها در این راستا با معضلات قابل توجهی دست و پنجه نرم می کنند. مشکلاتی که بی شک باید توسط مدیران و مسئولان ورزش حل و فصل شود نه خود ورزشکار که در غیر این صورت نمی توان انتظار داشت ورزشکار تمام تمرکز خود را روی کسب مدال گذاشته و با سربلندی از این آزمون سخت بیرون بیاید! اما کیست که نداند ورزش سالهاست قربانی مدیرانی بی کفایتی است که بعد از گرفتن عکس های یادگاری با قهرمانان و مدال آوران نه فقط وعده های خود که مشکلات ورزشکاران و وظایفی که در قبال آنها دارند را نیز به دست فراموشی می سپارند. روندی که آسیبی جبران ناپذیر به ورزش کشور زده است. خصوصا که دست آخر نیز همه مشکلات بر گردن ورزشکاران می افتد. یا چون موفق به کسب نتیجه نشدند یا چون بنا به مشکلات مالی جلای وطن کردند. چرا که با این نوع نگاه دیگر هیچ تقصیری متوجه مسئولان و باعث و بانی این اتفاقات نمی افتد.

تولید شده در تحریریه toudak.ir